درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1403/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /تنبیهات لاضرر(بررسی جریان قاعده لاضرر در احکام عدمی، تعارض ضررین)

 

گاهی میگیم واجب است وحرام است وگاهی میگیم حرام نیست علی کل حال هردوی انها احکام شرعی هستند چنانکه احکام گاهی تکلیفیه است وگاهی وضعیه هست

پس بنابراین ما احکام وجودیه وعدمیه داریم حالا چرا این حرفو زدیم؟بخاطر اینکه یکی از تنبیهاتی که در قاعده لاضرر گفتن اینست که قاعده لاضرر بر احکام وجودیه حاکم هستن وجوب را برمیدارد اگر یکی بود حرمت را بر میدارد اگر ضرری بود صحبت الان اینست که ایا بر احکام عدمیه هم حاکم هست یا نه حاکم بر احکام عدمیه نیست؟ خب این یعنی چی؟اگر حاکم بر احکام عدیمه باشد یعنی اینکه عدم الحکم را بر دارد پس چی بشود تبدیل به اثبات حکم ایا چنین چیزی هست یا نیست ؟مثلا فرض بکنید در جایی گفته شده است برائت عدم الحکم این برائت ضرر براش مترتب است قاعده لاضرر بیاد وجوب را بگوید برائت را نگوید ایا چنیت چیزی وجود دارد یانه ؟

مرحوم محقق نائینی رضوان الله علیه براینکه قاعده لاضرر حاکم بر احکام عدمیه باشد دوتا ایراد گرفته است ایراد 1:اینست که احکام عدمیه مجعول شرعی نیستند لاضررچه چیز را برمیدارد انچه راکه مجعول باشد در عالم تشریع ولی احکام عدمی عدم الجعل است چیزی نیست تا قاعده لاضرر اونهارو بردارد پس قاعده لاضرر میاد مجعول شرعی را میگوید بردارم که ضرری نباشد اما عدم الجعل که چیزی نیست اگر عدم الجعل چیزی نبود قاعده لاضرر چه چیزی را برمیدارد عدم الجعل هیچی هست.این ایراد اولی است که مرحوم نائینی بیان کردندبعضی از افاضل شاگردانشان فرمودن نه عدم الجعل در موردی که قابلیت جعل دارد بمعنای جعل عدم است اگر به معنای جعل عدم باشد پس مجعول هست منتهی حکم منفی مجعول است پس از ناحیه جعل مشکلی ندارد ومهم اینست که ما چنین چیزی در شریعت نداریم اصلا موردی که عدم الجعل واینها باشد اصلا وجود ندارد

ایراد 2 :اینست که فرمودن به اینکه این قاعده لاضرر بر مثال هایی که این بزرگان ذکر کردن تطبیق نمیکند اون مثال ها چی هست مثال 1 :گفتن اگر کسی دیگری را زندانی کند عدوانا این شخص رو که در خانه زندانی کرده گوسفند این اقا از خانه فرار کرد و تلف شد ومرد،در چنین موردی گفتن این اقایی که دیگری را زندانی کرده ضامن ضرر اون اقا است ضامن اون ضرر مالی است که تلف شده مثلا همین گوسفند که گفته شد تلف شد ضامن همینست مثال 2 :گفتن اگر چنانچه زوج نفقه زوجه را نمیپردازد در عین حال حق طلاق با زوج باشد وحاکم حق نداشته باشد زوجه را طلاق بدهد اینجا ضرر بر زوجه هست ولاضرر میگوید به اینکه عدم تسلط حاکم بر طلاق این ضرری است واین عدم را بردارد تبدیل بشود به تسلط حاکم بر طلاق مرحوم نائینی گفتن این دوتا مثالی که شما عرض کردید اصلا مصداق قاعده لاضرر نیستند اون اولی من اتلف مال الغیر است از این جهت این دومی هم قاعده عسروحرج است ضمن اینکه حاکم اذن دارد بنابراین اگر شما خاسته باشید

لا ضرر را جاری کنی بعد از قاعده لاضرر ضمانت وتدارک ضرر را خواسته باشی اثبات بکنی قاعده لاضرر چنین دلالتی ندارد اذن قاعده لاضرر از نظرصغری بر این مثال های شما تطبیق ندارد این تنبیه را ذکر کردن وبیشتر از این وقت گیری است واما اخرین تنبیه بحث لاضرر تعارض ضررین است اگر دوتا باهم تعارض کردند قاعده لاضرر در موردی میگوید این حکم نیست در مورد مخالفشم بگوید این حکم نیست

تنبیه اخر میگوید در تعارض ضررین چه باید بکنیم؟

گفتن که تعرض ضررین صور مختلفی دارد

1:اینکه دوتا ضرراز یک جهت متوجه یک شخص است یک شخص یک کار ضرر داره براش در اینجابین دو ضرر مانده است باید چه بکند ؟خود این مسئله فروعات سه گانه دار

1دوتاضررهردوضرر مباح است مخیر است بین دو دوضرر- دوضرر متوجه یک شخص شده هردو ضررشم مباح است فرض بکنید انسان خودش را کتک بزند درحدی که بدنش سیاه شود فرض کنید جایز باشد – یک امر دایر است بین اینکه خودش را کتک بزند و بدنش سیاه بشود یا مالش مقداری از مالش از بین برود که هردو ضرر است شخصی امده است گفته یا خودت را کتک بزن در حد کبودی ویا اینکه ده میلیون از مالت را برمیدارم دوتا ضرر متوجه یک شخص است و فرض کنید هردو ضرر تحملش مباح باشد

اینجا چه باید بکنیم عاقلانه این است اولا هر کدام را انتخاب کرد مانعی نداشته باشد گرچه عاقلانه اش ان است که اقل ضررین را انتخاب بکند حالا اقلین را انتخاب نکرد اصل قضیه مانعی ندارد چون هردو مباح است . گاهی دوتا ضرر طوریست که یکی حرام و دیگری مباح است مثل اینکه یا انگشتش را قطع بکند که حرام است ویا صدمیلیون مالش از بین برود که حالا ازبین هم رفت به جهنم از بین رفت حرمتی ندارد در اینجا اگر بین این دو تعارض بود چه باید بکند یقینا ان طرف حرمت را باید اخذ بکند و ضرر طرف مباح را تحمل بکند جهتش این است در طرف مباح ترک مباح مانعی ندارد ولی ترک حرام شرعا جایز نیست اینم صورت دوم مسئله /

صورت سوم مسئله این است که : این دو ضرر متوجه یک شخص شده و هردو ضررش حرام است هردو مباح نیست هردو حرام است در اینجا دچه باید کرد یقینا اینجا از باب تزاحم ضررین است و در تزاحم ضررین در باب تزاحم یکی از مرجحات باب تزاحم ان است که اهم را مقدم بدانمی و از غیر اهم دست برداریم لذا اقل و ضررین را انتخاب میکند و انکه ضررش اشد است کنار میگذارد و حتی اگر احتمال اهمیت بدهد او مقدم است اما اگر ضررین در حد یکدیگر بود و هیچ کدام بر دیگری اهمیت و برتری نداشت خلاصه مجبور است یکی از ضررین را متحمل بشود هرکدام را تحمل کرد مانعی ندارد این مسئله اول در صورتی که دوضرر متوجه یک شخص بشود .

مسئله دیگر این است که ضرر متوجه دوشخص شده : ضرر شماره یک متوجه فردا اول است و ضرر دوم متوجه فرد دوم است در اینجا چه باید کرد ؟

اینجارا فرمودند بازم سه صورت دارد :

1یکی از دو مالک عامل ضرر شده است اقای خوئی مثال زدند : اگر اینجور باشد فرض کنید یک اقایی برای اینک مال خودش را خلاص کند مال دیگری را می خواهد مثلا یک طوری تعریف کنیم که عرفی باشد یک اقایی ی معامله شریک شده که ضرر دارد بعد خودش اقدام کرده به ضرر بعد بیاید مال خودش به تمامی گیرش بیاید و ضرر صددرصد متوجه شریک بشود بعد اگر اینجور شود باید چه کرد ؟ در اینجا یقینا کسی که اقدام کرده اون مالکی که عامل ضرر است او باید ضرر را متحمل بشود اصلا معنا ندارد مالک دیگر متحمل ضرر شود کسی که اقدام به فعلی کرده است که ان فعلش ضرر بر غیر وارد میکند مال خودش را تلف بکند تا از تلف و ضرر مال غیر جلو گیری بشود

2این یک شخص سومی امده یک اقدامی کرده است که به این دو مالک ضرر ئارد میشود ولی این فعل مستند به هیچ یک از این دوتا مالک نیست یقینا اینجاهم به قاعده اتلاف ضرر از هردو مالک دفع میشود و ان شخصی که خودش اقدام به ضرر کرده است باید ضرر را متحمل بشود حالا گاهی ممکن هردو مال به حال خود باقی بماند گاهی ممکن است هردو مال به حال خود باقی نماند ولی طرف باید خسارت را پرداخت بکند

3این است که این ضرر توسط یک فرد انجام نگرفته خود دوتا مالک هیچ گونه دخالتی در این ضرر نداشته اند فرد سوم هم نبوده است بایک افت یا بلای طبیعی این ضرر پیدا شده اینجا هم یقینا چون ضرر متوجه هردو شده است باید باهم مصالحه کنند و هردو باید متحمل ضرر شوند .

این صورت دوم مسئله خیلی مورد ابتلا نیست که خواسته باشیم به تفسیر بحث کنیم .

تعارض ضررین به این باشد یا ضرر متوجه این شخص بشود یا ضرر به دیگری وارد کند

مثل اینکه کسی امده طرف را گفته یا دوسال زندانت میکنم یا برد فلانی را ده چوب بزن

یا ضرر به خودشه یا ضرر به غیر است در اینجا ایا تعارض ضررین وجود دارد یانه و اگر تعارض ضررین مسئله چه حکمی خواهد داشت .