1403/09/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم اول)
بحث در رابطه با استصحاب کلی بود و گفتیم استصحاب کلی چند قسم است. قسم اول این بود که یک فرد تحقق پیدا کرده است و کلی در ضمن همان فرد تحقق پیدا کرده است. شک می کنیم در بقای فرد لذا شک می کنیم در بقای کلیی که در ضمن آن تحقق پیدا کرده بود.
صاحب کفایه فرموده استصحاب کلی در اینجا مانند استصحاب فرد جاری می شود. بسیاری از علما بیش از این توضیح نداده اند.
مرحوم امام فرموده اند حالا اگر استصحاب فرد جاری کردیم آیا می شود آثار کلی را بر آن مترتب کنیم یا بالعکس؟ این حرف ریشه در مطالب مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی رحمه الله دارد. ایشان هم به خاطر اینکه صاحب کفایه در حاشیه رسائل این مطلب را مطرح کرده است متعرض این مطلب شده است.
1- نسبت کلی طبیعی به افرادش چه نسبتی است؟
جلسه قبل گفتیم نسبت آباء به ابناء است یعنی هر فردی یک کلی تام و تمام دارد و اینطور نیست که زید بخشی از انسانیت را داشته باشد و عمرو بخش دیگر از انسانیت را داشته باشد و همه با هم بشود کلی انسان. بلکه هر فردی یک کلی دارد و چون فرد اول و دوم با هم فرق دارند لذا کلیِ آنها هم با هم فرق دارند. گرچه مفهوما کلی های این فردها یکی هستند ولی این مفهوم کلی طبیعی نیست و فقط در ذهن تحقق دارد. گاهی از کلی طبیعی به طبیعت ساریه تعبیر می کنند.
2- آیا وجود خارجی فرد با کلی فرق دارد و دو چیز هستند و دو وجود است یا نه یک وجود است که به فرد و کلی نسبت داده می شود؟
یک چیز در خارج هست که یک بار به زید نسبت داده می شود و یک بار به انسان نسبت داده می شود. عقل ما تحلیل می کند و خصوصیات شخصی را کنار می گذارد می شود کلی؛ خصوصیات را لحاظ می کند می شود شخص و فرد. بنابراین عند التحلیل العقلی دو تا است ولی عرف یکی می داند عرف می گوید زید همان انسان است و یک چیز است ولی به دقت عقلی دو چیز است. عرف در مقام اعتبارات عرفی که می خواهد قانون جعل کند در آنجا به خارج کاری ندارد و کلی یا فرد را موضوع حکمی از احکام قرار می دهد مثلا می گوید زید با خصوصیات و مشخصاتی که دارد بر او تحصیل علم لازم است. گاهی هم کلی موضوعیت دارد و فرد خصوصیت در ثبوت حکم ندارد مثلا کلی انسان موضوع است. آنچه در استصحاب به عنوان وحدت موضوع شرط است وحدت نزد عرف در مقام اعتبار است. در مقام اعتبار حکم، عرف فرد و کلی را دو چیز می داند. اگر دو تا هستند نه استصحاب فرد ما را از استصحاب کلی بی نیاز می کند و نه استصحاب کلی ما را از استصحاب فرد بی نیاز می کند.