1400/12/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مشتق در رابطه با ثمره مشتق بود این که المشتق حقیقة فی خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال أو أعم منه و ما انقضی عنه المبدأ، است ثمرات آن کجاست؟
یکی از ثمراتی که در بحث گذشته بیان شد موقوفات است، مثلاً مدرسهای یا خانهای را برای طلابی که ساکن در قم باشند، وقف کردهاند که اجاره آن به طلابی که ساکن در قم هستند داده شود و شما هم طلبه قم هستید ولی به خاطر بیماری کرونا به شهرستان مسافرت کردهاید، الان این وقف را میتوان به شما داد یا نه؟ آيا شما طلبه قم هستید یا نه؟ اگر قائل باشیم که المشتق حقیقةٌ فی خصوص ما تلبس بالمبدأ فی الحال، باید فقط به کسانی که الان در قم در درس حضور دارند این وقف داده بشود، اما اگر قائل باشیم که مشتق حقیقت در اعم است، به کسی که قبلاً طلبه قم بود و الان نیست چون قبلاً طلبه قم بود، این وقف شامل وی هم میشود چون مشتق حقیقت در اعم است. شیخ انصاری (اعلی الله مقامه الشریف) میفرماید: این بحث متوقف بر این است که اگر مشتق را حقیقت در اعم دانستیم میتوانیم این موقوفات را به این طلابی که موقتاً به شهرستان رفتهاند بدهیم. اما اگر قائل به این باشیم که مشتق حقیقت در متلبس بالمبدأ فی الحال است، نمیتوان داد.[1]
الثمرة الثالثة: في إسلام الکافر
ثمره دیگری که برخی از بزرگان مانند شهید ثانی بیان کردهاند، مانند این که کافری بگوید: أنا مُسلمٌ، در حالی که میدانستیم قبلاً کافر بوده ولی الان میگوید أنا مُسلمٌ، آیا منظور از مُسلمٌ این است که الان مسلمان هستم یا اینکه قبلاً مسلمان بودم؟ اگر بگوییم مشتق حقیقت در خصوص متلبس بالمبدأ فی الحال است معنای این مُسلمٌ این است که الان مسلمان هستم. ولی اگر بگوییم مشتق حقیقت در اعم است پس میتواند منظور ایشان این باشد که من قبلاً مسلمان بودم و بعداً کافر شدم.[2]
الثمرة الرابعة: في القاضي المنعزل
اگر شخصی که قاضی بوده و الان از قضاوت عزل شده است بخواهد زن خود را طلاق دهد، شخصی که صیغه طلاق را میخواند بگوید: إمرأة القاضی طالقٌ، آیا زن این شخص مطلقه میشود یا نه؟ آیا این شخص که از قضاوت عزل شده است الان به وی قاضی اطلاق میشود یا نه؟ اگر بگوییم مشتق حقیقت در خصوص متلبس بالمبدأ فی الحال است، در اینصورت بر این شخص قاضی صدق نمیکند و این صیغه طلاق باطل خواهد بود ولی اگر بگوییم مشتق حقیقت در اعم است، این طلاق صحیح خواهد بود.[3]
الثمرة الخامسة: في الوقف علی حفّاظ القرآن
مثلاً وقف کردهاند بر حفاظ قرآن، به اینکه کسی که حافظ قرآن است هر ماه از این وقف به او شهریه بدهید. اما کسی که حافظ بوده و الان دچار فراموشی شده و قرآن را به یاد ندارد، آیا این وقف به او تعلق میگیرد یا خیر؟ اگر بگوییم مشتق حقیقت در خصوص متلبس بالمبدأ فی الحال است، در اینصورت بر این شخص حافظ صدق نمیکند و وقف به وی تعلق نمیگیرد ولی اگر بگوییم مشتق حقیقت در اعم است، چون قبلاً حافظ بوده، وقف به وی تعلق میگیرد.[4]
الثمرة السادسة: في کراهة الحدث تحت الشجرة المثمرة
بول و غائط در زیر شجره مثمره مکروه است. آیا درختی که الان میوه ندارد و بعد از چند ماه دیگر میوه خواهد داد به آن شجره مثمره اطلاق میشود تا حدث در زیر آن مکروه باشد؟ یا خیر؟ اگر بگوییم مشتق حقیقت در خصوص متلبس بالمبدأ فی الحال است، در اینصورت بر این درخت مثمره صدق نمیکند و حدث در زیر آن کراهت ندارد ولی اگر بگوییم مشتق حقیقت در اعم است، چون قبلاً مثمره بوده، مثمره بودن بر آن صدق میکند لذا حدث در زیر آن الان هم کراهت دارد.[5]