1403/02/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/استصحاب /ادله استصحاب(صحیحه اول زراره رحمه الله)
بحث درمورد ادله حجیت استصحاب بود سه دلیل را گفتیم دلیل اول که سیره باشد مع تامل قبول کردیم وعلی کل حال این سه دلیل کنار رفت حال دلیل چهارم
والعمده فی الباب اخبار و روایات است و چندین روایت هست برای حجیت استصحاب سه روایت ان راوی زراره است و معروف است به صحیحه زراره اولین حدیث این است که قال زراره قلت له به امام عرض کردم الرجل ینام و هو علی وضوء شخصی میخوابد و وضو دارد ایوجب الخفقة و الخفقان الوضوء ایا اگر یه چرتی زد موجب میشود که وضو بگیرد قال علیه السلام حضرت فرمودند یازراره قدتنام العین ولاینام القلب والاذن گاهی چشم میخوابد ولی قلب و گوش نمیخوابد و اذا نامت العین والاذن هر وقت چشم و گوش هر دو خوابید فقد وجب الوضوء قلت من عرض کردم فان کان فی جنبه شیئ اگر چیزی در کنار او به حرکت امد و هو لایعلم و او نفهمید قال نه بازم وضو واجب نیست حتی یستیقن انه نام تاوقتی که یقین پیدا کند خوابیده است حتی یجیئ من ذلک امر بیّن تا بطور اشکار و واضح برای او مطلب واضح بشود که خوابیده والا اگر یقین به خواب پیدا نکرد فانه علی یقین من وضوئه یقین به وضو دارد و لاینقض الیقین بالشک ابدا اصلا یقین را به وسیله شک نقض نکند ولکنه ینقضه بیقین الاخر ولکن یقین را با یقین دیگری نقض بکند با شک نقض نکند.
این روایت صحیحه اولی است که زراره او را نقل کرده است.
این روایت از دو جهت باید مورد بررسی قرار بگیرد:
جهت اول از جهت سند این روایت است که باید مورد بررسی قرار بگیرد که ایا این روایت خودش حجت هست تا بر حجیت استصحاب دلالت بکند یا اصلا خود این روایت معتبر نیست ببینید تمام راویان روایت تا زراره سلسله سند همه شان شیعه دوازده امامی ثقه وعادل هستند تمام ناقلان این حدیث سلسله های مختلف در طبقات مختلف روایی همشون شیعه داوزده امامی ثقه وعدل هستند.
اشکالی که به این روایت گرفته شده است از زراره به ماقبل است و اشکال اینست که زراره میگوید قلت له مراد از ضمیر له کیست؟ در روایت نقل نشده که زراره از کی سوال کرده است ایا از امام سوال کرده یا از شخصی مانند خودش مضمره است و چون مضمره است گفتن احتمال دارد ضمیر غیر امام باشد بنابراین بر سند او خدشه وارد کرده اند
اما بزرگان جواب داده اند از این ایراد اولا این روایت در مجامع حدیثی امده قلت لابی جعفر علیه السلام یعنی یا عنوان ضمیر نقل نشده است امام نام برده شده است که مقصود امام باقر میباشد شیخ اعظم انصاری از تحقیقاتش را مضمره نقل نکرده و نام امام را برده ،سید در تحقیقاتش نام امام باقر را برده علی ای حال در مجامع حدیثی امده است قلت لابی جعفر الباقر علیه السلام پس روایت، بنابر بعضی از روایت ها اصلا مضمره نیست تا در سند روایت شما اشکال بکنی ولو فرض که مضمره باشد شان زراره رو در نظر بگیرید از فقهاء یزرگ شیعه است مانند او کمتر کسی وجود دارد در اصحاب ائمه علیهم السلام و چقدر از این شخصیت بزرگ تعریف شده است علما و عملا . اصلا در شان زراره نیست که از غیر امام سوال کند مضمره و روایت مضمره اگر ایرادی داشته باشد با مُضمِری مانند زراره ایرادش برطرف میشود لذا در سند روایت خدشه ای نیست روایت معتبر است صحیحه است و قابل استدلال است این از نظر سند.
و اما از نظر دلالت این روایت باید تک تک کلماتش معنا شود ببینید سوال چیه الرجل ینام وهو علی وضوء ایوجب الخفقة والخفقتان علیه الوضوء سوال کرد شخصی میخوابد و وضودارد؟ ایا یه چرت زدن و دو تا چرت زدن موجب میشود که شخص باید مجدد وضو بگیرد یانه؟
این سوال؛ یک احتمال اینست که بگوییم خواب مراتب مختلفی دارد یک درجه اعلی از خواب است که گفت خواب اصحاب کهف چرت من است گاهی اینجور است سنگین سنگین خوابیده این مرحله اعلی از خواب است یک مرحله از خواب هم هست که در رتبه پایینتر است یعنی تا صداش زدی جواب میده یک درجه ضعیفتر از خواب اینه که چشماش نمیبینه گوشاش میشنوه در حقیقت سوال سائل اینست که ایا اینکه مبطل وضو است و ناقض وضو است همه مراتب خواب هم مراتب سنگین و هم مراتب ضعیف را شامل میشود که اینها همه مراتب ناقض وضو هست یا نه خواب در مرتبه تمامه وکماله ناقض وضو است و لذا چرت زدن که مرحله ضعیفه از خواب است مبطل وضو نیست یک معنای سوال اینه پس احتمال اول اینست که راوی میخواهد بگوید خواب مراتب و درجات گوناگونی دارد و ان مرتبه ضعیفه او که او را چرت مینامند ایا ناقض وضو هست یاخیر؟ همین معنی ظاهرا با ظاهر روایت بهتر میخواند چون گفته الرجل ینام شخص میخوابد پس اول چرت زدن را خواب حساب کرده
که در حقیقت میخواد آن خوابی که مبطل است را بفهماند کدام خواب ناقض وضو هست و مبطل است؟ ایا نوم به جمیع مراتب مبطل است یا به بعض مراتب ؟
حال احتمال دوم: راوی میداند و سوال کننده میداند که خواب ناقض وضو و مبطل وضو هست و میداند که چرت زدن خواب نیست، سوال میکند که ایا چرت ردن هم ناقضٌ براسه و مبطلٌ بنفسه یا ناقض نیست پس این احتمال دوم اینست نمیگوید که خفقه خواب است نخیر خواب نیست و میداند که خواب نیست میخواد مبطلات وضو و نواقض وضو را بداند ایا چرت زدن هم جزء نواقض وضو هست یا خیر ؟ این هم احتمال دوم در سوال راوی که البته ظاهرا احتمال اول ارجح باشد حالا امام جواب داده است فرمودند: یا زراره قدتنام العین و لاینام القلب و الاذن میفرماید خواب و آن خوابی که ناقض وضو هست خوابی است گاهی خواب بر چشم و قلب و گوش کاملا احاطه دارد یعنی همه خوابیدن خب یقینا اینجا خواب مبطل و ناقض است تردیدی هم نیست اما گاهی چشم نمیبیند ولی گوش میشنود و قلب هم درک میکند و میفهمد اما چشم نمیبیند ولی گاهی ممکن است چشم نبیند گوش هم نشنود ولی قلب بفهمد یعنی یکی از اینها باشد امام علیه السلام فرمودند: اگر خوابی باشد که فقط چشم از کار افتاده و نمیبیند ولی قلب و گوش بیدارند اینجا وضو باطل نمیشه و این مرحله از نوم ناقض وضو نیست اما قد ینام العین و الاذن گاهی هم چشم میخوابد و هم گوش هر دو هست یعنی خواب سنگین است اینجا عین را امام بجای قلب بکار برده یعنی خوابش سنگین است نه چیزی میبیند و نه هم میشنود. فرمود اگر این باشد که ناقض وضو است.
پس سوال اول زراره و جواب امام یا در رابطه با حقیقت نوم است که نوم یعنی چی؟ یا بگید نوم معلومه یعنی چی ولی نوم ناقض یعنی چی؟ نوم مبطل کدام نوم است و امام هم جواب داده است البته احتمال دیگری هم هست که گفتیم خفقه و خفقتان که ناقض مستقل باشد
این سوال و جواب امام علیه السلام تا اینجا این روایت سوال و جوابش ربطی به استصحاب ندارد.
سواال بعدی زراره اینست که فرمود: قلت فان حُرِّکَ فی جنبه شیئ و هو لایعلم اگر در کنار این شخصی که چرت میزند شیئی حرکت کرد و او نفهمید ایا این مقدار از خواب مبطل هست یا نیست؟ حضرت فرمودند خیر مبطل نیست حتی یستیقن انه قد نام تا وقتی که یقین پیدا کند خوابیده حتی یجیئ من ذلک امر بین تا وقتی که کاملا یک مطلب اشکاری براش بیاد یعنی روشن واضح و اشکار یقین پیدا کند خوابیده است وقتی که یقین پیدا کرد اینجا ناقض است و مبطل وضو خب از اینجا به بعد امام جملاتی را بکار بردند که این جملات مورد بحث و بررسی علماء قرار گرفته در استصحاب. امام فرمودند والا فانه علی یقین من وضوئه ولا ینقض الیقین بالشک ابدا ولکنه ینقضه بیقین آخر
الا در اینجا ان شرطیه ولا نافیه است یعنی بوده و ان+لا نون ولام قریب المخرج بودن ونون تبدیل به لام و در لام ادغام شده و شده الا معناش اینه وان لم یجِئ له امر بین یا بفرمایید وان لم یستیقن بنوم فلا یجب علیه الوضوء در حقیقت ان شرطیه هم شرط او حذف شده است و هم جزاء او حذف شده است وان لم یستیقن النوم فلا یجب علیه الوضو پس هم شرط و هم جزاء حذف شده است فانه علی یقین من وضوئه فاء جواب که بر او داخل شده انه علی یقین من وضوئه تعلیل برای مطلب است تعلیل حکم است چرا واجب نیست وضو بگیرد چون انه علی یقین من وضوئه، فانه انه تعلیل باشد برای حکم به عدم وجوب وضو که جزاء است اگر تعلیل باشد ازش استفاده استصحاب میکنیم شاید استفاده استصحاب رو عموما بکنیم در همه جا که نیاز به تحقیق بیشتری دارد.