1402/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /قاعده لاضرر(مفاد قاعده)
بحث ما در مفاد قاعده ی لا ضرر بود به اینکه این هیئت ترکیبی لاضرر و لا ضرار چه معنایی دارد؟ اقوال کثیره ای را نقل کردیم ، قول مرحوم شریعت اصفهانی را نقل کردیم قول مرحوم شیخ انصاری را نقل کردیم قول صاحب کفایه را نقل کردیم نظریه ی محقق حائری را بیان کردیم در نهایت حقیقت ادعائی به آن شکل و سبک و سیاقی که امام رضوان الله تعالی علیه بیان فرمودند ،
ما این اقوال را نقل کردیم و تقریبا توضیح دادیم اما آنچه که خیلی راحت خدمتتان عرض می کنیم این است که این روایت این قاعده ی لاضرر و لا ضرار می خواهد بفرماید در عالم تشریع ما نه ضرر داریم نه اضرار داریم ، یعنی چی؟ یعنی نه ضرر زدن به غیر مجوز شرعی دارد و نه هم حکمی که ضرر بر او مترتب بشود در عالم تشریع وجود دارد ، ما میخواهیم این را بگوییم میگوییم شریعت اسلام چون در بعضی از نسخ این قاعده آمده بود لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام یعنی شما این مجموعه ی دین را که نگاه میکنید و مقررات دین را که نگاه می کنید در مجموعه ی این مقررات، مایوجب الضرر وجود ندارد ما یجوز الاضرار وجود ندارد ، در شریعت چنین چیزی وجود ندارد ، حالا ، شما میخواهید بگویید از باب مجاز در کلمه است از باب مجاز در حذف است از باب حقیقت ادعائیه است به انحاء مختلف حقیقت ادعائیه که بیان شد ما نسبت به این مطلب حرفی نداریم ما میخواهیم بگوییم مضمون قاعده خیلی متعارف در حدی که همگان بفهمند
ملاحظه کنید آنچه که ما در روایات و ادعیه داریم اینها متفاوت است یکسان نیست بعضی از ادعیه ی ما بعضی از روایات ما بیانگر معارف عالیه ی دین است اینها البته در حدی هست که عموم مردم یک چیزی بفهمند اما گاهی برای خواص است برای خواص است مثال : امیر المومنین علیه السلام فرمود به اینکه خلق اشیاء لا من شیئ قبلا ، لا من شیئ ، خداوند تعالی اشیاء را خلق کرده لا من شیئ ، خب یعنی چی؟ یک صحبتی مطرح بوده است صحبتی مطرح بوده است خداوند تعالی اشیاء را از عدم خلق کرده یا از وجود ؟ آیا قبلا چیزی بوده و خداوند تعالی او را مونتاژ کرده یا اشیاء را از عدم خلق کرده است ؟ اگر شما بگویید که خداوند اشیاء را از موجود قبلی خلق کرده یعنی به تعبیر ما مونتاژ بوده اینکه هنری نیست قدرت نمایی خاصی نیست اما اگر بگویید خدای تعالی اشیاء را از عدم خلق کرده است چطور میشود عدم تبدیل به وجود شود ؟ عدم سبب وجود شود عدم تبدیل به وجود شود متحول شود به سمت وجود این چطور میشود اینجور امکان نداره
پس بنابراین اگر بگویید از شیئ خلق کرده است که لازم می آید خیلی شگفت نباشد آفریش ، یک چیز معمولی عادی است ، اگر از عدم خلق کرده است که چطوری میشود که عدم تبدیل به وجود شود ؟ اگر بگویید هیچ کدام نیست که ارتفاع نقیضین است اگر بگویید هر دوش هست که اجتماع نقیضین است این چطوری می شود ؟
امیر المومنین علیه السلام در این خطبه کنایتا فرموده است آقایی که شبهه را ایجاد می کند نقیض من شیئ لا من شیئ است من لا شیئ نیست ، نقیض من شیئ ، نقیض کل شیئ رفعه ، نقیض هر چیزی این است که برداری او را ، من شیئ نقیضش لا من شیئ است ، من لا شیئ نیست تا شما بگویی از عدم خلق کرده است ، نه ، خدا خلق کرده است موجودات را لا من شیئ یعنی وجودش وجود ابداعی است ابداعی است یک چیز جدید است هیچ سابقه ای نداشته است خلق کرده است ، خب شما یک وقت هست این حدیث را میخواهید بگویید این عوام مردم نمی فهمند این مطلب را خواص می فهمند که لا من شیئ نقیض من شیئ است من لا شیئ نقیض من شیئ نیست این را عوام نمی فهمند اینها بحث های معرفتی است بحث های معرفتی است فرمود به اینکه الذی لیس لصفته حد محدود و لا نعت موجود و امثال اینها بعد فرمود لشهادت کل صفه انها غیر الموصوف و شهادت کل موصوف انه غیر الصفه امیر المومنین علیه السلام اینجوری فرمود ، یا فرموده است مع کل شیئ لا بمقارنه و غیر کل شیئ لا بمزایله فرموده است خداوند با همه چیز هست ولی نه اینکه کنار هر شیئ باشد جدای از هر شیئ هست اما نه اینکه بیگانه ی با او باشد خب این حرف یعنی چی؟ مع کل شیئ لا بمقارنه یعنی دو چیز وقتی با هم اند کنار هم هستند دیگه مقرون بهم هستند اما فرمود غیر کل شیئ لا بمزایله وقتی میگویید زید غیر از عمر است یعنی کلا عمر هیچ ارتباطی به زید ندارد این معنای مزایله است گفته خدا غیر از اشیاء است اما لا بمزایله یعنی هیچ ربطی نداشته باشد و مع کل شیئ با همه ی اشیاء هم هست اما لا بمقارنه یعنی دو چیز کنار هم باشد خب این یعنی چی ؟ معنای این حرف این است که موجودات هستی ای ندارند که در عرض خدا باشند چیزی در عرض خدا نیست چیزی در عرض خدا وجود ندارد لذا نمی توانیدبگویید خدا کنار ماست خدا کنار ما به اینکه ما هم هستیم خدا هم هست اینها در عرض هم وجود دارند اینجور نیست معنای این حرف این است که خداوند تعالی احاطه ی قیومی به همه ی موجودات دارد یعنی اگر نازی کند از هم فرو ریزند غالبها ، چیزی نیستند گفت ما عدم هاییم و هستی نما تو وجود مطلق و هستی ما تو وجود مطلق و هستی ما ما همه شیران ولی شیر علم حمله مان از باد باشد دم به دم ، شیری که روی پرچم باشه تا باد بیاید اینور و اونور میزنه ما همه پیدا و ناپیداست باد جان فدای آنچه ناپیداست باد ، اینجوری است ، خب این مطلب امیر المومنین عوام فهم نیست عموم این حرف را نمی فهمند ، مع کل شیئ لا بمقارنه و غیر کل شیئ لا مزایله ، و کمال توحیده نفی صفاته عنه ، کمال توحید خدا این است بگویید اصلا خدا صفت ندارد این یعنی چی این حرفها ؟ این حرفها را هر کس هر کسی نمی فهمد ، گاهی این است در معارف است ما در معارف ائمه علیهم السلام چه در دعاها چه در روایات مطالبی که فرمودند متفاوت است برخی ها خیلی سطح عمومی است همه می فهمند گفت چطوری خدا هست چطوری خدا هست حضرت فرمودند البئره تدل علی البعیر مدفوع شتر دلالت می کند که شتری رد شده و الا مدفوعش نبود این عالم منظم و این معلولات دلالت می کند خدایی هست خب این در حد عوام مردم است ، گفت ولی در قلب هر داننده ای هست که بر گردننده گرداننده ای هست حضرت فرمودند علیکم بدین العجائز یعنی بحث ها از این پیرزن ها استدلال یاد بگیرید اما این استدلال بر اثبات خدا استدلال حداقلی است یعنی حداقل مثل پیرزنی که بفهم استدلال را یاد بگیر به اندازه ی یک پیرزن اما این مطلب حداکثری نیست ها ، مطلب حداکثری این است که فرمود متی غبطه حتی تحتاج الی دلیل یدلنی علیه تو کی پنهان شدی تا نیاز به دلیل داشته باشی ، امام سجاد علیه السلام در این دعای ابوحمزه ی ثمالی می فرماید که انت دللتنی علیک تو خودت من را به خودت راهنمایی کردی نه اینکه البرعه تدل علی البعیر ، تو خودت مرا راهنمایی کردی ،
گاهی این روایات است که خواص باید بفهمد اما وقتی به احکام شرعی می رسد در احکام شرعی ائمه علیهم السلام در سطح عموم مردم حرف زدند در سطح عموم مردم حرف می زنند که مردم همین احکام را بفهمند عمل کنند مردم از کلمات خاص حقیقت ادعائیه سکاکی عموم مردم چیزی نمی فهمند فرموده است لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام یعنی در اسلام چیزی که ضرری باشد تشریع نشده ضرر زدن به دیگران هم درست نیست مفاد این جمله همین است ، اصلا آن چیزی که موجب ضرر بر جان یا مال یا حیثیت فرد باشد یا اضرار به غیر باشد اینها در اسلام تشریع نشد حالا شما اسمش را هر چی میخواهی بگذار ما حرفی نداریم میخواهید حقیقت ادعائی بزارید میخواهید نفی حکم بلسان نفی موضوع بگذارید میخواهید بگویید مجاز در کلمه است مجاز در حذف است هر چه میخواهید بگویید بگویید ولی مفاد این جمله خیلی روشن است که در عالم شریعت قانونی و حکمی که موجب ضرر و اضراری باشد وجود ندارد شما به هر عنوان میخواهید بگویید بگویید ، ما در مفاد این حدیث و این قاعده به همین مقدار بسنده می کنیم و ان شاء الله ادامه بحث تنبیهات این موضوع و قاعده است.