1400/08/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول در رابطه با بحث مشتق در این بود که آیا «المشتق حقيقةٌ في خصوص المتلبّس بالمبدأ في الحال أو اعم من المتلبس بالمبدأ فی الحال و المنقضى عنه المبدأ» است؟
کسانی که قائل بودند مشتق حقیقت در اعم است به این دو آیه شریفه «السارق و السارقة فاقطعوا أیدیهما» و «الزّانیة و الزّانی فاجلدوا» استدلال کرده بودند. که این دو آیه شامل چه کسانی میشوند؟ گفتهاند این دو آیه شریفه شامل کسانی که الان جلوی چشم شما دارند دزدی میکنند یا زنا میکنند، و همچنین کسانی که دیروز مرتکب این اعمال شدهاند، میشوند.
لذا اعمیها میگویند این آیات قرآن شاهد بر این است که «المشتق حقیقة في الأعمّ من الماضی و الحال» چون الزانی و السارق به کسانی اطلاق میشود که الان زانی و سارق باشند و هم به کسانی که در گذشته مرتکب زنا و سرقت شده باشند. بنابراین این اطلاقات کاشف از این است که مشتق حقیقت در اعم است.
به نظر ما:
جواب اول:
در احکام شرعیه احکام به نحو قضیه حقیقیه، بیان میشوند. قضیه حقیقیه یعنی از الان که این خطاب از مولی صادر شد، این حکم جریان دارد تا آینده. پس هر وقت لو وجد سارق، فاقطعوا أیدیهما. یعنی الان و یا چند سال دیگر هم، من وجد فی الخارج و کان سارقاً فاقطعوا ایدیها. کسی که در خارج مرتکب زنا میشود، فاجلدوا. یعنی با اینکه این خطاب 1400 سال قبل وارد شده است ولی ما داریم الان به آن خطاب عمل میکنیم، چون قضیه، قضیه حقیقیه است. لذا گفته میشود که هر کسی در هر زمانی سارق باشد و یا زانی باشد باید حکم آن برایش اجرا بشود. و حتی اینکه گفته میشد که مشتق برای زمان آینده مجاز است، اینچنین نیست بلکه در زمان آینده هم حقیقت است، یعنی منظور از آن کلی زانی و کلی سارق است. ولی ما با دلایل روشنی برای شما اثبات میکنیم که زمان گذشته را شامل نمیشود. سؤال این است که آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از اینکه این آیه نازل بشود، آیا کسانی را که قبلاً مرتکب زنا و سرقت شده بودند را مجازات کرد؟ خیر، چون قانون عطف به ماسبق نمیشود و حکم از آن لحظه به بعد را شامل میشود. لذا این دلیل محکمی بر این است که المشتق حقیقة فی خصوص المتلبس بالمبدأ فی الحال.
جواب دوم:
این دو آیه برای مشافهین ( کسانی که در آن حال هستند) میباشد. پیامبر (صلّی الله علیه و آله) به آن مردم (مشافهین) خطاب میکند و میفرماید: ایها الناس«السارق و السارقة فاقطعوا أیدیهما» و «الزّانیة و الزّانی فاجلدوا». و علما اجماع دارند بر اینکه آن احکامی که برای مشافهین آمده است، شامل غائبین هم میشود و هیچ عالم شیعی بحث نکرده است که آن احکامی که برای مشافهین آمده است شامل غائبین نمیشود که به این اشتراک الاحکام گفته میشود. در مورد سایر احکام هم چنین است مثلاً شخصی از امام معصوم در مورد مسألهای سؤال بکند، جوابی که امام معصوم علیه السلام به وی میدهد شامل همه میشود و همه مردم در آن پاسخ شریک هستند. بنابراین اشتراک الاحکام به ما این مطلب را ثابت میکند که اگر چه آن حکم برای مشافهین است ولی برای غائبین هم همین حکم بالإجماع ثابت شده است.
جواب سوم:
این دو آیه که به عنوان مثال شما آوردهاید از محل نزاع خارج است. یعنی کسی در آن بحثی ندارد به عبارتی همه معنای آنها را میدانند که زانی و زانیه باید شلاق بخورند و دزد باید دستش قطع بشود حالا چه در گذشته باشد یا حال یا آینده. ما جایی را بحث میکنیم که مورد اختلاف باشد.
جواب چهارم:
این حرف شما آیا در همه جا درست و صادق است یا اینکه فقط در این دو آیه جاری است؟ در زیدٌ قائمٌ، آیا میتوان به زیدی که دیروز قائم بوده و امروز قائد است، قائم اطلاق کرد؟ اگر مشتق در اعم باشد، باید بتوان این اطلاق را کرد، در حالی که چنین چیزی درست نیست. اما در لفظ قتل فرق میکند، شخص اگر چه یک سال قبل هم مرتکب قتل شده باشد، بازهم به وی قاتل میتوان اطلاق کرد. پس مصادیق مختلف باهم فرق میکنند و برای همه مشتقات نمیتوان یک حکم را جاری کرد. بنابراین شاید شما مثالهایی را پیدا بکنید که در آنها به منقضی عنه المبدأ هم اطلاق صحیح باشد، اما این دلیل نمیشود که بگوییم مشتق در اعم است. لذا در اینجا دلیل شما اخص از مدعی است.
جواب پنجم:
در اینجا قرینه وجود دارد. وقتی گفته میشود «الزّانیة و الزّانی فاجلدوا» قرینهاش این است که شخص قبلاً مرتکب زنا شده است نه الان. در حضور عموم که مرتکب زنا شده است بلکه یا خبرش رسیده و یا خودش اعتراف کرده است. در خصوص سارق هم همین طور است و اینکه کسی در زمان حال مرتکب زنا یا سرقت شود و بخواهند زانی یا سارق را در حین عمل مجازات کنند خیلی نادر است. پس این دو آیه مربوط به کسانی است که در گذشته مرتکب این اعمال شدهاند نه الان. لذا قرائن در اینجا بر این دلالت میکند که مشتق در منقضی استعمال شده است و در حال استعمال نشده است.