1403/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه اول: فعلیت شک و یقین (دیدگاه مرحوم امام خمینی قدس سره)
بحث در تنبیهات استصحاب بود تنبیه اول آن بود که شک و یقین باید در استصحاب فعلی باشد یعنی ملتف الیه باشد و غفلت نباشد. این مطلب را صاحب کفایه در تنبیه اول استصحاب ذکر کرده است. مرحوم امام هم در تنبیه اول ذکر کرده اند و مرحوم آیت الله خویی در مصباح الاصول در تنبیه دوم آورده اند. مرحوم میرزای نائینی قبل از تنبیهات این مطلب را ذکر کرده اند. مرحوم آقاضیاء عراقی در دو جای از نهایه الافکار که تقریرات بحث ایشان است در ج 4 ص 105 به عنوان تنبیه اول ذکر کرده است. (و ينبغي التنبيه على أمور) (التنبيه الأول) قد تقدم سابقاً انه يعتبر في الاستصحاب اليقين بثبوت المستصحب سابقاً و الشك في بقائه لا حقاً (اما الأخير) فاعتباره ظاهر لكونه مما به قوام حقيقته (و في اعتبار) خصوص الشك الفعلي أو كفاية الشك التقديري، كلام قد تقدم تحقيق القول فيه و فيما تترتب عليه من الثمرة و قد ذكرنا ان المختار هو اعتبار خصوص الشك الفعلي فلا موجب لإعادته (و اما الأول) و هو اليقين السابق، فاعتباره أيضاً في صحة جريانه مما لا إشكال فيه خصوصاً على مبنى أخذه من الاخبار كما هو المختار.[1]
فرموده: آیا خصوص شک فعلی اعتبار دارد یا شک تقدیری کافی است؟ در اینجا فرموده اند خصوص شک فعلی معتبر است و اعتبار فعلیت یقین سابق مما لا اشکال فیه است.
همین مطلب را در مقدمات استصحاب که آیا استصحاب حجیتش مخصوص شک در مقتضی است یا شک در رافع این بحث را مطرح کرده اند که مطالب زیادی فرموده اند ولی خلاصه اش این است که یقین و شک باید فعلی باشد. این مطلب را در ص 76 بیان داشته اند . فرموده اند آیا یقین فعلی لازم است یا نه؟ دلیل طرح مطلب این بوده که آیا یقین جنبه طریقیت دارد یا موضوعیت دارد؟ اگر طریقیت داشته باشد متیقن مهم است و یقین ابزار است لذا حرف شیخ مطرح می شود که نقض مربوط به متیقن است و شامل شک در مقتضی نمی شود ولی بعد فرموده اند یقین و شک جنبه موضوعیت دارد. در ص 78 این مطلب را تکمیل کرد اند.
در جلسه قبل برخی از مطالب امام خمینی را نقل کردیم.
شک و یقین باید در استصحاب باشد تا اینجا که شک و تردیدی نیست. حالا این شک و یقین موضوعیت و استقلال دارد یا نه؟
مرحوم امام فرموده اند:
ثمَّ إنَّ في اعتبار الشكّ و اليقين في الاستصحاب على نعت الموضوعيّة، أو عدم اعتبارهما، أو اعتبار الشكّ دون اليقين، أو العكس، وجوهاً و احتمالات:[2]
در روایت فرموده نقض یقین به شک نکن آیا معنایش این است که به خاطر مشکوک دست از متیقن بر ندارم در نتیجه یقین و شک طریقیت دارند و موضوعیت ندارند و ملاک متیقن و مشکوک است. لذا شک یعنی مشکوک و یقین یعنی متیقن. اگر این حرف درست باشد فعلیت شک شرط نیست لذا غافل هم می تواند استصحاب جاری کند یعنی بعد از رفع غفلت استصحاب جاری می کند. مرحوم امام در بحث اسناد نقض به یقین فرمودند اسناد نقض به یقین به خاطر ابرام و استحکامی است که در یقین است و به متیقن کاری نداریم در مقابل شک که دارای ابرام و استحکام نیست. لذا آنچه معتبر است خود صفت یقین و شک است لذا شک و یقین رکن استصحاب است. لا تنقض الیقین بالشک ظهور در فعلیت دارد. این مطلب را قبلا ایشان فرموده بودند که حرف خوبی هم هست لذا فعلیت یقین و شک لازم است لذا در شک تقدیری استصحاب جاری نمی شود زیرا رکن استصحاب که شک باشد نیست. این مطلب مرحوم امام است اما اگر گفتیم شک یعنی مشکوک و یقین یعنی متیقن و شک و یقین موضوعیت ندارند بعید نیست در شک تقدیری استصحاب جاری شود ولی باید به دلیل مراجعه کنیم که آیا یقین و شک در ادله ظهور در فعلیت دارد یا نه؟