1400/06/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: افراط و تفریط
خلاصه جلسه گذشته: بحث ما در حدیث درباره حدیث جنود عقل و جهل بود که مرحوم امام خمینی، کتاب مستقلی را در شرح و تفسیر این روایت نوشته است. این حرکت امام دلالت میکند که این روایت خاص است. فرازهایی از این روایت را در جلسات گذشته خواندیم و مطرح شد.
«الْخَيْرُ وَ هُوَ وَزِيرُ الْعَقْلِ وَ جَعَلَ ضِدَّهُ الشَّرَّ وَ هُوَ وَزِيرُ الْجَهْلِ»[1] خیر از جنود عقل است و شر از جنود جهل است. هرچه شر از مربوط به جهل و هر خیری مربوط به عقل است. کار خیر وزیر عقل است و کار شر، وزیر جهل است.
«وَ الْإِيمَانُ وَ ضِدَّهُ الْكُفْرَ»[2] ایمان، ضدش کفر است.
جامعه سعادتمند
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «إذا أرادَ اللّه ُ بقَومٍ خَيرا أكثَرَ فُقَهاءَهُم و أقَلَّ جُهّالَهُم فإذا تكَلّمَ الفقيهُ وَجدَ أعْوانـا، و إذا تَكلَّمَ الجـاهِلُ قُهِـرَ و إذا أرادَ بقَـومٍ شَرّا أكثرَ جُهّالَهُـم و أقـلَّ فُقَهاءَهُـم ، و إذا تَكلَّـمَ الجاهِـلُ وَجـدَ أعْوانا ، و إذا تَكلَّـمَ الفَقيـهُ قُهِرَ».[3] اگر خداوند برای قومی اراده خیر کند، فقهای آنها زیاد میشود و جاهلها کم میشوند. هر جامعهای که جهّالش کم است و فقهایش زیاد است، سعاتمند هستند. وقتی فقیه کلامی میگوید، یاورانی مییابد و اگر جاهل سخنی بگوید، مغلوب میشود. و اگر خداوند شر جامعهای را بخواهد، نادانها زیاد میشود و فقها کم میشوند و سخن فقیه خریداری ندارد.
در فضای مجازی اگر عالم بزرگواری سخنرانی کند و حقایقی را بیان کند افراد نادری این سخنرانی را میبینند اما افراد فاسق فاجر جاهلی که حرفهای بیهوده میزنند، عده زیادی او را میبینند و طرفدارانی پیدا میکنند. این معضلی در فضای مجازی است که خداوند آن را اصلاح کند. ما وظیفه داریم که در اصلاح آن بکوشیم زیرا وسیله ضلالت مردم است. اینها از مظاهر فساد است که ما وظیفه داریم جلو مظاهر فساد را بگیریم. هواهای نفسانی باعث میشود که این فسادها در جامعه زیاد شود و هرچه گسترش پیدا میکند، دختران، پسران و جوانان ما هم فاسد میشوند. زمینه این گناهان باید از بین برود.
جامعه ما جامعهای است که به فقها خیلی احترام میگذارد؛ مرحوم میرزای شیرازی فتوایی در تحریم تنباکو داد، حتی همسران و فرزندان شاه نیز قلیانها را کنار گذاشتند و به با این عمل با انگلیس و استعمار مبارزه کردند. وقتی مرحوم امام خمینی انقلاب کردند مردم همه توجه به ایشان داشتند و اگر این توجه نبود، انقلابی نمیشد. مردم به حرف علما و مقام معظم رهبری توجه دارند اما ما وظیفه داریم که زمینه فساد را از بین ببریم. علامت دین و دینداری که به فقها و علمای خود توجه کنیم. اگر دیدید که جهال در رأس امور قرار گرفتهاند بدانید که مردم به فساد کشیده میشوند.
تفاوت ایمان، اعتقاد و یقین
ایمان که از لشکریان عقل به شمار میرود، موهبتی الهی است. آیا یقین، ایمان و اعتقاد یکی است؟ برخی گفتهاند: انسان وقتی یقین به چیزی پیدا کرد، اعتقاد و ایمان به آن هم پیدا میکند مرحوم امام خمینی معتقد است که اینها با هم تلازم دارند. اما برخی میان آنها تفاوت قائل شدهاند؛ گاهی انسانها یقین به مطلبی دارند ولی آن اعتقاد و ایمان را ندارند. از دیدگاه پزشکان کسی که قلب و مغزش از کار بیفتد مرده است و نمیتواند کاری انجام دهد اما همان دکتری که علم دارد مرده نمیتواند کاری کند اگر به او بگویند که یکشب کنار این مرده بخواب، حاضر نیست این کار را کند؛ زیرا میترسد. این مرده پدر و مادر تواست و یک عمر با هم زندگی کردید! اما شخص مردهشور در کنار مردهها میخوابد و ترسی ندارد. مردهشور ادله عملی را که دکتر برای مرگ انسانها دارد، ندارد اما راحت کنار آن میخوابد. دکتر علم و دانش دارد اما مردهشور ایمان دارد.
ایمان مرحله بالاتر از علم است که انسان را به عمل وامیدارد. خیلیها هستند که علم دارند سیگار مضر است اما خودشان سیگار میکشند و وقتی دچار مشکل شد، سیگار را ترک میکند. ﴿آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾[4] ایمان باید در کنار عمل صالح باشد. ابتدا علم، بعد ایمان و در مرحله بعد، عمل صالح است. وقتی جزم و اراده بر عمل صالح پیدا میکنید که علم، تبدیل به ایمان شود.
علم مربوط به مغز است اما ایمان، مربوط به مغز و قلب انسان است؛ ﴿الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ﴾[5] . شیطان علم داشت اما ایمان نداشت و در نتیجه عمل صالح نداشت. قرآن کریم، شیطان را کافر میداند ﴿وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴾[6] این چه کافری است که علم به خداوند داشت؟
«وَ الْإِيمَانُ وَ ضِدَّهُ الْكُفْرَ»[7] ایمان، ضدش کفر است این مسئله و امری دورنی است.
اکراه در ایمان
ایمان، اجباری نیست. نمیتوان به کسی گفت که به زور ایمان بیاور. کسی که چیزی را قبول ندارد، نمیتواند به آن ایمان بیاورد ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ﴾[8] معنایش این است که ایمان باید به طور طبیعی در انسان وارد شود و با اجبار درست نمیشود. باید رفتار و کردار درست و خیر شما را ببیند اینقدر ببیند تا به ایمان برسد که شما درست میگویید، کار شما درست است و خود شما هم عمل میکنید. اینکه ما خوب حرف میزنیم اما خوب عمل نمیکنیم باعث میشود که ایمان مردم متزلزل شود. وقتی مردم میبینند که شخصی روحانی عملش متفاوت از حرفش هست، ایمانشان متزلزل میشود. باید به گونهای عمل کنیم که ایمان مردم متزلزل نشود. اگر به مردم میگوییم که دروغ نگویید، غیبت نکنید و تهمت نزنید، خودمان هم عمل کنیم. تفاوت علوم رسمی با علوم حوزوی در همین است. داشمندان سایر علوم میتوانند شراب بخورند، موسیقی گوش بدهند و منکرات را مرتکب شوند اما درس بخوانند و در علم خود به مقام اول علمی هم برسند اما در علوم حوزوی مانند، فقه، تفسیر و ... کسی که فساد اخلاقی دارد نمیتواند در این علم وارد شود. این فسادش باعث میشود که نتواند پرواز کند؛ زیرا «أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشاء». در کنار تلاشهای علمی با نمازشبها، زیارتها، تهجدها و گریهها است که به این مقام میتوان رسید. برای پرواز و رسیدن به مقالمات عالیه نیاز به دو بال علم و تقوا داریم.