درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1402/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /قاعده لاضرر(مفاد قاعده)

 

در قاعده ی لا ضرر امام رحمه الله علیه یک ادامه ای دارند مطلب ایشان را نقل کنیم و بعد وارد تنبیهات قاعده بشویم

مطلب امام این است که : می فرماید مجموعه ی مطالبی که و اقوالی که در قاعده ی لاضرر و مفاد قاعده گفته شده است برگشت می کند یا به کلام شیخ انصاری رحمه الله علیه و یا به کلام مرحوم شریعت اصفهانی ، یعنی کسانی که لا را لای نفی گرفته اند حالا یا گفته اند مجاز در حذف است گفته اند حکمی در تقدیر است، یا مجاز در کلمه است گفته اند لا ضرر استعمال شده در حکم ضرری ، و یا گفته اند نفی حکم است بلسان نفی موضوع مانند مرحوم محقق خراسانی در کفایه و یا دیگران مرحوم حائری فرمود حقیقت ادعائی است و امثال اینها خلاصه همه اینها حرفشان این است که این لا ، لای نفی است ، امام می فرماید تمام این حرفها به یک شکلی برگشت می کند به کلام شیخ انصاری و مراد از نفی ضرر نفی ضرر خارجی است ، شما وقتی نفی ضرر می گویید این حرف دو تا اشکال دارد: یک اشکال اشکال مشترک بین همه ی اقوال است یعنی قول شیخ قول صاحب کفایه الی غیر ذلک ، تمام کسانی که میگویند لای نفی جنس ، یک اشکال مشترکی بر همه شان باقی است و آن اشکال مشترک این است: که اگر ما گفتیم لای نفی است یعنی اخبار می کنیم از عدم ضرر این کلی مخصصات کثیره دارد تخصیص اکثر دارد ، شما خلاصه می خواهید بگویید حکم ضرری در اسلام نیست این را می خواهید بگویید حکم ضرری در اسلام نیست باید بگویید الا فی الخمس الا فی الخمس یک پنجم مالش را باید بدهد خلاصه ضرر مالی است الا فی الزکات یک بیستم یا یک دهم درآمدش را باید به فقرا بدهد الا الحج باید پول فراوانی خرج بکند سیصد چهارصد میلیون خرج کند برود به حج و برگردد الا الجهاد گفته اند چرا به جبهه نمیری گفت دکتر گفته تیر برای قلبت ضرر دارد خب الا الجهاد موارد از این قبیل زیاد است حالا ما برخی مواردش را نام بردیم که این موارد تخصیص خورده است یعنی اینجا با اینکه ضرر هست حکم هست با اینکه ضرر هست حکم هست ، این مطلب را امام فرموده اند البته اشکال مال امام نیست دیگران هم این اشکال را مطرح کرده اند یعنی زمان شیخ و قبل شیخ هم این اشکال مطرح بوده است و تخصیص اکثر در ادبیات خواندیم مستهجن است و با بلاغت همخوانی ندارد میخواهد بگوید اکرم زیدا بگه اکرم العلما خب الا عمرا و چی و چی تهش بماند زید خب بابا اول بگو اکرم زیدا دیگه چرا اول میگی اکرم العلما که بعد هزار تخصیص بزنی یکی باقی بماند از همان اول بگو اکرم زیدا ، تخصیص اکثر مستهجن است و این مطلبی که شما فرمودید مستلزم تخصیص اکثر است و هو مستهجن اگر مستهجن است ما لا را نفی جنس نمی گیریم چون لای نفی جنس اگر گرفتی به مشکلی برخورد میکنی و آن تخصیص اکثر مستهجن که بر حکیم قبیح است که بر حکیم قبیح است

از این حرف یک جوابی داده اند گفته اند : تخصیص اکثر دو نوع است : گاهی تخصیص اکثر با مخصص های فراوان است میگوید اکرم العلما الا زیدا و بکرا و خالدا و عمرا اینجوری ، اگر اینجور باشد تخصیص اکثر مستهجن است و اما اگر با عنوان واحد باشد بگوید اکرم اهل هذه البلده الا الفساق منهم ، اکرم اهل هذه البلده الا الفساق منهم ، خب چند تا تخصیص داریم ؟ یک تخصیص بیشتر ندارید اما یک مرتبه می بینید گر حکم شود مست گیرند در شهر هر آنچه هست گیرند ، یک وقت نگاه میکنی این عنوان الا الفساق منهم اکثریت را تشکیل می دهد قلیل من عبادی الشکور است خیلی افراد با این عنوان خارج می شوند ولی شما دقت کردید اینجا تحت یک عنوان خارج شده این تخصیص اکثر نیست گفته اند درسته از نظر مصداق خارجی از نظر مصداق خارجی موارد کثیری خارج می شود اما عنوان یک عنوان بیشتر نیست لذا گفته اند تخصیص اکثر مستهجهن نیست ، در مورد بحث هم اینجور بگویید : لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام الا احکاما ضرری ذاتا احکامی که ذاتا ضرری هست اونها هیچ لا ضرر در اونجا نیست بقیه لا ضرر ، اونایی که ضرر ذاتی دارد مثل حج که ذاتا بی پول که نمی شود رفت و امثالهم پس بنابراین با یک عنوان واحدی تخصیص خورده این تخصیص اکثر مستهجن نیست

امام رحمه الله علیه فرمودند توجیه که توجیه است ولی واقعا اکثر افراد خارج شدند یا نشدند ؟ واقعا و حقیقتا اکثر افراد خارج شدند لذا شما تحویل عرف که بدهی این که با عنوان واحد خارج بشوند یا به عناوین کثیره ، عرف فرقی نمی گذارد هر دو مستهجن است

پس بنابراین یک اشکالی که پیش می آید و مشترک بین همه ی اقوال است این است که این حرف شما موجب تخصیص اکثر است و تخصیص اکثر مستهجن است این اشکال اول است

اشکال اختصاصی هم دارد که گاهی به حرف شیخ است گاهی به حرف محقق خراسانی است و امثال اینها اشکالات اختصاصی لکل قول وجود دارد ولی همین اشکال مشترک را در نظر بگیرید کافی است که این اقوال اقوال ناتمامی است اگر هیچ راهی نداشتیم همین اقوال را می پذیریم ولی اگر راه دیگری پیدا کردیم دنبال این اقوالی که اشکال بر آنها مترتب است نمی رویم

این یک حرف ،

یک نکته ای به ذهن انسان می آید و آن این است این احکامی که فرمودن ضرری هست واقعا باید در عالم شریعت یک تاملی بشود واقعا ضرری است ؟

به نظر می آید این اشکال از اصلش وارد نیست ، زکات ضرری است ؟ خمس ضرری هست ؟ حج ضرری است ؟ جهاد ضرری است ؟ الی غیر ذلک ، محل تامل است بل منع است ، ملاحظه کنید خدا وقتی به زکات و صدقات و امثال اینها رسیده و مما رزقناهم ینفقون ، شما اگر در کلان قضیه نگاه کنید مومن مالکیتی ندارد و نسبت به شیئی مالکیتی ندارد امانه من الله یک مقدار خودت استفاده کن یک مقدار در راهی که خدا گفته هزینه کن ، یا فرموده است به حج که بروی کسی که به حج می رود هر چیزی از روزی که تصمیم گرفته به حج برود هر چه که از جایش بردارد ده تا حسنه برای او نوشته می شود ده تا گناه او آمرزیده میشود ده درجه به درجات معنوی او افزوده می شود همین شیئی که برداشته اگر روی زمین بزار همین تا وقتی چشمش به خانه ی کعبه بیافتد از گناه پاک می شود کیوم ولدت امه یا ولدت امه مثل اون روز ، به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شخصی رسید گفت یا رسول الله بخاطر حج به بیرون آمدم نرسیدم چه کار انجام بدهم که ثواب حج را خدا به من بدهد ؟ مقدمات را همین شکلی من گفتم حضرت بیان فرمودند قدم هایی که برداری چنین چنان بعد حضرت فرمودند من چه کاری به تو پیشنهاد کنم که انجام بدهی که ثواب حج به تو بدهند ؟ اگر این کوه ابو قبیس هر که به مکه رفته می داند کون ابو قبیس بزرگترین کوه مکه است فرمود این کوه ابوقبیس از تو باشد و طلای سرخ باشد و همه را در راه خدا انفاق کنی ثواب حج را به تو نمی دهند ، خب شما این کلان را فکر بکنی اینها ضرری است ؟ ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه و هو لباس التقوا و درع الله الحصینه دل کندن از همه چیز و پیوستن به خدا ضرر است ؟ به نظر می آید که آمدن یک محاسبات مادی کردند گفتند اینها ضرری است یک محاسبات مادی کرده اند گفته اند اینها ضرری است و الا شما در کلان شریعت نگاه کنید اینها کمال است اینها کمال است فرمود پیامبر فرمود ان للجنه باب یقال له باب المجاهدین فقط مبارزان از این راه وارد می شوند بقیه را از این راه راهشان نمی دهند ، در کتاب شریف وسائل الشیعه آمده است : عشاق الحسین علیه السلام روز قیامت که بشود پای سخنان امام حسین نشسته اند حوریه ها و باغ های بهشتی و قصرهای بهشتی برایشان آماده کرده اند هر چه بهشان میگویند اینها برای شماست برویید آنها صحبت های امام حسین را رها نمی کنند ، من زار الحسین بکربلا کمن زار الله فی عرشه بعد این پولی که هزینه کنی ضرر است ؟ شما مادی اگر فکر کنید و منحصر کنید نفع و ضرر را به همین دنیا و اینها همه اش ممکن است ضرر بهش اطلاق بشود ولی اگر در کلان شریعت نگاه کنید اینها همه اش سود است بلکه بالاترین سود است اصلا ضرر نیست که شما حالا بگویید تخصیص اکثر لازم می آید یا نمی آید اصلا تخصیص لازم می آید یا نمی آید نفس اینکه اونها را احکام ضرری حساب کرده ایم شاید درست نباشد لذا این اشکال از نظر صغری وارد نیست اصلا ضرر نیست تا تخصیص اکثر لازم بیاید یا نیاید

سوال

جواب و ادامه بحث: بله ، لئلا یکون الاموال دولتا بین الاغنیاء منکم خدا فرموده این کار را انجام بدهید که سرمایه یکجا متراکم نشود اگر سرمایه در یکجا متراکم بشود به ضرر جامعه است نفع جامعه به این است که همه این حقوق پرداخت بشود این ضرر نیست ، حتی اجتماعی فکر کنید حالا ما معنویاتش هم طلب ما لئلا یکون الاموال دولتا بین الاغنیاء منکم همه اش اموال دست ثروتمندان نباشد همه استفاده کنند مال الله است اینکه اصلا ضرر نیست

پس این اشکال از اصله درست نیست اصلا ضرر نیست تا شما بگویید تخصیص لازم می آید یا تخصیص لازم نمی آید