1403/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، پایان تنبیه اول، تنبیه دوم
در بحث استصحاب فرمودند شک و یقین در استصحاب باید بالفعل باشد لذا لو غفل و صلی استصحاب جاری نمی شود و نماز صحیح است به خاطر قاعده فراغ. لذا مرحوم شیخ و صاحب کفایه فرمودند اگر قبل از نماز شک کرد و بعد غفل و صلی اینجا قاعده فراغ جاری نمی شود و استصحاب جاری می شود و مستصحب الحدث حساب می شود و نمازش باطل است.
مرحوم آیت الله خویی در فرع اول توضیحاتی داده اند که گذشت.
اما در فرع دوم یعنی جایی که یقین به حدث دارد بعد شک در طهارت می کند بعد فراموش می کند و نماز می خواند آیا در اینجا قاعده فراغ جاری می شود یا نه؟ مرحوم شیخ و آخوند فرمودند قاعده فراغ جاری نمی شود زیرا مستصحب الحدث بوده و نباید نماز می خواند ولی فراموش کرده و نماز خواند و نمازش باطل است.
در مصباح الاصول ج3 ص 93 می فرمایند: و أما الفرع الثاني، ففيه أن بطلان الصلاة في الفرض مسلم إلا أنه ليس مستنداً إلى جريان الاستصحاب قبل الصلاة، بل إلى عدم جريان قاعدة الفراغ في نفسها لاختصاصها بما إذا حدث الشك بعد الفراغ، و هذا الشك الموجود بعد الفراغ كان قبل الصلاة، فان هذا الشك متحد عرفا مع الشك الّذي كان قبل الصلاة، و ان كان غيره بالدقة العقلية، و مع قطع النّظر عما ذكرناه فالاستصحاب الجاري قبل الصلاة لا يقتضي البطلان، لأنه بعد الالتفات و تحقق الشك عرضت له الغفلة ثانياً على الفرض، و بمجرد عروض الغفلة لا يجري الاستصحاب، لأنه كما يعتبر في الاستصحاب اليقين و الشك حدوثا، كذا يعتبران بقاء، فما دام شاكا يكون محدثا بالحدث الاستصحابي، و بمجرد طرو الغفلة يسقط الاستصحاب، فلا يكون محدثا بالحدث الاستصحابي، و المفروض أنه بعد الشك غفل و دخل في الصلاة. فظهر بما ذكرناه ما في الكفاية من تعليل البطلان بأنه دخل في الصلاة محدثا بالحدث الاستصحابي، فانه لا استصحاب حين الدخول في الصلاة لغفلته، فينتفي الاستصحاب بانتفاء موضوعه و هو الشك الفعلي. نعم لو عرض له شك آخر بعد الصلاة يمكن القول بصحة صلاته لقاعدة الفراغ، كما لو شك في المثال المذكور بعد الصلاة في أنه هل تطهر بعد الشك في الطهارة قبل الصلاة أم لا؟ بأن كان محدثا و التفت فشك في الطهارة قبل الصلاة، ثم غفل و صلى، و بعد الفراغ شك في أنه هل تطهر بعد الشك في الطهارة قبل الصلاة أم لا؟ فيحكم بصحة صلاته، لقاعدة الفراغ، لكون الشك الحادث بعد الصلاة غير الشك قبلها، فيكون هذا الشك الحادث بعد الفراغ مورداً لقاعدة الفراغ، و لا يكون الحدث الاستصحابي قبل الصلاة أولى من الحدث اليقيني قبلها، فلو كان محدثا قبل الصلاة يقيناً فغفل و صلى و شك بعد الصلاة في أنه توضأ بعد الحدث المتيقن أم لا، يحكم بصحة صلاته لقاعدة الفراغ، و الحكم بصحة الصلاة في المقام أولى، لعدم كونه متيقناً بالحدث، بل محكوم به للاستصحاب قبل الصلاة.
می فرمایند: بطلان صلات مسلم است ولی مستند به جریان استصحاب نیست. دلیلی که شما میفرمایید یعنی استصحاب حدث درست نیست زیرا شک و یقین در اینجا تقدیری است یعنی لو التفت لشک او لتیقن؛ زیرا قبل از نماز غفلت داشته و نماز خوانده است و به صرف عروض غفلت استصحاب ساقط می شود لذا محدث به حدث استصحابی نیست. پس اینکه صاحب کفایه فرموده نمازش باطل است چون مستصحب الحدث است درست نیست. چرا نماز باطل است زیرا قاعده فراغ جاری نمی شود. اما چرا قاعده فراغ جاری نشود صاحب کفایه فرموده زیرا مستصحب الحدث بوده اما آیت الله خویی می فرماید قاعده فراغ جاری نمی شود زیرا شک قبل از عمل است و مجرای قاعده فراغ شک بعد از عمل است. اگر بگویید بعد از عمل شک دارد. می فرماید این شک بعد از عمل چطور شکی است؟ گاهی شک می کند و شکش همان شک قبل از نماز است این فایده ندارد و گاهی شک بعد از نمازش غیر از شک قبل از نماز و قبل از فراموشی است مثل اینکه بعد از نماز شک می کند که آیا قبل از نماز و بعد از شک در وضو که قبل از نماز برایش به وجود آمد آیا وضو گرفت یا نه اینجا قاعده فراغ جاری می شود. (البته این در صورتی است که قاعده فراغ از اصول عملیه باشد نه اماره) پس سخن صاحب کفایه که نماز باطل است در یک فرض درست است و در یک فرض درست نیست.
تنبیه دوم
در تنبیه اول گفته شد برای استصحاب باید یقین بالفعل باشد اما منظور از یقین چیست؟ اگر در زمان سابق یقین نداشته بلکه اماره داشته باشد آیا استصحاب جاری میشود؟ ممکن است گفته شود چون اماره یقینی نیست پس یقین سابق نیست و چون شک به متیقن تعلق نگرفته پس شک مورد نظر استصحاب هم نیست پس دو رکن از ارکان استصحاب وجود ندارد. اگر این حرف درست باشد در اکثر موارد جریان استصحاب در فقه استصحاب جاری نمی شود زیرا معمولا حالت سابقه با اماره ثابت شده است و یقینی نبوده است.
مرحوم میرزای نائینی جواب داده اند که در معنای علم و یقین توسعه می دهیم می گوییم علم اعم از علم وجدانی و تعبدی است.
مرحوم امام خمینی قدس سره فرموده اند مراد از یقین حجت است و اماره هم حجت است پس استصحاب جاری می شود.