1403/02/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/استصحاب /ادله استصحاب(صحیحه اول زراره رحمه الله)
بحث ما در رابطه با صحیحه اول زراره که اینجور بود حدیث را خواندیم قال قلت له الرجل ینام وهو علی وضوء ایوجب الخفقه والخفقتان علیه الوضو قال علیه السلام یا زراره قدتنام العین ولا ینام القلب والاذن
زراره میگه من سوال کردم شخص میخوابد ووضو دارد ایا یک چرت زدن و دو چرت زدن موجب تجدد وضو میشود در اینجا احتمالاتش رو عرض کردیم یک احتمال اینست که این شخص میگوید این خفقه وخفقتان نوم است یا نوم نیست که اگر نوم باشد وضو باطل است والا باطل نیست اگر اینجور باشد سوالش شبهه مفهومیه است یعنی مفهموم نوم ایا خفقه وخفقتان رو شامل میشود یانه؟ این یک احتمال دیگر هم اینست که این خفقه وخفقتان ناقض مستقل باشند جدای از نوم اینم یک احتمال است گرچه احتمال ضعیف است و اگر اینجور باشد شبهه موضوعیه است یعنی ایا الخفقه موضوع لوجوب الوضو او لا –این که مربوط به اولی بود در سوال دوم اینجور گفت فان حرک فی جنبه شیئ وهو لا یعلم حضرت فرمودند نه بازم وضو واجب نیست یعنی اینکه در اطراف او حرکتی انجام بگیرد واو نداند این هم دلیل نمیشود که خوابیده ووضوش باطله چون خیلی وقتها انسان ممکن است بیدار باشد ولی فکرش در یک جای دیگری است و اصلا هر چی در اطراف صورت میگیرد او متوجه نمیشود و توجهی ندارد این ممکن است حالا اینجا تمام.
واما بعد حضرت فرمودند: حتی یستیقن انه قد نام حتی یجیئ من ذلک امر بین این روایات رو در جلسه قبل ترجمه کردیم به اینجا رسیدیم والا فانه ان یقین من وضوئه والا گفتیم ان ئر او شرطیه است ولا نفیه هست یعنی وان+لا ان شرطیه یک شرطی لازم دارد و جزائی یقینا شرط او محذوف است که جمله ماقبل براون شرط دلالت میکند کدام جمله؟ حتی یستیقن انه قدنام
والا یعنی وان لا یستیقن انه قد نام اگر یقین ندارد که خوابیده خب این شرطشه
الا یعنی ان لا یستیقن انه قد نام حالا جوابش چیه؟ در اینکه جواب این شرط چیست احتمالات زیادی وجود دارد جواب این شرط چون جمله شرطیه جزاء و جواب لازم دارد یک احتمال هم اینست که احتمال دادن علماء فرمودند جواب این شرط محذوف جمله بعدی است ولا ینقض الیقین بالشک یعنی اگر یقین به نوم ندارد یقینش را نباید بوسیله شک نقض کند
پس یک احتمال آن است که لا ینقض الیقین بالشک که در اخر امده جواب شرط باشد این یک احتمال
احتمال دوم اینست که خود جمله فانه علی یقین من وضوئه خودش جواب باشد والا یستیقن انه قد نام فانه علی یقین من وضوئه خود فانه علی یقین من وضوئه جواب شرطی باشد که محذوف است اینم از احتمال دوم در رابطه با جزاء و جواب شرط این انه علی یقین من وضوئه جمله اسمیه و جواب قرار گرفته اونم جواب ان و چون جمله اسمیه است فاء جواب براو داخل شده است در بعضی از موارد که جمله صلاحیت ندارد که جواب قرار بگیرد فاء جواب بر او داخل میشود مثل اینکه جواب امر باشد یا نهی باشد یا امثال اینها
اینجا هم یکی از مواردی است که فاء داخل میشود موردی است که جواب جمله اسمیه باشد، اینم از احتمال دوم برای جواب این شرط
احتمال سوم اینست که:جواب محذوف باشد چنانکه خود شرط محذوف است وبخاطر اینکه جواب وجزاء محذوف هستند فاء جواب داخل شده بر فانه علی یقین من وضوئه که انه علی یقین من وضوئه به منزله علت است برای جزاء محذوف که لایجب الوضوء باشد
بنابراین جزاء حذف شده والعلة یقوم مقامه لذا فاء جواب براو داخل شده پس انه علی یقین من وضوئه جواب نیست، جواب محذوف است این علت برای جزاء و جواب است منتهی یقوم مقام الجواب لذا فاء جواب بر او داخل شده اینم از احتمال سوم
اما کدام احتمال اقوی هست؟
ظاهرا همین احتمال سوم اقوی باشد چرا؟
زیرا حالا شما احتمال دوم را در نظر بگیرید فانه علی یقین من وضوئه من یقین به خواب ندارم یقین به وضو دارم و این یقین به وضو چه ربطی به یقین به خواب دارد اخر باید بین شرط و جزاء یک ارتباطی باشد جزاء یک نسبتی به شرط داشته باشد .
میفرماید به اینکه مشابه این کلمه در قرآن داریم لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان الله غنی عن العالمین درباره حج است که حج بر مستطیع واجب است خب تمام
حالا میگه ومن کفر کسی که کفر ورزید وحج را انجام نداد فان الله غنی عن العالمین خدا از عالمین ومردم بی نیاز هست این من کفر شرط است و جزاء او محذوف است وان اینست که اگر کسی کفر ورزید ضرری به خدا نمیرساند
به تعبیر امیرالمونین علیه السلام در خطبه متقین میفرماید:ان الله خلق الخلق حین خلقهم غنیا عن طاعتهم و امنا من معصیتهم لانه تعالی لا یضره معصیة من عصاه ولا تنفعه طاعة من اطاعه خدای تعالی وقتی عالم رو خلق کرده و مخلوقات را از طاعت اونها بی نیاز است و از معصیت آنها هم در امان زیرا نه معصیتِ معصیت کاران به او ضرری وارد میکند و نه طاعت مطیعان برای او سودی دارد گفت گر جمله کائنات کافرگ ردند/بر دامن کبریاش ننشیدند گرد
حالا گیریم همه کافر بشن، و از طرفی هم گفت: من نکردم خلق تا سودی کنم/بلکه بر بندگان جودی کنم. پس اثری ندارد بنابراین این ان الله غنی عن العالمین جواب شرط نیست علتی است برای جواب شرط محذوف جزاء محذوف چیست؟ فمن کفر فلن یضر الله شیئا فان الله غنی عن العالمین
مورد بحث ما هم همین است جزاء وان لا یستیقن فان انه قد نام جزاء محذوف است فلا یجب علیه الوضو علت اینکه چرا فلا یجب علیه الوضو؟ فانه علی یقین من وضوئه فشک
چون یقین به وضو داشته است وشک کرده به شک خود نباید اعتنایی کند پس این احتمال اول و احتمال اخر در بیان ما قوی ترین احتمالات هست پس بنابراین در جواب شرط اختلاف است
مطلب دیگری که باید بررسی بشود اینست: این انه کان علی یقین من وضوئه این من وضوئه جار و مجرور است علی یقین جار و مجرور است این جارومجرورها متعلقش چیه؟
فانه علی یقین من وضوئه روایت همین بود دیگر این علی یقین جارومجرور است متعلق به چیه؟ چنانکه من وضوئه جارومجرور است ومتعلق به چیه؟ایا من وضوئه متعلق به مِن یقینٍ هست یعنی یقین به وضو. ایا اینه یا نه؛ انه یقین من وضوئه علی یقین،یقین به وضو مهم است یا یقین مهم است.اگر شما گفتی یقین به وضو مهم است لو فُرض که این روایت دلالت بر استصحاب بکند میگوید الاستصحاب حجت فی باب الوضو و مازاد براین دلالتی ندارد مگر اینکه بگویید من وضوئه قید برای یقین نیست که اگر قید برای یقین نبود الاستصحاب حجت فی جمیع الابواب حالا این مطلب باید تحقیق شود.