1400/08/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم اصول درباره معنای کلمه «الحال» در تعریف مشتق در کلام مرحوم آخوند (ره) صاحب کفایه بود که بیان کردهاند: المشتق حقيقةٌ في خصوص ما تلبس بالمبدأ في الحال. مشتق در خصوص آنجایی حقیقت است که تلبس به مبدأ «فی الحال» باشد. اختلاف در معنای فی الحال بود که فی الحال در این تعریف به چه معنایی است؟
یک معنایی که برای فیالحال بیان شد معنای فی حالالنطق بود که دسته ای از علما بر آن قائلند یعنی وقتی گفته میشود زیدٌ ضاربٌ، باید در همان حال زید به ضرب تلبس داشته باشد. معنای دومی که برای فیالحال بیان شده است این است که فیالحال به معنای، حالالنسبة است و به عبارتی المشتق حقيقةٌ في خصوص ما تلبس بالمبدأ في الحال النسبة، میباشد. یعنی در حالی که نسبت میدهیم حال تلبس باشد. مثلا زیدٌ ضاربٌ أمسِ، در زمان گذشته تلبس داشته باشد و چون نسبت در زمان گذشته است تلبس هم در زمان گذشته باشد. نظریه سوم این است که معنای فیالحال، حال تلبس است. یعنی مثلا در ضارب، آن حالی که تلبس به ضرب پیدا شده است و این حال تلبس میتواند زمان گذشته یا حال یا آینده باشد. چون ممکن است زید ضارب باشد در دیروز یا حال یا آینده. لذا در حال تلبس ضارب بر آن صدق میکند.
مرحوم خویی (اعلی الله مقامه الشریف) دو اشکال بر صاحب کفایه کردهاند:
اشکال اول:
تلبسی که شما از آن در المشتق حقيقةٌ في خصوص ما تلبس بالمبدأ في الحال، یاد میکنید، مثلا در زیدٌ ضاربٌ أمسِ، تلبس در اینجا تلبس خارجی است و تلبس خارجی در بحث مشتق مطرح نیست. وقتی زیدٌ ضاربٌ گفته میشود زمان تلبس مشخص نیست و ما هم خبر نداریم که زید واقعا ضارب هست یا نه؟ و کسی که زیدٌ ضاربٌ را بدون قید میگوید در واقع حکایت میکند از اینکه زید ضارب است. تلبس خارجی مربوط به صدق و کذب قضیه است یعنی زید اگر در خارج ضارب باشد، گفته میشود خبر زیدٌ ضاربٌ، صادق است و اگر در خارج ضارب نباشد گفته میشود خبر زیدٌ ضاربٌ، کذب است. لذا صدق و کذب قضیه مربوط به قضیه خارجی است. آیا تلبس خارجی در معنای مشتق تأثیری دارد یا ندارد؟ مرحوم خویی میفرماید ما کاری به تلبس خارجی نداریم و میخواهیم ظاهر زیدٌ ضاربٌ را معنا کنیم و میخواهیم معنای مشتقی را که در آیه یا روایت وارد شده است را بفهمیم. اما اینکه آیا در خارج واقعا بوده یا نه؟ کاری به آن نداریم و آن مربوط به صدق یا کذب قضیه است بنابراین ما دنبال تلبس خارجی نیستیم. ما دنبال تلبس حکایتی هستیم. یعنی متکلم حکایت میکند و خبری میدهد و الخبر یحتمل الصدق و الکذب، ممکن است صادق باشد و یا کاذب باشد. لذا تلبس خارجی در اینجا معیار نیست و معیار فقط حکایت از تلبس است.
اشکال دوم:
مرحوم خویی میفرماید: از جمله مرحوم آخوند استفاده میشود که اگر بگوییم زیدٌ ضاربٌ غداً، این مجاز میشود چون المشتق حقيقةٌ في خصوص ما تلبس بالمبدأ في الحال، است. در حالی که چنین نیست، زیرا ضارب و غداً در معنای حقیقی خودشان استعمال شدهاند، لذا این جمله مجاز نیست.[1]
جواب از اشکال مرحوم خویی (ره)
به نظر ما این دو اشکال وارد نیستند.
جواب اشکال اول: اشکال اول مرحوم خویی که تلبس خارجی را نفی کردهاند و فرمودهاند تلبس خارجی مربوط به صدق و کذب قضیه است و به مشتق ربطی ندارد، ما هم این را قبول داریم و فرمایش ایشان درست است ولی مرحوم آخوند هم همین را میفرماید و مقصود ایشان حکایت از تلبس است نه خود تلبس. مرحوم آخوند هم میخواهد بفرماید منظور، إخبار از تلبس است، یعنی در زیدٌ ضاربٌ، إخبار از تلبس است نه اینکه تلبس خارجی باشد. تلبس خارجی را کسی خبر ندارد و ممکن است آن خبر صادق یا کاذب باشد. و فرمایش آخوند هم غیر از این نیست. البته این جوابی که ما گفتیم فرمایش مرحوم ایروانی هم هست که در حاشیه کفایه همین مطلب را بیان کرده است و مقصود مرحوم آخوند را توضیح داده است که تلبس خارجی منظور مرحوم آخوند نیست و اینکه گفته میشود زیدٌ ضاربٌ این ادعا است حالا اینکه صادق است یا کاذب، آن بحث جدایی است ولی شخص دارد إخبار و ادعا میکند که زید ضارب است. بنابراین برداشت مرحوم خویی از فرمایش مرحوم آخوند درست نیست و منظور مرحوم آخوند تلبس خارجی نیست.[2]
جواب از اشکال دوم مرحوم خویی (ره): اینکه ایشان فرمودند از فرمایش مرحوم آخوند استفاده میشود که زیدٌ ضاربٌ غداً مجاز است، این اشکال هم وارد نیست، چون مرحوم صاحب کفایه میخواهد بفرماید: اگر یک مشتقی بدون قید مثل زیدٌ ضاربٌ، ذکر شود و منظور این باشد که فردا زید ضارب است، این مجاز خواهد بود ولی زمانی که مشتق همراه با قید بیاید مثل زیدٌ ضاربٌ غداً یا أمسِ و یا الان، اینجا حرفی نیست که تلبس، تلبس حقیقی است. ولی اگر به صورت مطلق و بدون قید بیاید و منظور از آن زمان دیگری باشد، آنجا مجاز خواهد بود مثلا به کسی که مجتهد نیست به او مجتهد اطلاق بشود و منظور این باشد که آینده مجتهد خواهد شد، این مجاز است. و همه علما هم این مطلب را قبول دارند. لذا در جملهای که مرحوم آخوند بعدا بیان فرمودهاند و گفتهاند: زیدٌ ضاربٌ غداً مجازٌ، مرحوم خویی از این جمله صاحب کفایه تصور کردهاند که مرحوم آخوند زیدٌ ضاربٌ غداً را مجاز میداند. ولی بعدا خود مرحوم آخوند توضیح داده است که «فإن الظاهر أنه فیما إذا کان الجری فی الحال و النسبة فی الإستقبال و التلبس فی الإستقبال»، یعنی اینکه الان نسبت میدهی ولی تلبس در آینده است و آن غداً که در مثال آورده است منظور مرحوم آخوند این نیست که غداً قید زیدٌ ضاربٌ باشد بلکه خواسته است بفرماید زیدٌ ضاربٌ گفته شود ولی مقصود از ضاربٌ، ضارب در فردا باشد، در این صورت مجاز است.
بنابراین هیچکدام از اشکالات مرحوم خویی بر صاحب کفایه وارد نیست. البته بعضی از کلمات مرحوم آخوند چون واضح بیان نشده است لذا این چنین برداشتهایی از فرمایش ایشان صورت گرفته است.