1403/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه سوم (استصحاب کلی قسم اول)
وجه تسمیه اقسام ثلاثه استصحاب کلی به حسب نحوه تحقق کلی است. گاهی کلی در ضمن فرد متیقن الحدوث و مشکوک الارتفاع تحقق پیدا کرده است و چون فرد مشکوک الارتفاع است کلی هم مشکوک الارتفاع و البقاء می شود. این قسم اول است. گاهی کلی در ضمن فرد مردد بین متیقن البقاء و متیقن الارتفاع (طویل العمر و قصیر العمر) تحقق پیدا کرده است. این قسم دوم است. گاهی کلی در ضمن فرد متیقن الحدوث و متیقن الارتفاع تحقق پیدا کرده و شک در حدوث فرد جدید دارد لذا شک در بقای کلی دارد. این قسم سوم است.
بحث در قسم اول بود. علما فرموده اند هم استصحاب فرد جاری می شود و هم استصحاب کلی جاری می شود.
مرحوم امام قدس سره فرموده است اگر استصحاب کلی کردی آیا شما را از استصحاب فرد بی نیاز می کند یا نه؟ یعنی آیا بعد استصحاب کلی می توان آثار فرد را بر آن مترتب کرد یا نه؟ بحث دوم این است که استصحاب فرد خاص کردی آیا ما را از استصحاب کلی بی نیاز می کند یا نه ؟ یعنی آثار کلی بر استصحاب فرد مترتب می شود یا نه؟
با استصحاب فرد آثار فرد مترتب می شود ولی آثار کلی بر آن مترتب می شود یا نه؟
مرحوم امام نهایتا فرموده اند آثار کلی بر استصحاب فرد مترتب نمی شود کما اینکه آثار فرد بر استصحاب کلی مترتب نمی شود ولی ابتدا یک تفصیلی را بررسی کرده اند.
دو نکته برای بیان مرحوم امام باید مد نظر باشد:
اول اینکه قضیه متیقنه و مشکوکه باید وحدت عرفی داشته باشند نه عقلی. ممکن است عقل موضوع را واحد بداند و عرف دو تا بداند استصحاب جاری نمی شود یا اگر عرف موضوع را واحد دانست ولی عقل متعدد دانست استصحاب جاری می شود زیرا ملاک وحدت موضوع عرف است.
دوم اینکه اعتباریات خودش محلی از اعراب دارد و خودش مهم است و با عقلیات دو مقوله هستند. باب اعتباریات شرایط و لوازم خودشان را دارند و عقلیات هم شرایط خودش را دارد.
تردیدی نیست که کلی در ضمن فرد تحقق پیدا کرده است کلی یعنی قابل صدق بر کثیرین است. انطباق کلی بر فرد خاص را عقل انجام می دهد ولی به حسب اعتبار، کلی و فرد دو چیز است. مولا بگوید اکرم انسانا و یا بگوید اکرم زیدا با هم فرق دارد. وقتی اکرم زیدا می گوید مشخصات فردیه در اعتبار مولا دخالت دارد ولی وقتی اکرم انسانا می گوید و شما بر زید انطباق می دهید خصوصیات زید دخالت ندارد و بر عمرو هم قابل انطباق است. در اکرم زیدا نمی توان عمرو را اکرام کرد ولی در اکرم انسانا می تواند عمرو را اکرام کند. حیثیت فردیت با حیثیت کلیت با هم فرق دارد. گاهی انسان با خصوصیت زید بودن در وجوب اکرام دخالت دارد و گاهی خصوصیات زید دخالت ندارد و این دو حالت با هم فرق دارند. استصحاب فرد برای ترتب آثار فردیت است و استصحاب کلی برای ترتب آثار کلیت است دو اعتبار است برای دو هدف و غرض. مگر اینکه اصل مثبت را قبول کنیم و استصحاب کلی جاری کنیم بعد اثبات کنیم فرد را و کلی را بر فرد منطبق کنیم و آثار فرد را مترتب کنیم.