درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1403/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /بررسی برخی از احکام وضعی مورد بحث (طهارت و نجاست)

 

بحث اصول در رابطه با چند موضوع بود که آیا از احکام وضعیه هستند یا نه؟ یکی صحت و فساد بود که در جلسه قبل صحت و فساد را معنا کردیم و گفتیم به معنای تمام و نقص یا مطابقت با مأتی به با ماموربه از احکام وضعیه نیست.

مطلبی به ذهن ما آمد که دیدیم مرحوم آیت الله خوئی آن را به شکلی دیگر حل کرده اند. گاهی نمی دانی ذکر رکوع را گفتی یا نه شارع به قاعده فراغ می گوید اعاده ندارد پس شارع حکم به صحت می کند لذا صحت در این موارد به این معنا از احکام وضعی است. چون شارع حکم می کند که لازم نیست اعاده کنی حالا مطابقت مأتی به با ماموربه هست یا نه نمی دانیم ولی شارع اعتبار دارد و اگر اعتبار شرعی نمی بود عقل می گفت اعاده کن. پس شارع اینجا صحت را اعتبار می کند پس مجعول است و از احکام وضعیه است. اما در مواردی که مطابقت مأتی به با مامور به هست این موارد صحت نیاز به جعل ندارد.

آیا طهارت و نجاست حکم وضعی هستند یا نه؟

مورد دیگر که مورد اختلاف است آیا از احکام وضعیه هست یا نه بحث طهارت و نجاست است:

برخی چیزها را می گوییم نجس است مثلا خمر را می گوییم نجس است بول و مدفوع یا کافر و سگ و خوک نجس است. از طرف دیگر درباره برخی از چیزها می گوییم طاهر هستند مثلا آب و زمین طاهر است. آیا طهارت و نجاست از احکام جعلیه است یا نه؟0 و اگر جعلی است آیا وضعی است یا نه؟

مرحوم شیخ فرموده طهارت و نجاست از امور واقعیه است. شراب نجس است به خاطر قذارتش. در طهارت هم بالعکس همین طور است. فرموده است طهارت و نجاست از لوازم خارجی اشیاء است و جعلی نیست.

طهارت مشکوک الطهاره حکم وضعی است

حکم به طهارت و نجاست بر دو قسم است گاهی مشکوک الطهاره را می گویید طاهر است؛ کل شیئ طاهر حتی تعلم انه نجس. اگر این باشد که طهارت از احکام شارع است و جعلی است. در مشکوک الطهاره حکم به طهارت نموده است و حکم وضعی است. اما در اشیاء به عنوان اولیه شان چه؟ مثلا خوک می گویید ذاتا نجس است به عنوان اولیه اش نجس است نجاستش ذاتی و واقعی است یا در سگ اینها را می گوییم. در این موارد بگوییم حرف شیخ درست است ولی در مشکوک الطهاره از امور وضعی و اعتباری است.

مرحوم آیت الله خویی تقریبا این را فرموده اند یعنی بین طهارت مشکوک الطهاره و شیئی که به عنوان اولیه اش طاهر است تفاوت قائل شده اند. ایشان یک مثالی زده اند که اگر طبق مثالشان نظر میدادند یک چیز دیگری میبود. مثال زده اند که کافر نجس است و بچه اش به تبع او نجس خواهد بود حالا اگر پدرش مسلمان شد می گویید خودش طاهر می شود به خاطر انقلاب ولی بچه اش چرا طاهر بشود در او که انقلاب صورت نگرفت؟ یا حتی مسلمان شدن پدر او که الفاظی به عنوان شهادتین گفت و مسلمان شد آیا این الفاظ در نجاست ذاتی او تاثیر گذاشت؟ آیا کافر ذاتا تغییر کرد؟ بچه اش که این الفاظ را هم که نگفت چه انقلابی در او پیدا شد که طاهر شد؟ مرحوم امام خمینی فرموده اند هیچ چیزی فی حد نفسه نه طاهر است و نه نجس است و طهارت و نجاست در همه موارد از اعتبارات شرعیه است. اگر شارع نمی فرمود آب طاهر است آیا طاهر می بود؟ البته به خاطر اغراضی گاهی فرموده طاهر است و در برخی از موارد فرموده نجس است. در کافر فرموده نجس است برای اینکه تنفر ایجاد شود از کافر و با او ارتباط نگیرند و تحت تاثیر فرهنگی او قرار نگیرند. طهارت از قبیل زوجیت اربعه یا سوزندگی آتش نیست پس از امور اعتباری شرعی است که البته تابع اغراض و مصالح و مفاسد واقعیه است.