1400/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: جنود عقل و جهل/ ایمان/ علائم ایمان
خلاصه جلسه گذشته: بحث ما در حدیث درباره علائم ایمان بود. چگونه بدانیم مؤمن هستیم؟ گاهی برای خود انسان هم اشتباه میشود و فکر میکنیم که انسان خیلی خوبی هستیم؛ پس باید معیاری برای تشخیص انسان مؤمن داشته باشیم تا خود را در آن ترازو قرار دهیم. آیا با این رفتار، گفتار و کردارمان مؤمن هستیم؟ ایمان درجاتی دارد آن درجات چیست؟ یکی از معیارها این است «يغضبَ للّه ِويرضى للّه».[1]
اگر کسی بیاعتنایی کرد و احترام نکرد، یا کسی گناه و خلافی میکند و ناراحت و عصبانی میشویم، گاهی «يغضبَ للّه» هستیم و گاهی برای هوای نفس است. اگر برای هوای نفس باسد برای خدا نیست بلکه برایم خودمان غضب کردهایم.
از کسی خوشمان میآید و و از او خشنود هستیم، باید ریشه آن را بررسی کنیم که چرا از او خوشمان میآید؟ ممکن است بگوییم چون به من پول میدهد از او خوشم میآید و گاهی ممکن است بگوییم: «چون انسان مؤمنی است بهخاطر ایمانش او را دوست دارم». اگر حب و بغض شما لله باشد، نشانه ایمان است.
حالت رضا، یکی از مراتب ایمان است. رضا امری اضافی است مثل فوق که در مقابل تحت است. ابوت و بنوت هم امور اضافی هستند یعنی باید فرزندی باشد تا پدری محقق شود. رضا هم امر اضافی است پس باید نسبت به چیزی راضی باشید. باید نسبت به اتفاقاتی که برای شما اتفاق میافتد راضی باشید.
انواع حوادث
اتفاقاتی که برای انسان میافتد به سه گونه است:
۱- اتفاقات خوشایند؛ مثلا خانهای خریده است، همسر خوبی نصیبم شد، خداوند بچه سالمی به من عطا کرد. برخی هستند که با داشتن این خوشیها هم راضی نیستند و همیشه نق میزنند؛ زیرا خانه بزرگتر، ماشین بهتر و ... میخواهد. باید تلاش برای بهتر هم کرد اما در مقام رضا هم بود. باید از آنچه خداوند به انسان عطا کرده راضی بود و تشکر کرد.
۲- حوادثی که قابل تحمل است اما مطابق میل هم نیست؛ مثلا حقوقی را که دریافت میکنیم، کفاف زندگی را نمیدهد و در آخر ماه باید به سختی زندگی را گذراند. برای بهتر شدن زندگی باید تلاش نمود اما گاهی تلاش هم به نتیجه نمیرسد و جور نمیشود در این صورت با خدا مناجات میکنم و میگویم: «خداوندا خودت جور کن و برسان». در این حال هم باید مقام رضا را داشته باشم. وقتی چارهای نداریم باید قناعت کنیم. زندگی طلاب همینگونه است که آخر ماه چیزی نیست و سخت میشود و با قناعت زندگی میکنند اما پرسش این است که با این وضع موجود، نماز شبت را میخوانی؟ آیا بازهم عبادت میکنی؟ آیا هنگام نماز ظهر سروقت به نماز میایستی و اذان و اقامه میگویی، استغفار و توبه میکنی؟ یا از خداوند طلبکاری و نمازت را بدون حضور قلب میخوانی؟ آیا حالت طلب کاری داری یا حالت رضا؟ اگر میبینی که مشکلات داری اما حالت رضا هم داری، بدان که ایمان داری اما اگر دیدی که با مقداری سختی، حال عبادت نداری و حلاوت مناجات را نداری، در ایمانت مشکلی وجود دارد. خیلی مهم است که از مناجات خدا لذت ببری! گاهی انسان نماز میخواند اما به گونهای است که سروته آن را هم بیاورد اما گاهی با خداوند عشق میکند، سعی میکند آرام و با تمأنینه نمازش را بخواند؛ این حال رضا است. مشکلات دارد و با قناعت زندگی میکند اما روحیه معنویش روزبهروز قویتر میشود. کسی که میبیند دیگر حوصله عادت و نماز شب ندارد، باید بداند که مقام رضای او ضعیف است.
مقام رضا آن است که تلاشش را میکند ﴿لَيسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾[2] اما اگر بازهم نشد، از خداوند طلبکار نیست بلکه راضی است. با خود میگوید: شکر لله. خیلیها هستند که مشکل بزرگتر از من دارند. سری که به بیمارستانها و قبرستانها بزنیم میبینیم که مردم مشکلات بزرگتری دارند. مشکل من که مالی است و انشاءالله خداوند حل میکند.
۳- حوادث خیلی سخت؛ مثلا فرزند انسان میمیرد، تصادف میکند و فلج میشود، سیل میآید و زندگیش را آب میبرد یا ورشکسته میشود و آبرویش میرود؛ تحمل این حوادث سخت است. ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ﴾[3] ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ﴾[4] . مقام رضا در این حوادث، خیلی مهمتر از دو قسم اول اتفاقات است. فرزندش سرطان گرفته و مرده اما میگوید: «الحمد لله» و برمیخیزد و نماز شب میخواند.
اگر میخواهید ایمان خود را بسنجید در این سه قسم از حوادث امتحان کنید مخصوصا در قسم سوم. اینکه میگوییم خانواده شهدا مقام بالای دارند برای ایثاری است که دارند؛ فرزندش کشته شده اما بازهم خداوند را شکر میکند. برخورد انسان در مقابل حوادث خیلی مهم است که آیا با خدا قهر میکند یا مقام رضا دارد؟ اگر مراتب متفاوت رضا در شما تحقق پیدا کرد، نشانه ایمان است.