درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

1401/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه معاصر/ مسائل مستحدثه اطعمه و اشربه/ حلیت و حرمت گوشت چهارپایان باربر

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در فقه معاصر درباره حلیت گوشت اسب، قاطر و الاغ بود. مرحوم امام خمینی و مشهور فقها، گوشت این چهارپایان را مکروه می‌دانند اما شیخ مفید رحمه‌الله و برخی از فقها قائل به حرمت آن بودند. روایاتی را دراین‌باره بیان کردیم.

روایت دهم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى[1] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ[2] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ[3] عَنْ أَبِي الْجَارُودِ[4] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‌ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ كَانُوا أَجْهَدُوا فِي خَيْبَرَ فَأَسْرَعَ الْمُسْلِمُونَ فِي دَوَابِّهِمْ فَأَمَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِإِكْفَاءِ الْقُدُورِ وَ لَمْ يَقُلْ إِنَّهَا حَرَامٌ وَ كَانَ ذَلِكَ إِبْقَاءً عَلَى الدَّوَابِّ».[5]

راوی می‌گوید: شنیدم که امام باقر علیه‌السلام می‌فرمود: مسلمانان در جنگ خیبر دچار گرسنگی شده‌ بودند؛ ازاین‌رو سراغ چهارپایانشان آمدند تا آن‌ها را بخورند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دستور داد تا دیگ‌ها را برگردانند و خالی کنند. ایشان حرام نکرد و نهی برای این‌ بود که چهارپایان باقی باشند.

گرچه سند روایت مشکل دارد اما کتاب کافی، اعتبار ویژه‌ای دارد. روایت، دلالت دارد که گوشت این چهارپایان حرام نیست و برای جنگ نیاز است و در جنگ نباید کشته شوند.

روایت یازدهم: «محمد بن احمد بن يحيى[6] عن ابى جعفر[7] عن ابى الجوزا[8] عن الحسين بن علوان[9] عن عمرو بن خالد[10] عن زيد بن علي[11] عن آبائه عن علي عليه‌السلام قال: اتيت انا ورسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله رجلا من الانصار فإذا فرس له يكيد بنفسه فقال له رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله: انحره يضعف لك به اجران بنحرك اياه واحتسابك له، فقال: يا رسول الله ألي منه شئ؟ قال: نعم كل واطعمني قال: فاهدى للنبي عليه‌السلام فخذا منه فأكل منه واطعمني».[12]

امام علی علیه‌السلام فرمود: من و رسول خدا وارد منزل یکی از انصار شدیم. اسبی داشت که درحال مردن بود. رسول خدا فرمود: آن را نحر کن که خداوند به تو دو اجر می‌دهد یکی این‌که اسب راحت می‌شود و زجر نمی‌کشد و اگر قصد قربت داشته باشی ثواب دیگری است (اسراف نمی‌شود یا اطعام مسلمین شود). انصاری از پیامبر پرسید: ای رسول خدا! آیا من هم می‌توانم از گوشت آن بخورم؟ حضرت فرمود: بله! بخور و با آن من را نیز اطعام کن. امام علی علیه‌السلام فرمود: آن انصاری گوشت ران اسب را به پیامبر اهدا کرد و پیامبر آن را گرفت؛ پس پیامبر از آن خورد و من را نیز با آن اطعام کرد.

روایت ضعیف است اما چون در یکی از کتب اربعه آمده، نوعی اعتبار دارد. دلالت خوبی دارد بر این‌که خوردن گوشت اسب، حلال است. اگر پیامبر از گوشت اسب خورده باشد، معلوم می‌شود که کراهت نیز ندارد.

روایت دوازدهم: «عن زرارة عن أحدهما قال‌ سألته عن أبوال الخيل و البغال و الحمير قال: فكرهها فقلت: أ ليس لحمها حلال قال: فقال: أ ليس قد بين الله لكم ﴿وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْ‌ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ‌﴾[13] و قال [في الخيل‌] ﴿وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً﴾[14] فجعل للأكل الأنعام التي قص الله في الكتاب، و جعل للركوب الخيل و البغال و الحمير، و ليس لحومها بحرام و لكن الناس عافوها».[15]

زراره از امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام درباره شرب ادرار اسب، قاطر و الاغ پرسید امام فرمود: مکروه است. زراره پرسید: آیا خوردن گوشتش حلال است؟ حضرت فرمود: آیا خداوند حکم آن را در قرآن بیان نکرده است؟ «چهارپايان را آفريد درحالی‌که در آن‌ها برای شما وسيله پوشش و منافع ديگري است و از گوشت آن‌ها می‌خوريد». همچنین درباره اسب می‌فرماید: «همچنين اسب‌ها و استرها و الاغ‌ها را آفريد؛ تا بر آن‌ها سوار شويد و زينت شما باشد». چهارپایان برای خوردن هستند که خداوند آن را در قرآن بیان کرده است. خداوند برای سوار شدن، اسب، قاطر و الاغ را قرار داده که گوشتشان حرام نیست اما مردم کراهت دارند.

روایت مرسله است و سند ندارد اما دلالت خوبی دارد که این چهارپایان حرام نیستند؛ هرچند مردم از آن‌ها کراهت دارند.

تا اینجا روایات بسیاری خوانده شد که دلالت بر جواز خوردن گوشت اسب، قاطر و الاغ داشت. برخی روایات کراهت را بیان کرده بود و برخی حلال‌بودن بدون کراهت را گفته بود.

دیدگاه دوم: حرمت خوردن گوشت اسب، قاطر و الاغ

شیخ مفید رحمه‌الله می‌گوید: «و من ذلك قتل ما لا يقع عليه الذكاة و لا يحل أكله مع الاختيار كالبغال و الحمير الأهلية و الهجن‌ من الدواب و السباع من الطير و غيره».[16]

قتل آن چیزی که تذکیه نمی‌شود و درحال اختیار خوردنش جایز نیست مانند قاطر و الاغ اهلی و یابو (پدرش اسب و مادرش الاغ است) و ... .

ابوالصلاح حلبی رحمه‌الله می‌گوید: «[ما يحرم أكله بعینه] البغل والخنزير و ... ».[17] ایشان قاطر را در کنار حیوانی مانند خوک قرار داده است.

مرحوم صدوق، فتوای خود را با روایت بیان می‌کرده و برای فتوای به حرمت این روایت مرسله را بیان کرده است: «وقال رسول اللّه صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم: كلّ ذي ناب من السّباع ، ومخلب من الطّير، والحمر الإنسيّة حرام».[18] [19] الاغ‌های اهلی، حرام است. در صفحه قبلش ایشان الاغ وحشی را حلال می‌داند: «ولا بأس بأكل لحوم الحمر الوحشيّة».[20]

ادله حرمت:

روایت اول: «أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ[21] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ[22] عَنْ صَفْوَانَ[23] عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ[24] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ لُحُومِ الْحَمِيرِ فَقَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنْ أَكْلِهَا يَوْمَ خَيْبَرَ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ أَكْلِ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ فَقَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَنْهَا فَلَا تَأْكُلُوهَا إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَيْهَا».[25]

راوی از امام صادق علیه‌السلام درباره گوشت الاغ پرسید، حضرت فرمود: پیامبر در روز خیبر از خوردن آن نهی نمود. راوی از خوردن گوشت اسب و قاطر پرسید و امام فرمود: پیامبر از آن نهی کرد؛ بنابراین از آن نخورید مگر این‌که مضطر شوید.

سند روایت کاملا صحیح است و دلالت دارد که پیامبر از خوردن گوشت الاغ، ‌اسب و قاطر نهی کرده و حرام است.

 


[1] امامی و ثقه است.
[2] امامی و ثقه است.
[3] امامی است اما در وثاقتش اختلاف است.
[4] وثاقتش ثابت نشده است.
[5] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج6، ص246.
[6] امامی و ثقه است.
[7] احمد بن محمد بن خالد برقی: امامی و ثقه است.
[8] امامی و ثقه است.
[9] عامی است و وثاقتش ثابت نیست.
[10] مجهول است.
[11] معتبر است.
[12] تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج9، ص48.
[13] سوره نحل، آيه 5.
[14] سوره نحل، آيه 7.
[15] تفسير العيّاشي‌، العياشي، محمد بن مسعود، ج2، ص255.
[16] المقنعة، الشيخ المفيد، ج1، ص768.
[17] الكافي في الفقه، الحلبي، أبو الصلاح، ج1، ص277.
[18] الهداية في الأصول و الفروع، الشيخ الصدوق، ج2، ص306.
[19] المقنع، الشيخ الصدوق، ج1، ص419.
[20] المقنع، الشيخ الصدوق، ج1، ص418.
[21] امامی و ثقه است.
[22] امامی و ثقه است.
[23] امامی، ثقه و از اصحاب اجماع است.
[24] امامی، ثقه و از اصحاب اجماع است.
[25] الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج6، ص246.