1400/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در مشتق در رابطه با بساطت و ترکّب مشتق بود که آیا مشتق بسیط است یا مرکب؟
توجه داشته باشید که این بحث چه نقشی در مشتق میتواند داشته باشد. البته ما قبول نداریم که نقشی دارد ولی کسانی که این بحث را مطرح کردهاند خواستهاند بگویند که مشتق اگر مرکب باشد معنای مشتق حقیقت در اعم (گذشته و حال) است و اگر بسیط باشد حقیقت در حال است. اما به نظر ما این بحث تأثیر و نتیجهای ندارد ولی چون مرحوم آخوند و مرحوم نائینی و برخی بزرگان بحث کردهاند ما هم به تبعیت از آنها این بحث را مطرح میکنیم.
قول دوم: إنّه مرکّب من الذات و الصفة و النسبة.
آیت الله مکارم (سلّمه الله) میفرماید: مشتق از سه چیز ترکیب شده است: یعنی مثلاً در زیدٌ ضاربٌ در لفظ ضاربٌ سه چیز وجود دارد: ۱) ذات که زید است، ضارب اصولاً به کسی اطلاق میشود که زننده باشد یعنی ذات و وجودی داشته باشد. ۲) صفت ضَرْب در آن وجود دارد این صفت برای ذات میباشد. ۳) نسبتی که بین ذات و صفت وجود دارد. یعنی نسبت ضرب به زید در آن وجود دارد. عدهای از علما هم قبل از آیت الله مکارم این نظر را داشتند. [1]
اشکال:
مرحوم امام (أعلی الله مقامه الشریف) فرمودهاند: این حرف درست نیست و اصلاً فکر نمیکنم کسی ملتزم به این مطلب باشد (فلا أظنّ أنّ أحداً يلتزم به). معنای ضاربٌ بسیط است و مرکب نیست. بحث ذات و صفت و نسبت مربوط به موضوع و محمول است که یک موضوعی هست و یک محمولی و نسبتی بین آنها برقرار است. اگر موضوع نباشد نسبت درست نمیشود. بله برای توضیح جمله زیدٌ ضاربٌ میگوییم یک ذات و یک صفتی وجود دارد و نسبتی بین آنها است. اما خود ضاربٌ به تنهایی به معنای زننده است و معنای بسیط دارد و هیچ ذات و نسبتی در آن وجود ندارد.[2] لذا مرحوم امام میفرماید بین ماده و هیئت و جمله خلط شده است.
آیت الله مکارم برای مدعای خود دلائلی اقامه کردهاند و گفتهاند:
۱- دلیل اول: در کلمه عالم سه چیز وجود دارد ۱) ذات ۲) صفت ۳) نسبت. به دلیل تبادر، وقتی عالم گفته میشود یعنی یک ذاتی وجود دارد و صفت علمی هم وجود دارد و طبیعةً نسبتی هم بین ذات و صفت وجود دارد. کلمه ضاربٌ در عرف به معنای (الذی یضربُ) کسی که میزند است. الذی دلالت بر ذات میکند و یضرب دلالت بر صفت و نسبت میکند. و کلمه قاتل هم چنین است قاتل به معنای (الذی یقتل) است کسی که میکشد است.
۲- صحّة حمل المشتقّ علی الذات و هي کاشفة عن أخذ الذات فیه؛ لأنّ الحمل يحتاج إلی اتّحاد بین الموضوع و المحمول. بین موضوع و محمول باید اتحاد باشد وقتی زیدٌ ضاربٌ گفته میشود، نسبت ضرب داده میشود به زید. در حمل هو هویت لازم است یعنی اتحاد لازم است. زیدٌ ضاربٌ متحد و یکی هستند. زید ضارب است و ضارب هم زید است. اتحاد و هو هویت وجود دارد. اگر در معنای ضارب ذات نبود ما نمیتوانستیم حمل کنیم. پس اینکه میتوانیم حمل کنیم پس ذات در آن وجود دارد.[3]
اشکال استاد:
سؤال ما از آیت الله مکارم این است: الله تعالی عالمٌ، آیا عالم در اینجا مرکب است؟ یا مثال: الله تعالی قادرٌ، آیا قادرٌ در اینجا مرکب است؟ این همه اوصاف برای خداوند متعال ذکر میشود، شما میگویید ذات خداوند بسیط است و مرکب نیست نه مفهوماً نه مصداقاً و نه خارجاً. هیچ نوع ترکیبی در ذات باری تعالی نیست. شما میخواهید در ذات باری تعالی ترکیب بسازید که ذاتٌ ثبت له العلم یا ذاتٌ ثبت له القدرة و ... آیا اطلاق عالم بر خداوند متعال مجاز است؟ خیر، بنابراین درست است در توضیح یک لفظ میتوانیم چیزی را اضافه کنیم اما در معنی و مفهوم مشتق این نیست که بگویید مشتق یک معنای مرکبی دارد و معنای مرکب باید از دو کلمه تشکیل بشود. بله در توضیح کلمات میگوییم الذی یضرب یا الذی یقتل ولی لزوماً این طور نیست که مرکب باشد. بنابراین به نظر ما فرمایش آیت الله مکارم فرمایش درستی نیست و نمیتوانیم بگوییم مشتقات مرکب هستند و دلیل آن هم این است که در رابطه با صفات خداوند مشتقاتی که وجود دارد نمیتواند مرکب باشد چرا که ذات خداوند متعال نه در مفهوم و نه در مصداق و نه در خارج مرکب نیست.