1403/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /تنبیهات لاضرر(نسبت قاعده لاضرر با ادله احکام اولیه)
گفتیم بر مبنای امام در قاعده لاضرر که ما متمایل به همان مبنا بودیم این اشکال کلا وارد نیست چون مواردی که شیخ فرموده است ربطی به قاعده لاضرر ندارد که لاضرر انها را بردارد یا برندارد . اما حالا ما مبانی داریم که لای نفی جنس است ایا تخصیص اکثر لازم می اید یانه ؟ شیخ انصاری برای تخصیص اکثر نمونه هایی اوردند فرمودند : باب خمس و زکوات و صدقات و باب حدود و دیات و قصاص اینها همه ضرری است و احکام الهی جعل شده است پس تخصیص اکثر است .
مرحوم ایت الله خوئی فرمودند به این که صغری این قضیه را ما قبول نداریم و اصلا قاعده لاضرر احکام خمس و زکات و صدقات را شامل نمیشود اصلا باب حدود و قصاص و دیات را شامل نمیشود اصلا لاضرر در انجا جاری نیست و اینجا تخصیص اکثری لازم نمی اید چرا ؟ چون در باب زکات و خمس ایا به شخصی می گویند خمس مالت را بده یعنی خمس از جیب او میرود یا از اصل قضیه خمس را مالک نیست – شخصی در امدی داشته است مثلا پنجاه میلیون خمس او ده میلیون است انچه که از روایات و ایات استفاده میشود این است که این ده میلیون را مالک ، مالک نیست از همان اول ملکیتش مربوط به لله و للرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین است اصلا طرف مالک خمس نیست تا پرداختش برای او ضرر باشد مالک زکات نیست ان نه دهم گندم دیم را مالک است نوزده بیستم کشت ابی را مالک است و آن یک درصد را مالک است تا وقتی از جیب او خارج بشود بگوییم ضرر است پس اصلا صغری این قضیه مخدوش است اصلا مال او نیست تا بگوییم ضرر است یا ضرر نیست اما در باب دیات و قصاص و حدود شما مسائل عامه در نظر بگیرید ببینید واقعا ضرری یانه؛ ولکم فی القصاص حیاة یااولی الالباب – قصاص نیروی بازدارنده از قتل فجیع در بین مردم است حالا یک مورد که قصاص اتفاق افتاد این عامل بازدارندگی پیدا میشود پس بنابراین این موارد که ضرری در کار نیست موارد ضرری مثل اینکه اب برای اب وضو ضرر داشته باشد یا اب وضو را به ده برار قیمت بخر بگو ضرری حالا به فرض که ضرری باشد میگوییم حکم منتفی است ما مشکلی نداریم و اینجا تخصیص اکثری هم پیش نمی اید پس کلام شیخ انصاری ره – اولا بر مبنای امام اصلا جا ندارد بر مبانی دیگر هم قابل جواب است و تخصیص اکثری پیدا نمیشود .
تنبیه دیگری که در لاضرر بیان شده است این است که یقینا قاعده لاضرر اگر بین او و بین ادله احکام تعارض بشود قاعده لاضرر مقدم است بما فرمودند : اذا قمت الی الصلاه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم – فرمودند وضو واجب است لاضرر می گوید وضو ضرری واجب نیست . حالا قاعده لاضرر مقدم است بر ادله احکام اولیه ، دلیل تقدیم چیست اختلاف است
مرحوم صاحب کفایه فرموده است قاعده لاضرر حاکم است بر ادله احکام چرا حاکم است و اگر حاکم بود چه میشود ؟
گفتن حکومت یعنی نظارت یک دلیل بر دلیل دیگر در حدی که دلیل حاکم شارح و مفسر دلیل محکوم باشد این کار را بهش می گویند حکومت مثل اینکه فرموده است اکرم العلما، الفاسق لیس بعالم – فاسق اصلا عالم نیست اینجا حاکم است یعنی شرح میدهد تفسیر میکند علمایی که اکرامشان واجب است علمایی هستند که فاسق نباشند این دلیل حاکم ناظر است شارح است و مفسر دلیل محکوم است .
اقای خوئی فرمودند علت تقدیم لاضرر هم همین است چرا قاعده لاضرر مقدم است؟ چون ناظر بر ادله احکام است و شارح و مفسر انهاست یعنی چی ؟ یعنی بما می گوید وضو واجب است به شرط اینکه ضرری نباشد روزه واجب است به شرط این که ضرری نباشد
پس مفسر اوست و اگر مفسر است این دلیل حاکم است این نسبت به ادله احکام اولیه
نسبت قاعده لا ضرر با ادله احکام ثانویه
اما نسبت به قاعده ای مثل خودش مثل لاحرج – اگر جایی تعارض واقع شد بین قاعده لاضرر و قاعده لاحرج اینجا حکم چیست ؟ ایا لاضرر مقدم است یا لاحرج ؟
پس اگر ادله احکام اولیه را در نظر بگیریم قاعده لاضرر بر انها حاکم است و مقدم و توجه داشته باشید دلیل حاکم را مقدم میداریم و اصلا بحث نمی کنیم که ایا دلالتش ضعیف تر است یا قوی تر ایا سندش ضعیف تر است یا قوی تر دلیل حاکم مقدم است ب سند و اینها کاری نداریم . پس نسبت به احکام اولیه حاکم است نسبت به احکام مثل خودش اگر بینشان تعارض واقع شد انجا باید حل تعارض بکنیم .خوب این یک بحث کلی در این باب .
حالا در حکومت دو نوع است گاهی مربوط به عقدالوضع و موضوع است گاهی مربوط به عقدالحمل و حکم است گاهی میگوییم حکم دراینجا نیست گاهی میگوییم اصلا موضوع وجود ندارد اگر موضوع وجود نداشت طبیعتا حکمی هم وجود ندارد ولی علی کل حال دلیل حاکم است . نسبت به عناوین ثانویه یعنی مثل قاعده لاحرج و....یقینا اینها متعارض خواهد بود و اما دلیل حاکم بدون چون چرا بر دلیل حاکم مقدم است و اصلا اونجا ضعف سند و قوت سند و اینها بررسی نمیشود دلیل حاکم چون شارح و مفسر است مقدم است . اینم یکی از مباحث .
یکی از تنبیهات دیگر که فرمودند لاضرر-مراد از ضرر چطور ضرری است ایا مقصود از ضرر ، ضرر واقعی است یا مقصود از ضرر ضرر ظاهری است ؟
اینم مباحثه است و جای گفتوگو دارد شما وقتی میگویید وضوی ضرری واجب نیست یعنی واقعا باید ضرر داشته باشد یا همین که خوف ضرر بود کفایت مکند ؟