1401/02/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در معنای ماده امر (أ،م،ر) بود. چند معنا برای ماده أمر بیان کردهاند: ۱) به معنای «طلب» است این معنا را همه قبول دارند، أمر کرده است یعنی طلب کرده است. ۲) به معنای «شیء» است، رأیتُ أمراً یعنی رأیتُ شیئاً. ۳) به معنای «فعل» است، مانند: «وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ[1] » و رشدی در اطاعت امر فرعون نبود. در اینجا ظاهر این است که أمر یعنی فعل و کار فرعون. یعنی کار فرعون کاری نیست که همراه با درایت و عقل باشد.
سؤال:
آیا أمر به معنای طلب با أمر به معنای شیء یا أمر به معنای فعل یک ماده و هیئت دارند؟ یا اینکه ماده و هیئت آنها متفاوت است؟
بعضیها فرمودهاند: ماده أمر به معنای طلب و أمر به معنای شیء یکی نیست اما هیئت آنها متفاوت است. توضیح اینکه مثلاً گفته میشود: أمَرَ زیدٌ بکذا، یأمر زیدٌ بکذا، زیدٌ آمرٌ بکذا، در اینها ماده أمر در آنها وجود دارد ولی هیئت آنها متفاوت است(حالت ماضی، مضارع، اسم فاعل و ... میباشد) و جمع آن هم «أوامر» است. اما أمری که به معنای «شیء» و «فعل» است یک ماده و یک هیئت خاصی دارد و با أمری که به معنای طلب است متفاوت است«أَمْر» که الف آن مفتوح و میم آن ساکن است و جمع آنها «أمور» است. بنابراین ماده أمر شاید یکی باشد ولی هیئت آنها در طلب، شیء و فعل متفاوت است.
نظر استاد: این فرمایش، فرمایش درستی است اما یک نقدی به آن وارد است و آن این است که گاهی مثلاً گفته میشود: رأیتُ أمراً عجیباً، آیا میتوان یک لفظ مشترکی را پیدا کرد که هم به معنای طلب باشد و هم به معنای شیء؟ در اینجا آیت الله سبحانی (سلمه الله تعالی) میفرماید: کلمه أمر به معنای طلب و أمر به معنای شیء باهم مترادف نیستند و نمیتوان کلمه أمر را به عنوان لفظ مشترک در یکجا به کار برد. در مثالهای الله شیءٌ و العقل شیءٌ، نمیتوان گفت: الله أمرٌ و العقل أمرٌ.[2]
بنابر بحث فوق، نسبت بین أمر و شیء آیا عموم و خصوص مطلق است یا عموم و خصوص من وجه؟ به نظر ما نسبت بین اینها عموم و خصوص من وجه است. به این معنا که این دو ماده افتراق دارند یعنی گاهی أمر صدق میکند ولی شیء صدق نمیکند. مثلاً در روایت داریم «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ» یعنی (فهمیدن، مقام و تمسک و پیروی) ولایت ما (ائمه علیهم السلام) أمر مشکل و سختی است و باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای شما در جامعه خواهد بود. در اینجا نمیتوان به جای أمر از لفظ شیء استفاده کرد. بنابراین شاید در جایی که أمر استعمال شده شیء نتوان استعمال کرد. مورد دیگری که میتوان برای افتراق معنای اینها مثال زد در جواهر و اعیان خارجیه است که لفظ شیء میتوان به کار برد ولی به جای آن از لفظ أمر نمیتوان استفاده کرد. مانند: هذا الجدار شیءٌ، در این مثال به جای شیءٌ، أمرٌ نمیتوانیم بگوییم. بنابراین نسبت بین «أمر» و «شیء» عموم و خصوص من وجه است.[3]
بعضی از علما برای اینکه اثبات کنند ماده أمر مشترک لفظی است و به دو معنا (طلب و شیء) است استدلال کردهاند که جمع أمر به معنای طلب، أوامر است و جمع أمر به معنای شیء، أمور است.
آیا این استدلال صحیح است؟ آیا این تعدد معنا دلیل بر این است که أمر فقط به معنای طلب و شیء است و یا اینکه فعل را هم شامل میشود؟ نظر استاد: اینکه جمع أمر به دو صورت است دلیل بر دو معنا داشتن نیست بلکه ممکن است سه یا چهار معنا داشته باشد. این دلیل بر تعدد معنا میتواند باشد ولی برای دوتا بودن معنا دلالت ندارد. به این معنی که أمور علاوه بر اینکه به معنای اشیاء است، به معنای فعل هم باشد. بنابراین این دلالت بر انحصار معنا نمیکند و ممکن است بیش از دو معنا هم باشد. کما اینکه نظر ما هم همین است که ماده أمر سه معنا دارد: ۱) طلب ۲) شیء ۳) فعل مانند: و ما أمر فرعون برشید، أمر در اینجا به معنای فعل فرعون است.