1403/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /بررسی دلالت صحیحه سوم بر حجیت استصحاب
سومین روایتی که به آن استدلال شده برای حجیت استصحاب صحیحه سوم زراره است.
وإذا لم يدرِ في ثلاث هو أو في أربع وقد أحرز الثلاث، قام فأضاف إليها اُخرى ولا شيء عليه، ولا ينقض اليقين بالشكّ، ولا يدخل الشكّ في اليقين، ولا يخلط أحدهما بالآخر، ولكنّه ينقض الشكّ باليقين، ويتمّ على اليقين فيبني عليه، ولا يعتدّ بالشكّ في حال من الحالات.[1]
سوال زراره درباره با شکوک نماز است. مساله این است که کسی بین رکعت سوم و چهارم شک کرد باید چکار کند؟ حضرت فرمودند میداند سه رکعت را انجام داده ولی نمیداند رکعت چهارم را انجام داد یا نه؟ لذا بلند شود رکعت چهارم را اضافه کند و یقین را با شک نقض نکند الی آخر الخبر.
این روایت از جهاتی باید مورد دقت قرار بگیرد:
تقیه ای بودن روایت
جهت اول این است که امام فرمودند: سه رکعت را احراز کرده است لذا بلند شود و به نمازش رکعت دیگری اضافه کند. این حرف یعنی چه؟ ظاهرش این است که فرموده رکعت چهارمی اضافه کند یعنی بنا را بر اقل بگذار و رکعت چهارم را اضافه کن و نماز را تمام کن و چیزی بر عهده ات نیست. اگر این باشد این مخالف نظر شیعه است و موافق نظر عامه است. شیعه میگوید حمل بر اکثر کند نماز را سلام بدهد بعد از سلام یک رکعت نماز احتیاط مفصولتا و جدا بخواند. این فتوای اجماعی شیعه و ضرورت مذهب است. بنابراین باید گفت این روایت تقیه ای است لذا قابل استدلال نیست و اگر خواسته باشیم به لا ینقض الیقین بالشک در این روایت عمل کنیم و استصحاب جاری بشود نتیجه اش فتوای عامه میشود و با نظر شیعه سازش ندارد (طبق این معنا، استصحاب مد نظر در روایت استصحاب عدم وقوع رکعت چهارم است لذا بنا را بر اقل می گذارد)
این اشکالی است که به روایت گرفته شده زیرا روایت باید سه چیزش درست باشد تا بشود به آن عمل کرد اول صدورش اطمینانی باشد. دوم جهت صدورش درست باشد لذا تقیه ای نباشد. سوم دلالت روایت و فقه الحدیث روایت درست باشد. در اين روایت جهت اول و سومش درست و معلوم است ولی جهت دومش مشخص نیست و احتمال تقیه در آن هست.
این ایرادی است که شیخ انصاری قدس سره گرفته اند.
پاسخ مرحوم آخوند به احتمال تقیه
مرحوم صاحب کفایه جواب داده اند:[2] امام فرموده قام فاضاف اليها اخری؛ یعنی یک رکعت اضافه کند اینکه متصلتا باشد یا منفصلتا روایت ساکت است و به قرینه خارجیه میگوییم مراد یک رکعت منفصله است لذا مطابق نظر شیعه و اجماع شیعه است و جهت صدور هم درست میشود چون تقیه ای نخواهد بود. بعد صاحب کفایه فرموده لا ینقض در روایات دیگر آمده بود که قرینه و موید این روایت خواهد بود.
اشکال استاد به پاسخ صاحب کفایه
ظاهر روایت روایت که فرموده قام فاضاف اليها اخری این است که رکعت اضافه را متصلتا بخواند بنابراین تقیه ای بودن روایت تقویت میشود.
اشکال دیگری به روایت مبنی بر عدم ارتباط آن به استصحاب
ایراد دیگری که به روایت گرفته شده این است که فرموده لا شیئ عليه یعنی اگر یک رکعت دیگر بخوانی یقین به برائت ذمه پیدا میکنی این به استصحاب ربطی ندارد و سازگاری با استصحاب ندارد. یک رکعت دیگر اضافه کنی لا شیئ عليه یعنی یقین میکنی که تکلیفت را انجام داده ای (مربوط به قاعده اشتغال یقینی خواهد بود).
اشکال سوم به روایت
ایراد دیگر این است که فرمود قام قام فعل معلوم است یعنی این نمازگزار شاک چنین کند پس فقط مربوط به نمازگزار شاک است و قاعده کلی را بیان نمیکند.