درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

96/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:بررسی ادله بر حرمت غناء،ادله غناء،مبحث غناء،مکاسب محرمه؛

خلاصه جلسه گذشته:بحث در ادلّه غناء بود.این روایات بر طوائفی بود.طائفه‌ای از آن روایات ذیل آیاتی وارد آمده بود-که ذکر آنها در جلسات پیش گذشت-.تعدادی از این روایات را بررسی کردیم.در جلسه گذشته بحث از روایتی از امام رضا مطرح شد.

امام در روایتی که "وشّاء" از ایشان نقل می‌کرد،فرمودند: « عَنْهُمْ [1] عَنْ سَهْلٍ[2] عَنِ الْوَشَّاءِ[3] قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع)يُسْأَلُ عَنِ الْغِنَاءِ فَقَالَ(ع): «هُوَ قَوْلُ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ: {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّه ...}‌».[4]

در این روایت غناء را به جهت اضلالی که در آن نهفته است موضوع تحریم قرار داده است.با توجّه به آیه تلاوت شده در روایت- که در آن غایت "لهوالحدیث"،"اضلال عن سبیل الله"است-احتمال می‌رود که حرمت در آن غیری باشد.

و ظهور روایت هم ناظر به محتوای غناء بوده و کیفیتی که در صوت حاصل می‌شود-طبق این روایت-حرام نخواهد بود.یعنی حرمت غناء به جهت زمینه سازی برای سایر گناهان است.چون به زناء و سایر عناوین محرّمه منتهی می‌شود حرام است.و این حرمت بر محتوای غناء نظارت دارد.

احتمال دومی هم می‌رود که معنی روایت نسبت به محتوا و یا کیفیت صوت،جامع باشد.یعنی بر اساس این روایت غناء به هر صوتر به معصیتی منتهی شد،حرام خواهد بود.چه این مقدمیت از باب کیفیت صوت باشد،چه از باب محتوای باطل آن به معاصی منجرّ شود،روایت هر دو صورت را تحریم کند.

غناء حقیقتی شرعی:البته این احتمال می‌رود که غناء را حقیقتی شرعی بدانیم.یعنی در روایات و آیات،تصویری تازه و بومی از این مفهوم به دست ‌می‌آید.ما از مجموع روایاتی که در این باب در دست ماست،اگر یک صوت دارای دو خصوصیت باشد،مصداق غناء است.یکی "لهو الحدیث"بودن آن است.و دیگری این صدا باید "اضلال عن سبیل الله"داشته و انسان را به گناه بکشاند.و این دو قید هم در ارتباط با کیفیت صدا حاصل می‌شوند و هم در ضمن محتوای غناء محقّق می‌شوند.

روایت چهارم در تفسیر "لهوالحدیث": «عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ[5] عَنْ أَبِيهِ[6] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ[7] عَنْ مِهْرَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ[8] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ[9] قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)يَقُولُ: «الْغِنَاءُ مَجْلِسٌ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى أَهْلِهِ وَ هُوَ مِمَّا قَالَ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ: {وَ مِنَ النّٰاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ...}. [10] »

همانطور که می‌بینید در این روایت مجلس غناء را از مجالسی شمرده است،که خداوند به ان توجهی و عنایتی ندارد.و در ادامه معصوم استناد به این آیه دارند.

مرحوم نراقی ذیل این روایت اشکالی کرده‌اند.به نظر ایشان روایت در رابطه با مجلس غناء وارده شده است.و ناظر به زمانی است که مغنّیات و خوانندگان زن مجلس را گرم می‌کنند.پس حرمت و تحذیر وارده در بیان معصوم ناظر به حرمت آنهاست.

به نظر ما،این اشکال وارد نیست.چرا که تحقّق غناء همیشه منوط به جمعی و مجلسی است.و این مجلس هیچ توقفی بر نصاب جمعیت ندارد.و هیچ حرفی از حضور زنان و یا مردان در این مجلس به میان نیامده است.

روایت پنجم در تفسیر "لهوالحدیث": «الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ قَالَ رُوِيَ‌ عَنْ‌ أَبِي‌ جَعْفَرٍ وَ أَبِي‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ وَ أَبِي‌ الْحَسَنِ‌ الرِّضَا(ع)فِي قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ:‌ {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ} أَنَّهُمْ قَالُوا: «مِنْهُ الْغِنَاءُ»».[11]

در این رایت هم امام غناء را مصداقی از "لهوالحدیث"در آیه می‌شمارد.

اشکال امام خمینی به روایت پنجم:ایشان قائلند؛بر اساس دلالت روایت،"لهو الحدیث" بر دو قسم است.و تنها آن دسته از احادیث لهو حرام هستند،که در جهت گمراهی مردم تحصیل می‌شوند.و نهایت دلالتی که این روایات برای ما دارند،غناء را در زمره این نوع احادیث لهوی قرار می‌دهند.و حتی اگر این روایات نبودند،ما از آیه حکمی برای غناء نمی‌فهمیدیم.چرا که در آیه از اخبار و گفته‌هایی سخن رفته است،که موجب گمراهی مردم می‌شود.و دلالتی بر غناء و حکمش در آن نیست.ولی پس از آنکه در روایات غناء را از مصادیق لهو الحدیث شمرده‌اند،آیه شامل کسانی که غناء را به جهت خوانندگی و اجرای آن در مجالس می‌اموزند نیز می‌شود.حال یا به جهت حرمت ذاتی غناء،یا بدین جهت که غناء زمینه‌ای برای غفلت انسان است و چه‌بسا به ارتکاب کبائر منتهی شود؛همانطور که در روایات ما از رسول خدا نقل شده است: «الْغِنَاءُ رُقْيَةُ[12] الزِّنَا ».و اگر ثابت شود این غفلت آلوده به معاصی از آثار ذات غناء است،کسی که غناء را یاد می‌گیرد،مصداق کسی می‌شود که سخنی را برای "اضلال عن سبیل‌الله" می‌آموزد.


[1] عدّة من أصحاب الکلیني : قال العلّامة الحلّيّ(ره)في «الخلاصة : 272» : « کلّما قال الکلینيّ(ره): عدّة من أصحابنا عن سهل بن زياد فهم عليّ بن محمّد بن علان [الکلیني : إماميّ ثقة] و محمّد بن أبي عبد الله [محمّد بن جعفر بن محمّد بن عون الأسديّ أبو الحسین الکوفي : مختلف فیه و هو إماميّ ثقة ظاهراً] و محمّد بن الحسن [الطائيّ الرازي : مختلف فیه و هو إماميّ ثقة ظاهراً] و محمّد بن عقيل الكليني [مختلف فیه و هو إماميّ ثقة ظاهراً] ».
[2] سهل بن زیاد الآدمي : مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی.
[3] الحسن بن عليّ الوشّاء : إماميّ ثقة.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص306، أبواب ما يكتسب به، ب99، ح11، ط آل البیت.
[5] عليّ بن إبراهیم بن هاشم : إماميّ ثقة.
[6] إبراهیم بن هاشم القمّي : مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی.
[7] محمّد بن أبي عمیر زیاد : إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[8] مهران بن محمّد بن أبي نصر : مختلف فیه و هو إماميّ ثقة ظاهراً.
[9] مهمل.
[10] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص307، أبواب ما يكتسب به، ب99، ح16، ط آل البیت.
[11] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص310، أبواب ما يكتسب به، ب99، ح25، ط آل البیت.
[12] أي : نردبان، مایه پرداختن به.