درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

97/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقوّمات غیبت/مبحث غیبت/مکاسب محرّمه

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در حرمت غیبت بود. ثابت شد که ادلّه اربعه بر حرمت غیبت دلالت دارند؛ علاوه بر این‌که حرمت غیبت از ضروریات دین است و همه مسلمان‌ها از شیعه و سنی غیبت را حرام می‌دانند؛ بنابراین در مورد اصل حرمت غیبت بحثی وجود ندارد. لکن بحثی که در اینجا وجود دارد این است که آیا غیبت مؤمن حرام است یا غیبت مسلمان و یا غیبت انسان؟

برای روشن شدن بحث، کلمات علما را باید ببینیم و آیات و روایات را بررسی کنیم. کلمات اکثر علما این است که غیبت برادر مؤمن حرام است. یا در بعضی از روایات تعبیر به مؤمن یا برادر در آن شده است و در بعضی از روایات غیبت مسلمان حرام دانسته شده است. در بعضی از روایات نیز تعبیر به ناس یا رجل وجود دارد که غیبت مردم را مورد توجّه قرار داده‌اند.با توجّه به اینکه در جمع بین روایات مطلق و مقیّد درصورتی‌که یکی منفی و دیگری مثبت باشد، تقیید می‌زنیم، مثل «اعتق رقبة و لا تعتق رقبة کافرة» که در اینجا می‌گوییم منظور مولی اعتق رقبة مؤمنة است؛ اما اگر مولی بگوید اکرم الفقهاء و در جای دیگر بگوید اکرم الهاشمی در اینجا هر دو را می‌گیریم یعنی هم فقها و هم سادات هاشمی را اکرام می‌کنیم. چون هم سو هستند و با هم منافات ندارند. در اینجا نیز روایاتی که وجود دارند هم سو هستند و برداشت می‌شود که هم غیبت مؤمن جایز نیست، هم غیبت مسلمان و هم غیبت انسان بماهو انسان؛ منتهی ممکن است غیبت مؤمن گناه بیشتری داشته باشد.اکثر علما فتوا داده‌اند که غیبت مؤمن حرام است اما غیبت مسلمان و اهل تسنن جایز است و همچنین غیبت پیروان ادیان دیگر و کفار جایز است ولی آیت‌الله سبحانی و ظاهراً آیت‌الله مکارم و عدّه‌ای دیگر گفته‌اند که غیبت انسان بماهو انسان حرام است. این حکم از روایات استفاده می‌شود و عقل هم این‌گونه حکم می‌کند. البته کافر حربی که در حال جنگ با مسلمانان است فرق می‌کند و بحث جدایی است.

به نظر ما فرمایش آیت‌الله مکارم و سبحانی فرمایش درستی است و با بعضی از روایات نیز مطابق است. چون غالباً ما در میان مؤمنین زندگی می‌کنیم و بیشتر با مؤمنین برخورد داریم و گاهی نیز با اهل سنت یا اهالی ادیان دیگر و حتی کفار برخوردی داریم، لذا در روایات تعابیر مختلف وجود دارد و ممکن است تفاوت‌هایی با هم داشته باشند و غیبت مؤمن گناه بیشتری داشته باشد ولی به نظر نمی‌رسد که غیبت اختصاص به مؤمن داشته باشد.

تذنیب اول: حکم غیبت مسلمان غیر امامی. در اینجا دو قول وجود دارد:

قول اول: اختصاص حرمت غیبت به مؤمن. مرحوم صاحب جواهر[1] و امام[2] و محقق خویی[3] قائل به حرمت غیبت مؤمن هستند. برای این قول دلایلی از روایات ذکر شده که روایاتی که کلمه اخ دارد ظهور در مؤمن دارد و روایاتی که کلمه مؤمن دارد صریح در مؤمن است و گفته‌اند که مفهوم این روایات این است که غیبت غیر مؤمن جایز است.[4]

مرحوم ایروانی می‌فرماید: این روایات مفهوم ندارد چون در روایات دیگر مسلم، رجل و ناس آمده که غیبت آن‌ها حرام است منتهی چون مؤمن بیشتر مورد ابتلا بوده، در روایات بیشتر ذکر شده است در آن زمان مسلم به کسی گفته می‌شده که به زبان شهادتین بگوید و مؤمن به کسی اطلاق می‌شده که ایمان به قلبش وارد شده است ولی الآن به شیعه اثنی عشری مؤمن گفته می‌شود و غیر از آن مسلم است.[5]

آیت‌الله سبحانی در اینجا مفصل بحث کرده‌اند که ظاهراً شیخ انصاری بین اسلامی که احکام بر آن بار می‌شود و ایمانی که ثواب بر آن مترتب است و انسان را اهل سعادت می‌کند، خلط کرده است؛ سپس روایتی را ذکر می‌کنند که به‌وسیله اسلام خون حفظ می‌شود و امانت برگردانده می‌شود و ازدواج حلال می‌شود و ثواب آخرت و بهشت برای کسانی است که ایمان دارند. روایت دیگر از امام صادق (ع) ذکر کرده‌اند که فرمود: اسلام، گفتن شهادتین و اقامه نماز و پرداخت زکات و حج و روزه است اما ایمان، ولایت ائمه است به همراه اسلام؛ و اگر اقرار به این مسائل داشته باشد ولی ولایت نداشته باشد، مسلمان است ولی گمراه است. همچنین روایات دیگری که در مورد فرق بین اسلام و ایمان وارد شده است.[6]

به نظر ما این اشکال وارد است و در صورتی که غیبت کردن مسلم را جایز بدانیم با اتحاد بین مسلمانان منافات دارد، اگر کفار و اهالی ادیان مختلف نیز تحت حکومت اسلام باشند و شهروند محسوب شوند، آبروی آن‌ها نیز باید حفظ شود.

 


[1] جواهر الكلام، الشيخ محمّدحسن النّجفي، ج22، ص63.
[2] المكاسب المحرمة، السيد روح الله الخميني، ج1، ص249.
[3] مصباح الفقاهة، السيد أبوالقاسم الخوئي، ج1، ص503.
[4] كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري) ط تراث الشيخ الأعظم، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج1، ص319.
[5] حاشیة المکاسب (للایروانی)، ج1، ص32.
[6] المواهب في تحرير احکام المکاسب، الشيخ جعفر السبحاني، ج1، ص571.