درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

97/01/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقوّمات غیبت/مبحث غیبت/مکاسب محرّمه

خلاصه جلسه گذشته: بحث در مورد شروط و مقومات غیبت بود. شرط سومی که برای تحقق غیبت مطرح شده آن است که در تحقق غیبت باید غیبت شونده، غائب باشد و اگر عیب او را در حضورش آشکار نمایند غیبت محسوب نمی‌شود.

مرحوم شهید ثانی در شرح لمعه می‌فرمایند که اگر عیب شخص در حضورش افشا شود، غیبت محسوب نمی‌شود اما حرمت این عمل از غیبت بیشتر و گناهش بزرگ‌تر است.[1]

اگر بخواهیم این عمل را از لحاظ گناه بودن بسنجیم قطعاً گناه است؛ زیرا بردن آبروی اشخاص در شرع حرام است اما از لحاظ اصطلاح که عنوان این گناه آیا غیبت است یا خیر باید از سه طریق بررسی شود: 1ـ مراجعه به اهل لغت 2ـ رجوع به روایات 3ـ کلمات فقها.

برخی کتب لغت در تعریف غیبت گفته‌اند: «ان یتکلم خلف انسان»؛[2] بر اساس این جمله بیان عیب در حضور کسی، غیبت محسوب نمی‌شود. برخی از کتب هم گفته‌اند: «ان یذکر الانسان فی غیبته بسوء»؛ این متن هم دلالت بر آن دارد که عدم حضور شرط تحقق غیبت است.

در برخی از روایات آمده است: «ذکرک اخاک بما یکره»[3] ؛ ظاهر این کلام روشن نیست که صحبت باید در حضور باشد یا در غیاب. در برخی روایت آمده است: «ان تقول فی اخیک ما قد ستره الله علیه»[4] ؛ اگر گفته شده بود «لاخیک» یعنی وقتی حاضر است، اما وقتی می‌گوید «فی اخیک» یعنی در صورت غائب بودن؛ شاید بتوان از کلمه «فی اخیک» استفاده نمود. جمله‌ دیگری در روایات وجود دارد که صراحت دارد که عدم حضور مغتاب شرط است: «من ذکره من خلفه».[5] برخی روایات نیز می‌گوید: «من اغتاب مومناً»؛[6] در اینجا خود کلمه اغتاب یعنی عدم حضور. روایاتی که مطلق بود چون در صدد بیان تعریف غیبت هستند و کلمه غیبت یعنی عدم حضور، انصراف به شرط بیان شده دارند.

در کلمات بسیاری از فقهاء نیز قید حضور نداشتن مغتاب بیان شده است؛ «ذکرک اخاک بما یکره لو سمعه»[7] گفته شده اگر بشنود، معلوم می‌شود که در مجلس حضور ندارد. برخی نیز گفته‌اند «ذکرک اخاک فی غیبته».

از مجموع کلمات اهل لغت، متن روایات و کلمات فقها می‌توان استفاده نمود که غیبت در جایی است که شخص در مجلس حاضر نیست. خود کلمه غیبت که در روایات وارد شده است در وجودش عدم حضور خوابیده است.

قول دوم: عدم حضور شرط تحقق غیبت نیست

مرحوم محقق خویی می‌فرماید که مشهور فقها غیبت را در عدم حضور می‌دانند؛ آیه قرآن نیز که تعبیر به خوردن گوشت مرده می‌کند، اشاره به عدم حضور دارد و مؤید مشهور است اما در نهایت ایشان غیبت را اظهار چیزی که خدا مخفی کرده است می‌داند چه در حضور شخص بیان شود چه در صورت غایب بودن.[8]

شرط چهارم: اگر غیبت شونده بشنود ناراحت می‌شود.

یکی از شروط بیان شده برای غیبت آن است که اگر غیبت شونده سخنی را که پشت سر گفته‌اند بشنود ناراحت می‌شود؛ حال اگر بشنود و ناراحت نشود آیا باز هم غیبت است؟ در اینجا دو قول وجود دارد:

قول اول: در غیبت شرط است که اگر بشنود ناراحت می‌شود اما اگر بشنود ناراحت نمی‌شود، غیبت محسوب نمی‌شود.

به نظر ما همین قول اول حق است. برای به دست آوردن این شرط، باز سه راه را بررسی می‌کنیم: لغت، روایات و کلمات فقها.

در روایات به صراحت می‌گوید: «ذکرک اخاک بما یکره». آیه قرآن هم وقتی تعبیر به خوردن گوشت طرف مقابل می‌کند اشاره دارد که غیبت کننده باعث رنجش غیبت شونده می‌شود. در لغت هم کلمه «بسوء» بیان شده که معمولاً و غالباً اگر بدی کسی گفته شود او ناراحت می‌شود هرچند که ممکن است به ندرت کسی پیدا شود که از افشای عیبش ناراحت نشود. کلمات فقها نیز اکراه را شرط غیبت می‌دانند.


[1] الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية، الشهيد الثاني، ج3، ص214.
[2] الصحاح، إسماعيل بن حماد الجوهري، ج1، ص196.
[3] وسائل الشيعة، العلامة الشيخ حرّ العاملي، ج12، ص281، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعة، العلامة الشيخ حرّ العاملي، ج12، ص286، ح22، ط آل البيت.
[5] وسائل الشيعة، العلامة الشيخ حرّ العاملي، ج12، ص289، ح3، ط آل البيت.
[6] وسائل الشيعة، العلامة الشيخ حرّ العاملي، ج12، ص285، ح20، ط آل البيت.
[7] مصباح الفقاهة، السيد أبوالقاسم الخوئي، ج1، ص513.
[8] مصباح الفقاهة، السيد أبوالقاسم الخوئي، ج1، ص513.