1402/11/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /قاعده لاضرر(اقوال در معنای لاضرر)
بحث ما در رابطه با قاعده ی لا ضرر رسید به این موضوع که این هیئت ترکیبیه یعنی مجموع لاضرر و لا ضرار معنای او چیست ؟
گفتیم یک قول این است که لا ، لای نهی باشد که اشاره کردیم و تفصیل او خواهد آمد
نظریه دوم آن است که لا ، لای نفی باشد اگر لای نفی باشد مراد از لا ضرر چیست ؟ یا به تعبیر دیگر لای ، لاضرر چه چیزی را نفی میکند ؟ آیا نفی ضرر است حقیقتا یا نه مقصود نفی ضرر حقیقتا نیست ؟ یقینا شما نمی توانید بگویید در بین مسلمانان ضرر و زیانی نیست این را نمی شود گفت ، آنها هم حرکاتی دارند افعالی دارند که یترتب علیه الضرر واقعا پس ضرر هست پس لا ضرر یعنی چی؟ از یک طرف دیدند در جامعه ی اسلامی ضرر وجود دارد این از یک طرف از طرف دیگر هم دیدند که منافات دارد با تشریع و قوانین اسلامی لذا گفته اند حالا چی بگوییم ؟
بنابراین نفی حقیقت ضرر و واقعیت ضرر نمی شود کرد پس نفی چیه ؟
عرض کردیم شیخ اعظم انصاری رضوان الله علیه فرموده است مقصود از نفی ضرر نفی حکم ضرری است البته به شیخ نسبت داده اند که فرموده مجاز در حذف است
قول دیگر این است که حذفی در کار نیست مجاز در کلمه است یعنی چی ؟ یعنی این ضرر آمده و مراد از این ضرر حکم ضرری است حکمی در تقدیر نیست ها خود همین ضرر را که گفته اند مراد حکم ضرری است چطوری شما میگویید اسد و رجل شجاع را اراده میکنید اینجا هم ضرر گفته شده است و مقصود حکم ضرری است منتهی مجاز در کلمه است یعنی کلمه ی ضرر مجازا در حکم ضرری به کار رفته است فرق است با اولی ، نتیجه هایشان یکی است ولی ظاهر کلامش فرق می کند در کلام اول میگفت شیئی محذوف است که مضاف است که عبارت باشد از حکم ، در نظریه دوم میگوید هیچی حذف نشده هیچی در تقدیر نیست منتهی ضرر مجازا در حکم ضرری به کار رفته است چنانکه اسد در رجل شجاع به کار می رود پس مجاز در کلمه است
مجاز در حذف و مجاز در کلمه به تعبیر امام رضوان الله علیه جای بلندی در ادبیات ندارد خیلی جای توجه نیست چون ما فصاحت و بلاغت را اینجور معنا کردیم بلاغت چیست ؟ ملکه تقتدر بها علی بیان معنی واحد بطرق مختلفه فی وضوح الدلاله علیه بلاغت یعنی توان داشته باشد یک شخص بحسب اقتضاء زمان بحسب اقتضاء مخاطب به حسب اقتضاء موقعیت یک معنا را در عبارات گوناگون بیاورد که این عبارات از نظر دلالت بعضیشان واضح الدلاله باشد بعضی دلالتشان یک مقداری مشکل تر باشد و بعضی حتی به شکل ایهام باشد که دلالتش بسیار سخت باشد پس البلاغه ملکه تقتدر بها علی بیان معنی واحد بطرق مختلفه فی وضوح الدلاله علیه بلاغت این است خب شما بگویید لا ضرر یک حکمی هم در تقدیر است حذف است این چه بلاغتی دارد ؟ بلاغتی ندارد این هیچ بلاغتی ندارد یا بگو ضرر گفته و حکم ضرری را اراده کرده است این چه هنری است ؟ هنری حساب نمی شود ، اینکه در جایگاه بلاغتی جایی ندارد جایی ندارد که شما خواسته باشی یک حساب کتاب بلاغتی برایش باز کنی ، خب ، حالا که اینجور است این دو حرف در همین حد ارزش بلاغتی ندارد
مرحوم محقق صاحب کفایه رضوان الله علیه فرموده است در اینجا حقیقت ادعائی است مجاز در کلمه نیست یک کلمه در معنای دیگری به کار رود نیست مجاز در حذف هم نیست اما حقیقت ادعائی است نفی حکم است بلسان نفی موضوع یعنی چی این حرف ؟ معنایش این است ظاهرا میگوید ضرر نیست ظاهرا نفی موضوع کرده است فرموده ضرری نیست اما مقصود از نفی ضرر نفی آثار ضرر است مقصود از ضرر نفی آثار ضرر است چنانکه در کلام مولانا امیر المومنین علیه السلام آمده است که حضرت فرمود یا اشباه الرجال و لا رجال ای نامردهای مرد نما ، یا اشباه الرجال و لا رجال ، اینکه فرموده و لا رجال نفی موضوع است می فرماید شما رجل نیستید ، چرا؟ قصد کرده است نفی اثر را یعنی شخصی که در او مروت و جوانمردی فتوت شجاعت نباشد این اصلا مرد نیست مرد نیست یعنی آثار مردانگی بر او مترتب نمی شود چون آثار بر او مترتب نمی شود نفی رجال کرده است پس نفی موضوع است نفی حکم است در حقیقت میخواهد بگوید شما علائم و نشانه ی مردانگی ندارید شما خاصیت مردانگی را ندارید اما به لسان نفی موضوع است لذا در ادامه هم فرموده است شما مانند عروسی هستید که به خانه شوهر برود هم او در شب اول چیست شما همتان همین است لذا مردانگی بر شما مترتب نمی شود یا اشباه الرجال و لا رجال ، چطوری در لا رجال نفی موضوع است و مراد نفی آثار است در لا ضرر هم همین است نفی کرده ضرر را و مرادش نفی آثار ضرر است بیع ضرری نداریم یعنی لزوم ندارد ،وضوی ضرری نیست یعنی وجوب ندارد پس نفی حکم است بلسان نفی موضوع ، ادعائا به اینکه شیئی که اثر ندارد نیست شیئی که اثر ندارد کانه واقعا نیست پس بنابراین نفی حکم است بلسان نفی موضوع ،
آیا واقعا حرف آخوند رحمه الله علیه با حرف شیخ فرق می کند ؟
ما تا حالا میگفتیم فرق دارد یکی میگوید حقیقت ادعائیه یکی میگوید مجاز در حذف ، نفی حکم است ، یکی میگوید حقیقت ادعائیه ، پس با هم فرق دارد
امام رضوان الله علیه می فرماید شیخ انصاری رحمه الله علیه قاعده ی لا ضرر را در دو جا بحث کرده است یکی در رسائل بحث کرده است ادامه ی شرائط اجرای اصول عملیه در ادامه حرف فاضل تونی و بعد وارد شده در قاعده ی لاضرر در اونجا شیخ فرموده ظاهر کلام شیخ این است که مجاز در حذف است یعنی حکمی در تقدیر است لا ضرر یعنی لا حکم ضرری اما شیخ قاعده ی لا ضرر را مستقلا هم نوشته است در این مکاسب های چاپ های قدیم در بعد از خیارات رسائلی از شیخ نقل شده رساله فی العداله رساله فی المضایغه و المواسعه و همینطور یکی هم دارد رساله فی قاعده لا ضرر و لاضرار در آنجا شیخ فرموده مراد از لاضرر یعنی مجعول ضرری نداریم ، مجعول ضرری نداریم یعنی این ضرر در شریعت لا یترتب علیه اثر بنابراین وجوب وضو اگر ضرری باشد جعل نشده است وجوب روزه اگر ضرری باشد جعل نشده است لزوم بیع اگر ضرری باشد جعل نشده این حرف شیخ با حرف آخوند یکی است چون حرف آخوند فرمود نفی حکم بلسان نفی موضوع یعنی میگوید لا ضرر ضرر نیست چون لایترتب علیه اثر این حرف را شیخ هم گفته بود مجعول ضرری نداریم یعنی بر شیئی که ضرری هست لا یترتب علیه اثر جعل شرعی و تقنین شرعی نداریم بنابراین حرف شیخ با حرف آخوند فرقی نمی کند این دو با هم تفاوتی ندارند منتهی حالا عبارت ظاهرش یک کمی فرق میکند به واقعش اگر نگاه کنی شیخ هم میخواهد بفرماید مجعول ضرری نداریم صاحب کفایه هم میخواهد بفرماید ما مجعول ضرری نداریم پس بین این دو کلام تفاوت ماهوی وجود ندارد که بگویید دو حقیقت است دو مطلب است اینجوری نیست عرض کردم در اون قاعده ی لاضرری که در ادامه ی مکاسب به چاپ رسیده شیخ مجعول ضرری گفته است مجعول ضرری با فرمایش آخوند یکیه دو چیز نیست
این فرمایشی است که امام رضوان الله تعالی علیه بیان فرمودند
بعد از اینکه امام هم کلام شیخ را بیان کرده و هم کلام صاحب کفایه را و فرموده است این دو دو شکل بیان است ولی ماهیت و حقیقتشان یک چیز است کلامی را از مرحوم شیخ عبد الکریم حائری رحمه الله تعالی علیه استاد عظیم الشانشان نقل کرده اند
مرحوم آقا شیخ عبد الکریم حائری موسس حوزه قم
بیانی را از مرحوم حائری نقل می کنند که بیان مرحوم حائری را یک توضییحی بدهیم می فرماید منها یعنی از بیانات لای نفی که حقیقت ، حقیقت ادعائی باشه این حقیقت ادعائی یک شکلی است که صاحب کفایه فرمود یک شکل هم آنگونه ای است که مرحوم آقا شیخ عبدالکریم حائری در کتاب درر الفوائد بیان داشته ، درر الفوائد مرحوم حائری دو جلد است دو جلد کوچک است زیاد نیست به نظر خیلی از محققین آقا شیخ عبدالکریم گفته اند از مرحوم میرزای نائینی خیلی قویتر است ولی گاهی آدم خوش شانس نیست میرزای نائینی انسان خوش شانسی بوده شاگردان متعدد و کثیر در تمام بلاد بودند و شهرت دارد اقا شیخ عبدالکریم اینجور نبوده شاگردان کثیری در همه جا نبوده ولی دقت های خاصی داره حالا کلام آقا شیخ عبدالکریم را به نقل امام اول ما نقل می کنیم و بعد ان شاء الله اگر لازم بود متن درر الفوائد را خواهیم گفت
منها ما افاده شیخنا العلامه فی درسه الشریف علی ما هو ببالیه فرموده است تقریر دیگر آن است که استاد علامه ی ما در درسشان فرموده اند طبق آنچه به ذهن من مانده است امام می فرمایند ، من ان النفی نفی تشریعی فرموده لا ، لای نفی است اما نفی تشریعی است نفی واقعی واقعی و حقیقی نیست، نفی تشریعیه یعنی چی ؟ تشریع یعنی قانون گذاری ، نفی تشریعیه یعنی نفی در دائره ی قانون گذاری است کاری به تکوین ندارند در عالم واقع چیه هر چه هست هست ما کاری نداریم در عالم واقع آیا مسلمانی مسلمانی را کتک نمی زند ضرری وارد نمی کند ما به او کاری نداریم شما بفرمایید لا ضرر و لا ضرار یک قانون است در محدوده ی تشریع و قانون گذاری، وقتی یک قانون گذار تمام ریشه های ضرر را در قانونش خشکاند و ریشه ی ضرر را قلع و قمع کرد گفت در این قانونی که من قانون گذاری کردم ریشه ی ضرر هر چیزی که منتهی به ضرر بشود هر چیزی که شائبه ی ضرر داشته باشد من او را قلع و قمع کردم پس در عالم تشریع اصلا ضرری وجود ندارد و به دیگر سخن : میگوید ما دو تا عالم داریم عالم تکوین حقائق عالم عالم کون هر چه هست و دوم عالم تشریع ، عالم اعتبار خودش عالمی است ، قانون گذاری خودش عالمی دارد ، قوانین چطوری باشد ؟ به نفع گروه خاص باشد تامین منافع همه را بکند این قانون گذاری آیا همه ی چالش ها را از بین میتواند ببرد برای همه موارد مناسب است یا نه ؟ قانون کامل و درستی است یا قانونی است که دارای ضعف های زیاد است ؟ این عالم قانون گذاری با عالم تکوین متفاوت است و لذا هر کدام هم ضابطه ی خودش و اثر خودش را دارد اگر قانون گذار با احاطه ای که به همه چیز دارد یک وقت قانون گذاری است که بشر است یک چیزهایی میدانند و یک چیزهایی نمیدانید امروز یک قانون میگذارد فردا می بیند این قانون ضررش بیشتر است مجبور میشود دست از قانونش برمیدارد قانون گذار بشر است و بشر هم احاطه ی علمی او محدود است بکل ما کان و یکون که علم ندارد به تمام مصالح و مفاسد تا ابد که علم ندارد فعلا می بیند به چالشی برخورد کرده است یک مصوبه ای می آورد تا به مقام اجرا برسد می بیند ده تا چالش خودش دارد باز دست از قانونش برمیدارد این قانون بشری است ولی اگر کسی احاطه داشته باشد به همه ی مصالح و مفاسد به مصالح واقعیه و مفاسد واقعیه ، به مصالح ثانویه و مفاسد ثانویه همه را علم داشته باشد و یک قانون کاملی را قانون گذاری بکند که رعایت همه چیز شده باشد یک مرتبه می گوید قانون من کامل است ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم بهترین برنامه را قوی ترین برنامه را برایتان ارائه می دهد حالا در عالم تشریع می گوید لا ضرر و لاضرار یعنی وقتیکه من تمام روزنه های سوء استفاده را بسته ام تمام روزنه های ضرر را بستم در این عالم تشریع لا ضرر و لا ضرار پس حقیقیت ادعائیه با این شکل است حقیقت ادعائیه ، حقیقت واقعیه ی لا ضرر و لا ضرار یعنی در تکوین نباشد اگر قانونی هیچ ضرری بر او مترتب نشود ما او را مصداقی از مصادیق لا ضرر واقعی می بینیم بعد میگوییم لا ضرر و لا ضرار ، حقیقت ادعائیه باشد ، این کلام را مرحوم محقق حائری رضوان الله علیه بیان فرمودند ، توضییح بیشتر بعدا ان شاءالله.