1401/11/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/ مسائل مستحدثه اطعمه و اشربه/ اصل اولی در گوشتها
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در فقه معاصر درباره حلیت گوشت اسب، قاطر و الاغ بود.
اصل اولی در گوشتها
یکی از مشکلات که در مباحث اطعمه و اشربه وجود دارد که باید آن را حل کنیم این است که «الاصل في الموارد المشکوکة الحلّ أو الحرمة» در مواردی که حکم حیوانی مشکوک است، آیا اصل حلیت آن است یا حرمت؟ برخی از مراجع، اصل را بر حرمت دانستهاند و حلیت را باید اثبات کرد؛ «الاصل في اللحوم الحرمة».
برای روشن شدن این بحث نیاز است که آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهمالسلام را بررسی نماییم.
آیات
دراینباره دو آیه را بررسی میکنیم:
آیه اول: ﴿يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِياهُ تَعْبُدُونَ﴾[1] ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيكُمُ الْمَيتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[2] . ای کسانی که ايمان آوردهايد! از نعمتهای پاکيزهای که به شما روزی دادهايم، بخوريد و شکر خدا را بهجا آوريد؛ اگر او را پرستش میکنيد. خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه نام غيرخدا هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نيست؛ (و میتواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛) خداوند بخشنده و مهربان است.
«إِنَّمَا» دلالت بر حصر دارد؛ یعنی این است و جز این نیست که خداوند آن را بیان کرده است. گوشتهای حرام آن چیزی است که در آیه آمده و غیرآنها حلال است.
آیه دوم: ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِي إِلَي مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يكُونَ مَيتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[3] . بگو: «در آنچه بر من وحی شده، هيچ غذای حرامی نمیيابم؛ جز اينکه مردار باشد، يا خونی که (از بدن حيوان) بيرون ريخته، يا گوشت خوک -که اينها همه پليدند- يا حيوانی که به گناه، هنگام سربريدن، نام غيرخدا بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن اين محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و يا زيادهروی کند (گناهی بر او نيست)؛ زيرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.
زمانی که استثنا بعد از نفی بیاید، مفید حصر است و بر اساس این آیه، محرمات، مشخّص شده است.
از این دو آیه استفاده میشود که هرچیزی حلال است مگر آنچه در اینجا بیان شده است. اگر آیه یا روایت معتبری بود که چیز دیگری مانند سگ را حرام کرده بود نیز پذیرفته میشود اما اگر دلیل نبود، حلال دانسته میشود. از این آیات در همه باب اطعمه استفاده میشود که هرچیزی حلال است و حرام، دلیل میخواهد.
درباره این آیات با حرمت این حیوانات در برخی روایات، گفته میشود که آیات عام است و این روایات، آن عام را تخصیص زده است. ما یک «سنّة الله» و یک «سنّة الرسول» داریم؛ یعنی احکامی که خداوند آن را بیان کرده و احکامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله آن را بیان کرده است.
روایات:
روایت اول: الحسين بن سعيد[4] عن محمد بن ابي عمير[5] عن ابن اذينة[6] عن زرارة قال: سألت ابا جعفر عليهالسلام عن الجريث فقال: وما الجريث؟ فنعته له فقال: ﴿لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِي إِلَي مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يطْعَمُهُ﴾[7] إلى آخر الاية ثم قال: لم يحرم الله شيئا من الحيوان في القرآن الا الخنزير بعينه، ويكره كل شئ من البحر ليس له قشر مثل الورق وليس بحرام انما هو مكروه».[8]
زراره میگوید: از امام باقر (علیهالسلام) درباره حکم جریث[9] پرسیدم. امام فرمود: جریث چیست؟ جریث را برای حضرت توضیح دادم. حضرت این آیه را تلاوت نمود: «در آنچه بر من وحی شده، هيچ غذای حرامی نمیيابم؛ بهجز ...». [در حکم هر چیزی شک کردی، بگو حلال است مگر آنچه به حرمت آن تصریح شده است]. سپس حضرت فرمود: خداوند حیوانی را در قرآن حرام نکرده مگر خوک را و حیوان دریایی اگر فلس ندارد مکروه است.
در این روایت نیز فقط خوک حرام دانسته شده و اگر درباره حکم حیوانی شک شد باید باتوجه به آیه، حکم به حلیت کرد. حرمت، دلیل قاطع میخواهد و با دلیل خیلی جزئی و ضعیف نمیتوان چیزی را حرام کرد. حصری که در قرآن آمده است، مورداستدلال امام صادق علیهالسلام است و از آیه انحصار محرمات در آیه را فهمیده است و این فقط برداشت ما از آیه نیست.
روایت دوم: «عنه[10] عن عبد الرحمان بن ابي نجران[11] عن عاصم بن حميد[12] عن محمد بن مسلم[13] قال : سألت ابا عبد الله عليهالسلام عن الجرى والمارماهي والزمير وماله قشر من السمك حرام هو فقال لي: يا محمد اقرأ هذه الاية التي في الانعام ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِي إِلَي مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يطْعَمُهُ﴾[14] قال: فقر أتها حتى فرغت منها فقال : انما الحرام ما حرم الله ورسوله في كتابه ولكنهم قد كانوا يعافون اشياء فنحن نعافها».[15]
راوی از امام صادق (علیهالسلام) درباره برخی از حیوانات دریایی که فلس ندارند پرسید: حضرت به او فرمود: ای محمد! این آیه از سوره انعام را بخوان: «بگو: در آنچه بر من وحی شده، هيچ غذای حرامی نمیيابم؛ بج..». محمد مسلم تمام آیه را خواند تا پایان یافت. امام (علیهالسلام) فرمود: حرام آن چیزی است که خداوند در قرآن آن را حرام کرده یا پیامبر فرموده است. برخی از چیزها است که حرام نیست اما انسان از خوردن آنها کراهت دارد و ما هم نسبت به آنها کراهت داریم.
این روایت نیز آیه را تأیید کرد و امام صادق علیهالسلام همان برداشت امام باقر علیهالسلام را دارد.
روایت سوم: «أَبِي[16] (رحمه الله) قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ[17] عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ[18] قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ اللَّيْثِيُّ[19] قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ سُئِلَ أَبِي (علیه السلام) عَنْ لُحُومِ الْحُمُرِ الْأَهْلِيَّةِ قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ (صلىاللهعليهوآله) عَنْ أَكْلِهَا لِأَنَّهَا كَانَتْ حَمُولَةً لِلنَّاسِ يَوْمَئِذٍ وَ إِنَّمَا الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ».[20]
امام صادق علیهالسلام نقل نمود: از پدرم (امام باقر علیهالسلام) درباره گوشت الاغهای اهلی پرسیده شد، ایشان فرمود: رسول خدا صلىاللهعليهوآله از آن نهی کرد؛ زیرا ابزار حملونقل بود. حرام تنها آن چیزی است که در قرآن بیان شده است.
روایت چهارم: «عن زرارة عن احدهما عليهالسلام انه قال: ان اكل الغراب ليس بحرام انما الحرام ما حرمه الله في كتابه ولكن الا نفس تتنزه عن كثير من ذلك تقززا».
معصوم علیهالسلام فرمود: خوردن کلاغ حرام نیست؛ بلکه حرام تنها آن چیزی است که خداوند قرآن بیان کرده است اما بسیاری از چیزها مورد رغبت مردم نیست.
از این روایات و آن دو آیه قرآن استفاده میشود که در موارد مشکوک، حکم به حلیت میشود نه در جایی که دلیل قاطع بر حرمت وجود دارد. اگر دو روایت باهم تعارض داشت، یکی میگفت حلال و دیگری حرام میدانست، دستور این است که به قرآن رجوع شود: «خذ بما وافق القرآن».
حیوانات حرام در روایات
برخی از حیوانات مانند درندگان، در روایات بسیاری حرام دانسته شده است؛ چون دلیل قاطع بر حرمت آنها وجود دارد، حکم به حرمت میشود. در این موارد ما تسلیم هستیم و نمیخواهیم که با معصومان علیهمالسلام، مخالفت کنیم. درست است که در آیات قرآن حصر بیان شده اما همیشه استثنا وجود دارد «ما من عام الا وقد خصّ».
وجود این حصر و بیان حیوانات حرامگوشتی مانند درندگان در روایات، باعث شده که مرحوم سبزواری، یکی از مشکلات را همین مسأله بداند. محقق اردبیل نیز میگوید «فإن المسألة من المشکلات».[21]
راهحل شیخ طوسی رحمهالله
شیخ طوسی رحمهالله برای حل این مشکل میگوید: حرام مراتب دارد؛ حرام غلیظ و غیرغلیظ. برخی از محرمات در قرآن بیان شده که غلیظ است اما برخی از محرمات، خفیف است که در روایات بیان شده است؛ اهمیت دارد اما نه به میزان آنچه در قرآن بیان شده است. «لیس الحرام الا ما حرم الله» یعنی حرام غلیظی نیست مگر آنچه خداوند بیان کرده است. حرام شدید آن چیزی است که در قرآن آمده است اما محرماتی که در روایات آمده، حرام خفیف است. «قوله عليهالسلام ليس الحرام إلا ما حرم الله في كتابه. المعنى فيه انه ليس الحرام المخصوص المغلظ الشديد الحظر إلا ما ذكره الله تعالى في القرآن وان كان فيما عداه ايضا محرمات كثيرة إلا انه دونه في التغليظ».[22]
شیخ طوسی رحمهالله برای مدعای خود دلیل میآورد: «والذي يدل على ذلك ما رواه: الحسين بن سعيد عن القاسم بن محمد عن علي عن ابى بصير عن ابي عبد الله عليهالسلام قال: كان يكره ان يؤكل من الدواب لحم الارنب والضب والخيل والبغال وليس بحرام كتحريم الميتة والدم ولحم الخنزير، وقد نهى رسول الله صلىاللهعليهوآله عن لحوم الحمر الا هلية ، وليس بالوحشية بأس».[23]
در روایت از عبارت «یکره» استفاده شده، یک معنای آن «مکروه» است؛ یعنی حرام نیست. معنای دوم آن این است که ناپسند است که این معنا اعم از حرام و مکروه است. خرگوش و سوسمار در روایت حرام است اما اسب و قاطر مکروه است.
در مباحث آینده این ادعا را بررسی خواهیم کرد.