1401/08/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کهانت/ حکم کهانت/ حکم رجوع به کاهن
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم فقه درباره رجوع به کاهن بود که آیا رجوع به کاهن، مطلقا حرام است یا فقط اگر سخن او تصدیق شود و ترتیباثر به آن داده شود، حرام است. دو گروه روایت داشتیم، گروهی از روایات، مطلق رجوع را حرام میدانست و گروهی، رجوع همراه با تصدیق را حرام میدانست. جمع بین روایات به این است که روایات مطلق را با روایات مقیّد، تقیید زد؛ بنابراین رجوع به کاهن زمانی حرام است که همراه با تصدیق سخن او و ترتیباثر به آن باشد.
دلیل دوم: عدم خلاف
محقق خویی (رحمهالله) میگوید: «لا خلاف فيها بين المسلمين».[1]
دلیل سوم
محقق خویی (رحمهالله) میگوید: «لا شبهة في تحریمه؛ لكونه افتراءً على اللّه وعملاً بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً».[2]
کسی که به کاهن رجوع میکند، به خداوند افترا میزند؛ زیرا کاهن کسی است که ادعا میکند علم غیب دارد اما علم غیب مختص به خداوند است. افترای بر خداوند، کفر است.
دلیل چهارم
برخی از فقها گفتهاند: «تصديقه فيما يقول، فلا يجوز مطلقاً و إن كان العلم حاصلاً للكاهن؛ لاختصاص حجّيّة القطع بالقاطع دون غيره، فإذا أخبر الكاهن بأنّ المال الذي سرق من زيد قد سرقه عمرو و لم يكن دليل على ذلك من بيّنة و نحوها، فلا يجوز لزيد التقاصّ من مال عمرو و ترتيب الأثر العمليّ على قول الكاهن و إن كان قاطعاً بذلك».[3]
توضیح: کاهن سخنانی میگوید که گاهی برای خودش و شما قطعی است. در علم اصول گفته شده که یقین حجت است؛ آیا به این یقین میتوان عمل کرد و ترتیباثر داد؟ مثلا اگر مال شما را دزدیدهاند، کاهن کسی را بهعنوان دزد معرفی کرد و کاهن و شما یقین دارید که دزد، همین شخص است؛ آیا میتوانید از مال او تقاص کنید؟ یکی از مواردی که گفته میشود عمل به قطع جایز نیست، همین مورد است؛ زیرا مسیر قطع، خلاف شرع است. در مسأله زنا اگر علم به زنا دارید اما چهار شاهد عادل ندارید، نمیتوانید نسبت زنا بدهید و اگر بدون شاهد، نسبتی بدهید، حد قذف جاری میشود.
دلیل پنجم
آیتالله مکارم میگوید: «إنّه إعانة على الإثم أو رضى به».[4]
رجوع به کاهن، اعانه بر اثم است. اگر مردم به دکان کاهن مراجعه نکنند، کاسبی او از رونق میافتد و بساطش جمع میشود. صرف رجوع، هرچند برای پرسش و اطلاع باشد، باعث تقویت او میشود و چون عمل گناهی انجام میدهد، با رجوع به او، کار حرام را تکرار میکند.
محقق خویی (رحمهالله) تعاون بر اثم را حرام میداند نه اعانه بر اثم؛ در جایی گناه است که معاونت بر گناه باشد و هردو باهم گناهی را انجام میدهند. تعاون، گناه است؛ زیرا از باب تفاعل است که هردو مرتکب عمل میشوند مانند تضارب که یعنی هردو یکدیگر را زدند اما در باب مفاعله مثل «ضارب زید عمروا» فقط زید، عمرو را زده است. اعانه هم از باب مفاعله است و فقط یاری و مقدمهسازی برای ارتکاب حرام است. قصابی که به ظالم، گوشت میفروشد باعث میشود که بدنش تقویت شود و ظلم کند؛ این هم نوعی اعانه است. در قرآن هم بیان شده ﴿ولَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾[5] در محل بحث هم رجوع به کاهن، اعانه بر اثم است نه تعاون بر اثم.
در اعانه بر اثم اگر قصد یاری گناهکار برای ارتکاب عمل حرام باشد، این اعانه حرام است؛ کسی هم که به کاهن رجوع میکند، قصد دارد که کاهن، مرتکب عمل حرام کهانت شود؛ پس این اعانه حرام است. مانند نانوا نیست که به همه نان میفروشد و ظالم هم مانند همه مردم، نان میخرد؛ در این حالت، نانوا قصد اعانه ندارد. ممکن است گفته شود که اعانه بر اثم بدون قصد، حرام نیست اما در این مورد، قصد وجود دارد.
اگر شخص مراجعهکننده، فرد شاخصی باشد، رجوع به کاهن، باعث تشویق مردم میشود.
آیتالله سبحانی (حفظهالله) میگوید: «الذي يمكن أن يقال: إنّ المحرّم منه ما إذا رتّب عليه الأثر و كان مخالفاً لما يجب ترتيبه عليه شرعاً. و لأجل ذلك نهى النبيّ (صلی الله علیه وآله) في حديث المناهي عن إتيان العرّاف و قال: «مَنْ أَتَاهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ بَرِئ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) ...»[6] و قد مرّ نظيره في الرجوع إلى القائف. و قال أمير المؤمنين (علیه السلام) لبعض أصحابه الذي كان يدّعي علم النجوم: «... فَمَنْ صَدَّقَكَ بِهَذَا فَقَدْ كَذَّبَ الْقُرْآنَ ...»[7] و قال(علیه السلام) في ذيله: «... إِيَّاكُمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ؛ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْكَهَانَةِ ...» [8] ».[9]
رجوع به کاهن در صورتی حرام است که به سخن او ترتیباثر داده شود و دلیل آن روایت «مَنْ أَتَاهُ وَ صَدَّقَهُ، فَقَدْ بَرِئ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) ...» است.
ایشان از این روایت برداشت میکند که «بَرِئ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ» یعنی دخالت در دین. کاهن گاهی درباره دین مردم سخن میگوید و گاهی درباره دین نیست؛ مانند قیافهشناس که گاهی درباره دین مردم سخن میگوید و مثلا میگوید این بچه، متعلق به این فرد نیست؛ زیرا مفهوم کلامش این است که از این شخص، ارث نمیبرد و از دیگری ارث میبرد. درباره کاهن هم اگر کلامی بگوید که مربوط به دین مردم است و فتنه ایجاد میکند، عملش حرام است اما اگر مربوط به دنیای مردم است و ارتباطی با دین مردم ندارد، اشکالی ندارد. اگر خبر از دزدی، زنا و مانند اینها بدهد، دخالت در دین است؛ زیرا اینها باید با دلایل شرعی ثابت شود.
از دیدگاه ما، در بحث رجوع به کاهن، دیدگاه آیتالله مکارم (حفظهالله) درست است و اعانه بر اثم، صدق میکند.