1403/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جنود عقل و جهل/صفات مؤمن /غضب
خلاصه جلسه گذشته: یکی از صفات انسان که باید از آن استفاده بهینه کرد، صقت غضب است. آیا غضب از صفات خوب انسان است یا از صفات بد و باعث سرزنش انسان است؟ اصل قوه غضبیه؛ همانطور که مرحوم امام(اعلی الله مقامه الشریف) در چهل حدیث میفرماید، نعمت الهی است. شما میبینید وقتی به طرف مرغ میروید، فرار میکند ولی وقتی بچه دار میشود و وقتی کسی به طرف آنها میرود غضبناک میشود و از بچههایش دفاع میکند و حتی با مار درگیر میشود؛ یعنی قدرتش چند برابر میشود.
انسان هم وقتی غضبناک میشود و میخواهد از زن و بچه و زندگیش دفاع کند، قدرتش چند برابر میشود. غضب به شما نیروی زیادی میدهد. کسی که حال تکان خوردن ندارد، وقتی غضبناک میشود، حرکت میکند و قدرتمند برخورد میکند. این نعمت الهی است، اگر درست مورد استفاده قرار گیرد.
جایگاه غضب:
غضب خیلی از افراد را به بدبختی کشانده؛ غضبناک شده و کاری کرد یا حرفی زد که مرتد و کافر شد یا کسی را به قتل رساند. خیلی از فجایعی که در این عالم به وجود آمده از غضبهای بیجا است.غضبناک میشود و زن و بچهاش را میزند، ظرف را میشکند یا خودش را از بالا به پایین میاندازد و میکشد. خیلی وقتها یک حالت غضب برای انسان اتفاق میافتد و باعث خیلی از فجایع میشود. اما انسانهای عاقل و متقی غضبناک میشوند اما در جای خاص و با کنترل غضب خود را اعمال میکنند؛ یعنی عقل و تقوا کمک میکند و حواس خود را جمع میکنند.
برای روشن شدن جایگاه صحیح و غلط غضب یکی دو مثال را بیان میکنم. وقتی حضرت موسی(علیه السلام) به کوه طور رفت برای اینکه پیامهای الهی را دریافت کند و برادرش هارون را به عنوان جانشین خود در شهر گذاشت. دشمنان فرصت را غنیمت شمردند و سامری گوساله را درست کرد و مردم را دعوت به عبادت و پرستش گوساله کرد. خبر به حضرت موسی(علیه السلام) رسید. حضرت موسی(علیه السلام) غضبناک شد و برگشت ﴿وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسی إِلي قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُوني مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَ أَلْقَی الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ﴾[1] به مردم گفت من شما را به توحید دعوت کردم حالا گوساله سامری را میپرستید؟ موهای برادرش را گرفت و کشید که چرا سکوت کردی و اینها به این حال رسیدند؟
بنی اسرائیل وقتی دیدند برخورد جدی است برگشتند و این عصبانیت حضرت موسی(علیه السلام) تأثیرگذار بود. وقتی حضرت موسی(علیه السلام) با برادرش اینطور برخورد کرد همه جا زدند و برگشتند. لذا پیامبران ما هم گاهی عصبانی میشدند منتهی عصبانیت به جا؛ یعنی گاهی عصبانیتها باعث حل شدن و اصلاح شدن مشکل میشود.
در جریان ابوذر که در مقام نصیحت به عثمان مطالبی را گفت، عثمان ابوذر را تبعید کرد و در آنجا آقا امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ابوذر فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ إِنَّمَا غَضِبْتَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَه»[2] غضب تو غضب لله بود، به خاطر خدا غضب کردی و اجر تو با خداوند است. خلاصه برداشت این است که بعضی غضبها مطلوب هستند و بعضی غضبها مذموم هستند.
معیار غضب:
ما غضب داریم و گاهی غضبناک میشویم، در امور مختلف مانند خانواده و امور اجتماعی و سیاسی و... باید دید کجا غضب، مطلوب است و کجا غضب، مذموم. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «إنما المؤمن الذي إذا غضب لم يخرجه غضبه من حق وإذا رضي لم يدخله رضاه في باطل وإذا قدر لم يأخذ أكثر مما له»[3] یک معیار این است که غضب نباید شما را از حق دور کند. اگر غضبناک شدید و ناسزا گفتید، یا کسی را زدید، یا به خدا و پیامبر و ائمه(علیهم السلام) اهانت کردید، بدانید که اشتباه کردهاید. اگر غضب، شما را از حالت عادی و حق و عدالت خارج کند، بدانید که غضب نادرستی است. «وإذا رضي لم يدخله رضاه في باطل» مواظب باشید، اگر غضبناک نباشید، در حق هستید یا باطل. ممکن است اگر غضبناک نباشید در باطل باشید؛ اینجا جای غضبناک شدن است. معیار حق و عدالت است، اگر حق و عدالت را رعایت میکنید و غضبناک میشوید، معلوم می شود که درست است ولی اگر نمیتوانید عدالت را مراعات کنید، وقتی عصبانی میشوید هر حرفی را میزنید، بدانید که این غضب شما درست نیست.
آنچه به نظر میرسد و مهم است این است که بتوانیم غضب را کنترل کنیم، انسانهای عصبانی دقت کنند، غضب انسانها را بیچاره میکند و مشکلاتی برای انسان به وجود میآورد.