درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1403/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیهات، تنبیه اول (فعلیت شک و یقین)

 

تنبیهات استصحاب

تنبیه یعنی توجه یعنی اموری چند که باید به آنها توجه داشت و بدون توجه به آنها استصحاب قابل استفاده نخواهد بود.

تنبیه اول:

در استصحاب فعلیت یقین و شک لازم است و اگر فعلیت نداشته باشد استصحاب جاری نمی شود.

معنای فعلیت یقین و شک: مقصود از فعلیت داشتن این است که مکلف توجه به یقین و شکش داشته باشد. غافل نباشد. گاهی بی خیال نسبت به یک موضوعی هستیم و غفلت داریم و توجه نداریم گرچه اگر بپرسند توجه پیدا می کنیم و شک یا یقین برایمان به وجود می آید در این موارد شک و یقین تقدیری داریم یعنی لو التفتنا اگر التفات و توجه کنیم شک و یقین پیدا می کنیم ولی الان غفلت داریم و توجه نداریم لذا شک و یقین بالفعل نداریم. یقین و شک تقدیری یعنی اگری یعنی اگر توجه کنیم شک یا یقین به وجود می آید. مثلا نماز را بی توجه به اینکه وضو دارد یا نه می خواند بعد از نماز توجه پیدا می کند و فکر می کند آیا وضو داشتم نماز خواندم یا نه و به نتیجه نمی رسد و شک می کند که وضو داشته یا نه.

دلیل شرطیت فعلیت یقین و شک:

اولا: دلیل حجیت استصحاب روایات لاتنقض الیقین بالشک بود و کلمه یقین و شک ظهور در یقین و شک بالفعل دارد و یقین و شک تقدیری را شامل نمی شود.

ثانیا: احکام گاهی واقعی و گاهی ظاهری هستند احکام واقعیه روی موضوعات اولیه خودش رفته است بدون اینکه جهل و علم در موضوع آنها لحاظ شده باشد مثل الخمر حرام در این موارد احکام واقعیه هستند که وابسته به علم و جهل مکلف نیستند و در هر صورت حکم واقعی وجود دارد. اما احکام ظاهریه وابسته به جهل مکلف به حکم واقعی است یعنی این احکام برای مکلفی جعل شده است که به حکم واقعی جهل دارد در این احکام باید موضوع محقق بشود تا حکم محقق بشود و در موضوع آن شک در حکم واقعی لحاظ شده است و باید این شک محقق بشود تا حکم ظاهری محقق شود. اصول عملیه همچون استصحاب برای مکلف شاکّ جعل شده است لذا باید مکلف شک داشته باشد تا حکم ظاهری داشته باشد. لذا لازم است مکلف ملتفت و متوجه باشد و غافل نباشد تا شک محقق شود و پس از آن حکم ظاهریِ استصحاب محقق شود. در امارات هم قضیه همین است که باید جهل مکلف به حکم واقعی باشد تا اماره برایش حجیت داشته باشد.

این مطلبی است که در تنبیه اول در کفایه آمده است البته به این دو دلیل اشاره شده است ولی نه با این توضیحی که عرض شد.

بعد صاحب کفایه مثال می زند.

ثم إن هاهنا تنبيهات : الأول أنه يعتبر في الاستصحاب فعلية الشك و اليقين فلا استصحاب مع الغفلة لعدم الشك فعلا و لو فرض أنه يشك لو التفت (دلیل دوم) ضرورة أن الاستصحاب وظيفة الشاك و لا شك مع الغفلة أصلا فيحكم بصحة صلاة من أحدث ثم غفل و صلى ثم شك في أنه تطهر قبل الصلاة لقاعدة الفراغ بخلاف من التفت قبلها و شك ثم غفل و صلى فيحكم بفساد صلاته فيما إذا قطع بعدم تطهيره بعد الشك لكونه محدثا قبلها بحكم الاستصحاب مع القطع بعدم رفع حدثه الاستصحابي . لا يقال نعم و لكن استصحاب الحدث في حال الصلاة بعد ما التفت بعدها يقتضي أيضا فسادها . فإنه يقال نعم لو لا قاعدة الفراغ المقتضية لصحتها المقدمة على أصالة فسادها .[1]

مثال: حکم می شود به صحت نماز محدثی که غفلت کرده و نماز خوانده بعد از نماز شک در طهارت کرد که آیا وضو گرفته بود یا نه این شک بعد از نماز محقق شده است اگر قبل از نماز توجه پیدا می کرد و شک در حدث می کرد باید استصحاب حدث می کرد و باید وضو می گرفت و نماز می خواند چون اینجا شکش فعلیت دارد اما اگر غفلت داشته و نماز خواند و بعد از نماز شک در طهارت کرد اینجا برای نمازش شک فعلیت نداشته و لذا برای نماز ارکان استصحاب محقق نبوده لذا استصحاب برای قبل از نماز جاری نمی شود ولی بعد از نماز که شکش فعلیت پیدا کرده است استصحاب حدث می کند و باید برای نمازهای بعدی وضو بگیرد. اما نمازی که خواند وابسته به این است که قاعده فراغ جاری می شود یا نه؟ صاحب کفایه قاعده فراغ را جاری میداند لذا فرموده نمازش صحیح است یعنی شک دارد نمازش که تمام شده و خوانده درست بوده یا نه. قاعده فراغ می گوید صحیح است. اما در روایات قاعده فراغ کلمه ای آمده است و آن کلمه "اذکر" است یعنی زمانی که کار را انجام می داده بیشتر توجه داشته است. خب در مورد بحث هنگام نماز که غفلت داشته پس "اذکر" بودن در اینجا صدق نمی کند پس قاعده فراغ جاری نمی شود ولی به هر حال قاعده فراغ جاری بشود یا نه که باید در جای خودش بررسی بشود به هر حال استصحاب حدث جاری نمی شود زیرا ارکان آن(شک بالفعل) محقق نشده است.

مرحوم میرزای نائینی یک امر رابعی دارد در ص 317 می فرماید: ثالثها فعلیة الشک و الیقین . بعد دو مطلب برای دلیل شرطیت فعلیت شک و یقین فرموده است اول ظهور کلمه یقین و شک در یقین و شک بالفعل است بعد در ادامه می فرماید فعلیت شک و یقین که در موضوع استصحاب اخذ شده است.

مرحوم امام خمینی قدس سره همین مطلب را در کتاب استصحاب ص 77 فرموده اند: تنبیهات التنبیه الاول فی اعتبار فعلیة الشک فی الاستصحاب همین مطالب را توضیح داده اند ولی یک ایراد به صاحب کفایه گرفته اند و آن تناقض مطلب ایشان در تنبیه اول و دوم است زیرا در تنبیه اول فرموده اند شک باید فعلیت داشته باشد و در تنبیه دوم مطلبی فرموده اند که گویا فعلیت شک لازم نیست.


[1] كفاية الأصول - ط آل البيت، الآخوند الخراساني، ج1، ص404.