1401/09/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جنود عقل و جهل/ ایمان/ عدل و ظلم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در اخلاق دررابطهبا عقل و عدل در مورد چیزهایی بود که موجب تقویت عقل میشوند.
چیزهایی که موجب تقویت و کاملشدن عقل میشوند:
۱) صبر بر تنهایی: که توضیح آنها در جلسه قبل بیان شد.
۲) در امان بودن از کفر و بدی او، امیدوار بودن به هدایت و خوبی او:
در ادامه روایت امام کاظم (علیهالسلام) میفرماید: يَا هِشَامُ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیهالسلام) يَقُولُ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ وَ مَا تَمَّ عَقْلُ امْرِئٍ حَتَّى يَكُونَ فِيهِ خِصَالٌ شَتَّى: الكُفرُ و الشَّرُّ مِنهُ مَأمُونانِ، و الرُّشدُ و الخَيرُ مِنهُ مَأمُولانِ.[1] اى هشام! امير المؤمنين (علیهالسلام) مىفرمود: خداوند به چيزى بهتر از عقل پرستش نشده است، و خرد انسان كامل نباشد تا اينكه در او چند خصلت گوناگون باشد: كفر و بدى از وى نتراود، به هدايت و خوبى او اميد برود.
همه دوست داریم که عادل، عاقل و کامل باشیم. اما برای اینکه تشخیص بدهیم که عقل ما درست عمل میکند، راههایی را ائمه (علیهمالسلام) بیان فرمودهاند. امام کاظم (علیهالسلام) میفرماید: عقل کامل آن است که این خصوصیات را داشته باشد: الْكُفْرُ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونَانِ؛ كفر و بدى از او نتراود. گاهی بعضی از اشخاص همین که شخصی را از دور میبیند راه خود را کج میکند، از او میپرسی که چرا راهت را کج کردی؟ میگوید: نمیخواستم با فلانی برخورد کنم. او همین که آدم را میبیند حرف زشت یا کنایهای به آدم میگوید، مسخره میکند، نمیخواهم او را ببینم. زبان، برخورد و کار بعضیها شرّ است؛ لذا مردم از این اشخاص میترسند که نکند شرّی برای ما ایجاد کنند. اما گاهی بعضی از افراد را که میبینی راه خود را بهطرف آنها کج میکنی و میخواهی آنها را از نزدیک ببینی و زیارتشان بکنی و احوالپرسی بکنی. از مصاحبت با آنها لذات میبری؛ میدانی که زبان و کار این افراد خیر است و مشکل مردم را حلّ میکنند. قلمها و قدمهایشان خیر است، چنین شخصی تا آنجایی که میتواند مشکلات مردم را حلّ میکند، میگوید من مینویسم که مشکل شما حلّ بشود. تا جایی که میتوانند تسلی میدهد نه اینکه مأیوس کند. اینها نشان از عقل او دارد؛ لذا وقتی با انسانهای عاقل برخورد میکنی از شرّ آنها ایمن هستی و میدانی که اگر خیری نداشته باشند مسلماً شرّی ندارند و الرُّشْدُ وَ الْخَيْرُ، و معمولاً خیر او به انسان میرسد. وقتی مشکلی داری و به چنین شخصی مشکلت را میگویی فوراً با گشادهرویی در پی رفع مشکل تو برمیآید. افرادی هستند که در جامعه مثبت هستند نه منفی. بعضیها منفی هستند و دائم از جملات منفی مانند: نمیشود و من نمیتوانم و چرا برای شما بنویسم؟ چرا برای شما قدم بردارم؟ استفاده میکنند. ولی انسانهای مثبت سعی میکنند کارها و مشکلات مردم حل بشود؛ این علامت عقل است. سعی کنید برای مردم خیر باشید؛ عقل این است که قلم، قدم، حرفها، رفتار و کردار و کارهایتان خیر باشد.
۳) بخشش زیادی مال و پرهیز از زیادهگویی
امام کاظم (علیهالسلام) در ادامه روایت میفرماید: و فَضلُ مالِهِ مَبذولٌ، و فَضلُ قَولِهِ مَكفوفٌ. زيادى مالش را ببخشد، از زیادهگویی بپرهیزد. مال را بهاندازه برای خود و خانوادهاش نگه میدارد که زندگی خودش سخت نباشد؛ اما زیادی مالش را جمع نمیکند. بعضی اوقات میبینی شخصی فوت کرده است، میلیاردها مال و ثروت از خود به جا گذاشته است. درحالیکه اینهمه همسایهها، فامیل و فقرا بودند که میتوانست به آنها رسیدگی کند؛ ولی متأسفانه نکرده است. بچههایش با این اموال به خارج رفتهاند و عیشونوش کردهاند. خدای ناکرده، گاهی شاید در بین ماها نیز از این نوع افراد پیدا بشوند که وجوهات و سهم امام را جمع بکنند و این اموال به دست افرادی برسد که از آن استفادههای نادرست بکنند. این علامت بیعقلی است.
اینکه انسان مال داشته باشد و استفاده هم بکند، اشکالی ندارد؛ ولی زیادی آن را به فقرا ببخشد. جمعکردن زیادی مال، علامت بیعقلی است. زیادی مال را باید در راه خدا به فقرا، نیازمندان، همسایهها، فامیل و آشنا صرف کرد. روایت داریم که از آداب اسلامی تجارت این است که تاجر و کاسب، به مقدار نیاز سود میبرد و وقتی نیاز برطرف شد، جنسی که میفروشند قیمت جنس را برای سود بالا نمیبرد و اجناس خود را بدون سود و به همان قیمتی که خریده است میفروشد. عجیب این است که این از علائم عقل است نه علائم دین. اگر در جامعه به فقرا و نیازمندان رسیدگی بشود آن جامعه امنیت پیدا میکند. اینکه میبینیم یک عده از کسانی که در خیابان دادوفریاد و اعتراض میکنند به دلیل این است که از جهت مالی در فشارند، این خیلی بد است ما نباید بگذاریم که جامعه به این وضع برسد. اگر جامعه فقیر بشود دین آن جامعه از بین میرود، فحشا زیاد میشود. باید به فقرا کمک کرد، اگر همسایههای شما فقیر باشند و شما به آنها رسیدگی نکنی خود شما در آن محله امنیت نخواهی داشت. پس نهتنها از نظر شرعی انفاق و رسیدگی به محرومان مستحب است، از نظر عقلی نیز عقل انسان اقتضا میکند که به فقرا و مستمندان رسیدگی بشود. جامعهای که در آن فقیر باشد امنیت هم ندارد؛ لذا باید به فقرا رسیدگی بشود تا با رفع فقر، امنیت جامعه هم تأمین بشود. یکی از نکاتی که مورد تأکید خداوند متعال است این است که میفرماید: ﴿وَالَّذِينَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ.﴾[2] و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) میسازند، و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناکی بشارتده! ﴿يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ﴾[3] روزی که آن طلا و نقره ذخائرشان در آتش دوزخ گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلوی آنها را به آن داغ کنند (و فرشتگان عذاب به آنها گویند) این است نتیجه آنچه بر خود ذخیره کردید، اکنون بچشید (آتش حسرت و عذاب) همان سیم و زری که اندوخته میکردید.
مثلاً شخصی در طول عمر خود خمس و زکات خود را کامل داده است؛ ولی مالاندوزی کرده است چرا میفرماید آنها را به عذاب دردناک بشارت بده؟ علامه طباطبایی در ذیل این آیه میفرماید: با اینکه شخص خمس و زکات خود را پرداخت کرده است، چرا و به چه علت آیه میفرماید فبشرهم بعذاب الیم؟ با اینکه این ثروت حلال است، میفرماید این ثروت آتش برای شما خواهد شد. سؤال در اینجا این است که آیا بهغیراز خمس و زکات که برای انفاق در راه خداوند است چیز دیگری هم واجب است؟ آیا شخصی از راه حلال ثروت جمع کند، این هم مذمت و عذاب دارد؟
مرحوم علامه طباطبائی میفرماید: اگر جامعه با مشکلات مالی مواجه باشد (مانند جامعه کنونی ما، عدهای مسکن ندارند، عدهای نان شب ندارند و یک عده مشکلات مالی زیادی دارند و در عسر حرج هستند و زندگیشان خیلی سخت است و بعضیها به علت فقر طلاق میگیرند.) با اینکه شخص خمس و زکات خود را داده است و ثروت حلالی جمع کرده است؛ ولی چون به مستندان و فقرا رسیدگی نکرده است، مشمول این آیه خواهد شد و این ثروتها برای او آتش جهنم خواهد شد. [4]