1400/10/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مشتق در رابطه با ملاک حمل بود که موضوع و محمول چه شرایطی دارند؟
اقوال در این مسئله: .
قول دوم: ملاك الحمل هو الهوهويّة و الاتّحاد في الوجود الخارجي
مرحوم شیخ انصاری (اعلی الله مقامه الشریف) و آیت الله سبحانی و آیت الله فاضل لنکرانی و خیلی از بزرگان این قول را انتخاب کردهاند. قول دوم این است که ملاک حمل، اتحاد در وجود خارجی است. توضیح اینکه هر محمولی که به موضوعی حمل میشود، باید یک نوع اتحاد وجودی باهم داشته باشند مثلاً گفته میشود زیدٌ قائمٌ یا زیدٌ جالسٌ، اینها در وجود خارجی باهم اتحاد دارند یعنی جالس و قائم همان زید است و زید همان جالس و قائم است.[1]
حاشیه ما بر کلمات مرحوم شیخ انصاری:
ما در اینجا بر کلمات مرحوم شیخ انصاری یک حاشیهای زدهایم و آن اینکه اتحاد دارای اقسامی است: 1) اتحاد در وجود خارجی مثل زیدٌ ضاربٌ و زیدٌ قائمٌ و امثال اینها. 2) اتحاد اعتباری، در وجود خارجی اتحادی وجود ندارد ولی عقلا اعتبار میکنند، مثلاً زیدٌ مالکٌ، زید مالک است، مالکیت یک امر اعتباری است که وجود خارجی ندارد و قابل رؤیت نیست. و 3) اتحاد انتزاعی، مثل فوقیت و تحتیت که گفته میشود زیدٌ فوق عمروٍ، فوقیت و تحتیت از امور انتزاعی هستند و اینکه نگاه میکنید انتزاع میکنید و میگویید این بالاتر است و این پایینتر. امری نیست که وجود خارجی داشته باشد، طبقه اول نسبت به طبقه دوم تحت است و طبقه دوم نسبت به طبقه اول فوق است و همین طبقه دوم که فوق است نسبت به طبقه سوم تحت است. پس فوقیت و تحتیت یک واقعیت خارجی نیست بلکه یک امر انتزاعی است. بنابر این به نظر ما این بزرگواران در این بحث این مطلب را بفرمایند بهتر است و آن این است که اگر گفتید اتحاد بین موضوع و محمول لازم است، گاهی اتحاد در وجود خارجی است مثل زیدٌ ضاربٌ، و گاهی اتحاد در وجود اعتباری است مثل زیدٌ مالکٌ، یا مثال:زیدٌ ابوه عالمٌ، ابوه عالم با زید نه مفهوماً و نه مصداقاً یکی نیستند بلکه اتحاد وصف حال مُتَعَلَّق است و اتحادی است که اعتبار شده است و گاهی اتحاد بین موضوع و محمول در موضوع انتزاعی است مثل زیدٌ فوقٌ و گاهی هم اتحاد در مفهوم است و اشکال عمده هم این است که اتحاد در مفهوم دارند نه در وجود. و گاهی هم اتحاد مفهومی و هم اتحاد مصداقی دارند مثلاً گفته میشود: العالمُ عالمٌ، ابن الإمام ابن الإمام و یا مثال: الإنسان حیوانٌ ناطقٌ، این مثالها هم اتحاد در مفهوم و هم اتحاد در مصداق دارند. لذا به نظر ما انواع اتحاد موضوع و محمول را در اینجا باید ملاک قرار بدهیم. بنابراین اینکه آقایان اصرار دارند که موضوع و محمول اتحاد خارجی داشته باشند به نظر میرسد فرمایش درستی نیست.
قول سوم: ملاك الحمل هو الهوهويّة و الاتّحاد من وجه و المغايرة من وجه آخر
مرحوم آخوند (اعلی الله مقامه الشریف) که باید در حمل یک نوع اتحاد و یک نوع مغایرت باشد یعنی تغایر مفهومی و اتحاد وجودی، مثل زیدٌ ضاربٌ، زید یک مفهوم دارد و ضارب یک مفهوم دیگر دارد ولی وجود آنها واحد است.[2]
اشکال بر مرحوم آخوند
ما نیاز نداریم که حتما اتحاد وجودی داشته باشیم و همین که اتحاد اعتباری یا انتزاعی و یا مفهومی یا حتی اتحاد وصف حال مُتَعَلَّق داشته باشیم کافی است مانند زیدٌ صدیقه عالمٌ که در اینجا اتحاد وجودی ندارند و شاید بگویید که اینجا اتحاد یک نوع اتحاد اعتباری است و این هم هیچ اشکالی ندارد.
فرمایش محقق اصفهانی
مرحوم محقق اصفهانی (اعلی الله مقامه الشریف) فرمودهاند: ما یک حمل اولی ذاتی داریم که حمل مفهوم بر مفهوم است و موضوع و محمول مفهوماً و وجوداً باهم اتحاد دارند مانند الإنسان حیوانٌ ناطقٌ. و یک حمل شایع صناعی داریم مانند زیدٌ قائمٌ، که فقط وجوداً باهم اتحاد دارند و مفهوم آنها باهم مغایر است. ایشان میفرماید:«فلا يعقل حمل أحد المتغايرين في الوجود على الآخر بنحو من أنحاء الحمل» یعنی دو چیز متغایر نمیتواند بر همدیگر حمل شوند مثلاً نمیتوان گفت الإنسان حجرٌ یا الحجر شجرٌ ، چون متغایر هستند.[3]
اشکال بر محقق اصفهانی
نظر استاد: عرض ما این است که مثال زیدٌ عدوه عالمٌ، چه اشکالی دارد؟ «زید» با «عدوه عالم» تغایر دارند و هیچ اتحادی باهم ندارند ولی از لحاظ حمل هیچ اشکالی ندارد. پس اینکه شما میفرمایید «فلا يعقل حمل أحد المتغايرين في الوجود على الآخر بنحو من أنحاء الحمل» این نتیجه درستی نیست و ما میتوانیم دو چیز را که تغایر وجودی دارند را بر همدیگر حمل کنیم و فقط اتحاد وجودی ملاک نیست بلکه میتواند اتحاد، اتحاد اعتباری یا انتزاعی و یا اتحاد مفهومی یا مصداقی و یا حتی وصف به حال متعلق (مثل: زیدٌ عدوه عالمٌ) باشد. بنابراین به نظر ما این فرمایش محقق اصفهانی فرمایش درستی نیست.
مرحوم محقق بروجردی هم شبیه فرمایش مرحوم آخوند مطالبی را بیان کردهاند[4] که در مجموع فرمایش خوبی است ولی کامل نیست. به نظر ما کلمات این بزرگان باید تکمیل بشود و آن حاشیهای که ما بیان کردیم به کلمات این بزرگان اضافه بشود.