1401/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جنود عقل و جهل/ ایمان/ عدل و ظلم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در اخلاق در رابطه با عقل و عدل در مورد چیزهایی بود که باعث از بین رفتن عقل میشوند. گفتیم چند چیز موجب از بین رفتن عقل میشوند:
1) طول الأمل (آرزوی طولانی)
۲) طول الکلام (زیاد حرف زدن)
۳) شهوترانی
که توضیح آنها در جلسه قبل بیان شد.
چیزهایی که موجب تقویت عقل میشوند:
۱) صبر بر تنهایی:
امام کاظم (علیه السلام) میفرماید: يَا هِشَامُ الصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلَامَةُ قُوَّةِ الْعَقْلِ فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ اعْتَزَلَ أَهْلَ الدُّنْيَا وَ الرَّاغِبِينَ فِيهَا وَ رَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ[1] . یا هشام صبر بر تنهايى نشانه نيرومندى خرد است. کسی که خداوند به او عقل داده است از کسانی که اهل دنیا هستند دوری میکند.
نه اینکه از زن یا خانواده و فامیل دوری کند؛ بلکه از اهل دنیا و کسانی که او را آلوده به دنیا بکنند دوری کند. منظور از تنهایی در اینجا فاصله گرفتن از اهل دنیا است. اهل دنیا کسانی هستند که دنبال مادیات، محرمات، آلات موسیقی و غنا و شهوات هستند. با چنین کسانی نباید رفاقت و دوستی داشته باشد. اگر انسان با اهل دنیا محشور بشود دین و ایمانش و عقلش زایل میشود. ابتدا با خود میگوید مهم نیست و بعد از مدتی گناه برای وی عادی میشود.
وَ رَغِبَ فِيمَا عِنْدَ اللَّهِ[2] و رغبت میکند بر آنچه که نزد خداست.
مثلاً وقت اذان خوشحال است که وقت نماز رسیده است و سجاده را پهن میکند و با جان و دل اذان و اقامه میگوید و با یک شوق و شعفی وارد نماز میشود و لذت میبرد که با خداوند متعال در حال صحبت کردن است. و از اینکه شب بلند بشود و نمازشب بخواند لذت میبرد. از آیت الله بهجت پرسیدند:پهلوان چه کسی است؟ چند کیلو را بتواند بلند کند میتوان به او پهلوان گفت؟ فرمود: اگر یک کیلو بار هم بلند کند پهلوان است. گفتند: چطور؟ فرمود: همین که بتواند پتو را کنار بزند و نماز شب بخواند این شخص پهلوان است. انسان باید از نماز شب، لذت ببرد اگر نتوانست به نمازشب بلند شود نارحت بشود و گریه کند. ما دیدیم افرادی که خواب میماندند و نمیتوانستند برای نماز شب بلند بشوند گریه میکردند که من امشب نتوانستم نمازشبم را بخوانم. من مادرم را دیدم که داشت گریه میکرد، گفتم چرا گریه میکنی؟ چیزی شده؟ گفت: بچهها میآیند شبها میمانند و باعث شدند من امشب دیر بلند بشوم. مادرم هر شب به غیر از نمازشب، دو جزء قرآن و زیارت عاشورا هم میخواند. میگفت امشب نتوانستم کارهایم را انجام بدهم. گریه میکرد و اشک میریخت. این عشق به عبادت خیلی مهم است اینکه انسان از عبادت لذت ببرد. اگر حلاوت مناجات پروردگار در قلب انسان باشد، انسان از زندگیش لذت میبرد. ما اصلاً زندگی را برای چه میخواهیم؟ ما زندگی را برای نمازشب و نماز اول وقت و عبادت و مناجات با پروردگار میخواهیم. لذا رغبت ما برای آنچیزی است که نزد خداوند متعال است.
امام کاظم (علیه السلام)در ادامه میفرماید:
وَ كَانَ اللَّهُ أُنْسَهُ فِي الْوَحْشَةِ وَ صَاحِبَهُ فِي الْوَحْدَةِ و غِناهُ في العَيلَةِ و مُعِزَّهُ مِن غَيرِ عَشيرَةٍ ؛[3] و خداوند انيس وحشت او باشد و يار تنهايى و خلوت او و مايه بىنيازى او در نيازمندى و عزّت و قدرت بخش او، بىآنكه ايل و طايفهاى داشته باشد.
از اینکه با خداوند صحبت میکند لذت میبرد و در تنهایی انیس و مونس او خداوند متعال است. غنای او خداست، می گوید من خدا را دارم. کسی میگوید فلانی پارتی من است آن دیگری میگوید من با فلانی رفیق هستم و ... میبینی مردم اکثراً دنبال پارتی و پول و ... هستند هر کسی دنبال این است که رفیقی و رابطهای پیدا بکند تا به مقامی یا پولی برسد. ولی شخصی که خدایی است میگوید ارتباط من با خداست لذا هرچه بخواهم از او میخواهم. ممکن است فامیل و عشیرهای آنچنانی هم نداشته باشد ولی نزد خداوند متعال عزیز است. شما این تشییع جنازه را دیدید که چه جمعیتی آمده بودند، عزت را خداوند متعال به انسان میدهد و عزتی که او بدهد ارزش دارد. مال، قبیله و فامیل عزت نمیآورد، عزت دست خداست. اینها نکاتی است که باید توجه کنیم و ارتباط خود را با خدا زیاد بکنیم.
شما میبینید که از زمان مرحوم آخوند تا حالا کتاب کفایه در حوزههای علمیه تدریس میشود و چقدر حاشیه و شرح بر آن میزنند، باید ببینیم زندگی مرحوم آخوند چگونه بوده است؟ مرحوم آخوند خیلی فقیر بوده و آنقدر لباسش کهنه بوده که از خجالت نمیتوانسته در کلاس در سر درس بشیند لذا کنار در مینشسته تا کسی او را نبیند و تحقیرش نکند. مرحوم آخوند با آن مقام اینچنین بزرگ شده است. مدتها زندگی او اینچنین بوده که برای صبحانه، نهار و شام به نانوایی میرفته و نان تازه برشتهای را میگرفته و همانجا با آب میخورده است. یعنی هر سه وعده نان خالی میخورده است و گاهی هم روزه میگرفته است. مشغول درس و بحث بوده تا اینکه هم خانم و هم بچه وی فوت میکنند. به مدرسه میرود و در حجرهای ساکن میشود و تا آخر عمر در آن حجره زندگی میکند. مرحوم آخوند زندگیش اینچنین با فقر و تنهایی گذشته است و انسش با خداوند متعال بوده است و به درس و مطالعه و عبادت خداوند مشغول بوده است.
خداوند متعال به همه ما توفیق عنایت فرماید که انشاءالله بتوانیم وظایف شرعی خود را به درستی انجام بدهیم.