درس حدیث استاد محسن فقیهی

96/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:شرح و بررسی حدیث دوازدهم کتاب عقل و جهل

«وَ قَالَ‌ كِتابٌ‌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ‌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ‌ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ‌ - وَ قَالَ‌ وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْهُدى‌ وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ‌ هُدىً‌ وَ ذِكْرى‌- لِأُولِي الْأَلْبابِ‌ وَ قَالَ‌ وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‌ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ‌ يَا هِشَامُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِي كِتَابِهِ- إِنَّ فِي ذلِكَ‌ لَذِكْرى‌ لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ‌ يَعْنِي عَقْلٌ»[1]

بحث در رابطه با حدیث دوازدهم از کتاب عقل و جهل بود.امام به ذکر آیاتی در رابطه با اولوا الالباب می‌پردازند و از تلاوت آنها برای هشام سعی در تصویر جایگاه رفیعی دارند که خداوند در قرآن برای اولوا الالباب در نظر گرفته‌اند.

وَ قَالَ‌ كِتابٌ‌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ‌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ‌ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ

در این آیه خداوند کتاب را برای همگان مایه‌ی تدبّر دانسته است.ولی همین کتاب را تنها برای اولوا الالباب مایه تذکر می‌شمارد.یعنی همگان می‌توانند در این آیات تدبّر داشته باشند.همه می‌توانند به مضامین عالی آن فکر کرده و با آن انس بگیرند.همه می‌توانند در آیات تأمّل داشته تدبّر کنند.ولی تنها برای یک عدّه‌ای که قرآن آنان را اولوا الالباب معرّفی می‌کند،می‌توانند از این آیات تذکر بگیرند.یعنی تذکّر مرتبه‌ای است که تنها صاحبان عقل خالص به آن دست می‌یابند.

برخی گفته‌اند که تدبّر که برای همگان قابل تحصیل است،بر آیات محکمات تحقّق می‌یابد.و تذکّر ناظر به آیات متشابه است که در گذشته هم اشاره کردیم،تنها اولوا الالباب توان فهم و دریافت پیام الهی را از آن آیات دارند.اولوا الالباب با تدبّر در محکمات می‌توانند متشابهات را بفهمند؛ به عبارت دیگر تدبّر در محکمات باعث تذکّر در متشابهات می‌شود.

مسآله دیگر آن است که رابطه‌ی این دو چگونه است؛ یعنی آیا این دو در عرض هم هستند و یا این‌که در طول هم یعنی تدبّر وسیله‌ای است برای رسیدن به تذکّر؟آیا به محض تدبّر،تذکّر نیز حاصل می‌شود یا خیر ممکن است تدبّر بشود امّا تذکّر حاصل نشود.

مرحوم ملاصدرا در شرحی که بر کتاب اصول کافی دارند،معتقد هستند که تدبّر راهی است برای رسیدن به تذکّر یعنی تدبّر علّت برای تذکّر است.

در مقابل مرحوم ملاصالح مازندرانی قائل‌اند این سخن ملاصدرا درست نیست و هر دو در عرض هم هستند؛چرا که در آیه خداوند تدبّر و تذکّر را با واو به هم عطف نموده و این اقتضای هم سنخی و شراکت در حکم می‌باشد.یعنی هر دو هم زمان حاصل می‌شوند.

بنظر ما، سخن ملاصدرا نزدیکتر به صواب است.تدبّر مقدّمه‌ای برای رسیدن به این تذکّر و درک مرتبه آن است.خداوند تذکّر را قید برای اولوا الالباب آورده بنابراین تذکّر برای هر کسی حاصل نمی‌شود. این‌گونه نیست که هرگاه تدبّر شد تذکّر هم بیاید. دستور قرآن به ما این است که تدبّر کنید شاید تذکّر نیز برای شما حاصل بشود.

وَ قَالَ‌ وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْهُدى‌ وَ أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ‌ هُدىً‌ وَ ذِكْرى‌ لِأُولِي الْأَلْبابِ‌

تعبیر به هدایت در رابطه با قرآن و سایر کتب الهی بسیار به کار رفته است.این کتابی است که در حقیقت مایه هدایت و نور راه انسانهاست.این سیره بزرگان است که با آیات و وحی الهی انس داشته باشند.و برنامه روزانه برای تلاوت آیات قرآن داشتند.فلذا ما هم باید به سیره آن بزرگان تأسی کرده و چنین انسی را برنامه‌ریزی کنیم.

در این آیه هم مثل آیه قبل آیات الهی برای عموم بنی‌اسرائیل هدایت داشته و برای اولوا الالباب نه تنها هدایت بلکه مایه تذکّر خواهد بود.سیاق این آیه و آیه بالا یکی است.و این آیات جایگاهی والا برای اولوا الالباب ذکر کرده است.

 


[1] کافی، ثقه الاسلام کلینی، ج1، ص16، ط اسلامیة.