درس حدیث استاد محسن فقیهی

96/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرح حدیث دوازدهم از باب عقل و جهل کتاب کافی شریف

«يَا هِشَامُ ، كَيْفَ يَزْكُو عِنْدَ اللهِ عَمَلُكَ ، وَأَنْتَ قَدْ شَغَلْتَ قَلْبَكَ عَنْ أَمْرِ رَبِّكَ ، وَأَطَعْتَ هَوَاكَ عَلى غَلَبَةِ عَقْلِكَ؟ يَا هِشَامُ ، الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْل! فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللهِ، اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيَا وَالرَّاغِبِينَ فِيهَا ، وَرَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللهِ وَكَانَ اللهُ أُنْسَهُ فِي الْوَحْشَةِ ، وَصَاحِبَهُ فِي الْوَحْدَةِ وَغِنَاهُ فِي الْعَيْلَةِ وَمُعِزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَةٍ»[1]

در این فراز امام کاظم (ع) به هشام می‌فرمایند که عمل انسان ممکن است رشد و نموّ داشته باشد. اعمالی که انسان انجام می‌دهد اگر با عقل کامل و توجّه زیاد انجام شود و هوای نفس و خواسته‌های نفسانی، آن عمل را خشک نکند، رشد و نموّ می‌کند. گاهی نماز همراه با هوای نفسانی است و هنگام نماز، توجّهی به نماز نمی‌شود. گاهی هم شخصی نماز می‌خواند و به خدا و تمام جنبه‌های نماز توجه دارد، این نماز باعث تکامل و ترقّی انسان می‌شود. اعمال دیگر هم همین‌طور است، اگر برای خدا و با توجه انجام شود باعث تکامل و ترقّی انسان می‌شود.امام کاظم (ع) به هشام می‌فرماید: چگونه عمل تو مورد قبول درگاه خداوند قرار می‌گیرد در حالی‌که قلبت مشغول دنیاست و به دنبال فرمان خدا نیستی و هوای نفست را اطاعت می‌کنی؟انسان می‌تواند عمل خود را بالا ببرد و با ارزش کند. به تعبیر بزرگان: با شمشیر عقل باید هوای نفس را کنترل کرد. اگر شما نماز می‌خوانی و به خدا توجه داری ولی نمی‌توانی هوای نفس را کنترل کنی، این عمل نزد خدا مورد قبول نیست. لذا تکامل عمل به عقل است. پس انسان می‌تواند با عقل، عمل خود را ارزشمند کند.

در ادامه امام کاظم (ع) به هشام می‌فرماید: «يَا هِشَامُ، الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْلِ» صبر کردن بر وحدت علامت قوّت عقل است.

معنای وحدت: در اینکه معنا وحدت چیست امام کاظم (ع) توضیح می‌دهند که «فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللهِ، اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيَا وَالرَّاغِبِينَ فِيهَا، وَرَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللهِ» معنای وحدت تنهایی نیست بلکه وحدت به معنای این است که انسان خودش را از دنیا و مظاهر و زخارف دنیا و همچنین کسانی که اهل دنیا هستند، کنار بکشد. کسی که عقلش از ناحیه خداست و آن را در مسیر خدا قرار می‌دهد، از اهل دنیا و کسانی که به دنیا رغبت دارند، دوری می‌کند و به کسانی که اهل خدا هستند، رغبت دارد، این علامت عقل خدایی است.

«وَكَانَ اللهُ آنِسُهُ فِي الْوَحْشَةِ، وَصَاحِبَهُ فِي الْوَحْدَةِ» در تنهایی و وحشت و مشکلات با خدا انس دارد و با او صحبت و راز و نیاز می‌کند، هرچه که دارد را از ناحیه خداوند می‌داند، عزّت و احترامی که مردم به او دارند، علم و وضعیت مالی و هرچه که هست را از خدا می‌داند. این معنای انس با خداست. اگر چنین باشید از عقل استفاده کرده‌اید و اعمال شما باعث تکامل شما می‌شود.

«وَغِنَاهُ فِي الْعَيْلَةِ وَمُعِزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَةٍ» بدانید که خدا شما را غنی و عزیز کرده است. همه موارد خیری که به شما می‌رسد را از ناحیه خدا بدانید. این معنای انس با خداست.


[1] الکافی- ط دارالحدیث، الشيخ الكليني، ج1، ص36.