1402/11/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /قاعده لاضرر(معنای ضرر و ضرار در کلام مرحوم امام قدس سره)
بحث ما در رابطه با قاعده ی لاضرر این بود که مدرک قاعده را ذکر کردیم شروع کردیم به شرح و توضییح مفردات این قاعده
مفردات این قاعده که عبارت بود از کلمه ی ضرر و کلمه ی ضرار و کلمه ی لای در لاضرر ، مفرادت را توضییح دهیم تا بعد قاعده برای ما معلوم بشود که مراد از این قاعده چیست؟
در معنای لغوی ضرر سه چهار تا کتاب لغت : مصباح اللغه قاموس اللغه اینها را ذکر کردیم و کلام آنها را توضییح دادیم
در باب ضرار گفته بودند به اینکه ضرار مصدر باب مفاعله است و فعل طرفینی است ما این مقدار نقل کردیم که ضرار سه معنا برای او گفته شده است :
یکی: معنای مجازات باشد یعنی اضرار در مقابل ضرر قبلی که بشود باب مفاعله ،
دو: میتواند به معنای خود ضرر باشد و مطلب جدیدی نباشد
سه: ضرار به معنای اضرار باشد اضرار به غیر باشد
سه احتمال ذکر کردیم در این جهت امام رضوان الله تعالی علیه تحقیقی دارند من تحقیقشان را نقل میکنم فعلا این تحقیق را من از کتاب تهذیب الاصول ، تقریرات آقای سبحانی نقل میکنم جلد سوم صفحه 92 ،
امام رحمه الله علیه فرمودند ابتدا بر اساس نقل آقای سبحانی حفظه الله می فرمایند هذا بحث عن مفردات الحدیث و سیوافیک البحث عن مفاد الهیئت الترکیبیه ؛ هذا بحث عن مفردات الحدیث و بحث از مفاد هیئت ترکیبیه یعنی لا ضرر و لاضرار با هم این هیئت ترکیبیه اش بعدا بحث خواهد شد بعد می فرماید اما الضرر فهو من الکلمات الشایعه الدارجه اللتی لا یکاد یخفی معناه علی العرف الساذج از کلمات شایع و معنای او بر مردم عادی معمولی پنهان نیست یعنی ضرر را همه می فهمند یعنی چی ، و المفهوم منه عندهم آنچه از ضرر پیش عرف فهمیده می شود النقص علی المال و النفس نقص مالی باشد یا نقص نفسی باشد یا مال کسی را نقص بر مالش وارد کنند مثل اینکه دیوار خانه اش را خراب کنند یا ضرر نفسی باشد مثل اینکه انگشتش را قطع بکنند یا مجروح بکنند این را بهش میگویند ضرر ، یقال البیع ضرری یا میگویند اضر به البیع میگویند بیع ضرری است یا میگویند این بیع بر او ضرر وارد کرد چنانکه میگویند ضرره الدواء و الغذا دوا و غذا برایش مضر بود ضرر کرد پس بنابراین ضرر هم در نقص مالی به کار می رود و هم در نقص نفسی به کار می رود ، و یقابله النفع مقابل ضرر نفع است و لا یستعمل فی هتک الحرمه و الاهانه ضرر در مورد هتک حرمت و اهانت استعمال نمی شود چنانکه نفع هم در ضد هتک استفاده نمی شود به شخصی احترام کردن نمیگویند به او نفعی رساندند ، فلو نال الرجل من عرض جاره بان نظر الی امراته نظر الریبه او هتکه و اهانه لا یقال انه اضر به اگر شخصی به همسایه اش هتک حرمت کرد به اینکه به زن او نگاه کرد و به خانه او نگاه کرد و امثال اینها نمیگویند به او ضرر رساند چنانکه اگر تعظیمش کرد نمیگویند به او نفع رساند ، من میگویم به همسرش نگاه کند یا به خانه اش چون گفته اند کسی به خانه پیامبر نگاه کرد پیامبر او را تعقیب کردند در رفت پیامبر فرمودند اگر دستم می افتادی چشمات را در می آوردم و خود حضرت فرمودند کان ابی ابراهیم غیورا و انا اغیر منه فرمودند ابراهیم پیامبر پدرم غیرتمند بود من غیرتم از او بیشتر است ، خب ، و ذلک واضح و اما توصیف الضرر احیانا بالعرضی فهو اعم من الحقیقه و المجاز بعد فرموده اند هذا هو المفهوم عرفا ، این مفهوم عرفی هست فقد ذکر الجوهری فی صحاحه انه یقال مکان ذو ضرر این معنای عرفی ضرر بود که گفتیم نقص بر مال و نقص بر نفس ، اما در لغت به معنای دیگری هم آمده به معنای ضیق ، حرج، تنگنایی ، می فرماید ائمه ی لغت ، جوهری در صحاح اللغه گفته است مکان ذو ضرری یعنی ذیق یعنی مکان ذیق که انسان در آنجا راحت نیست ، او یقال لا ضرر علیک و لا ضاروره و تضره اینها همه این موارد به معنای ضیق است
فیروز آبادی در قاموس اللغه گفته است الضرر الضیق یعنی در تنگنایی قرار گرفتن شخص
و فی المصباح اللغه آمده است الضرر بمعنی فعل المکروه کار زشت کاری که شخصی برایش ناخوشایند باشد اگر حرکتی شخص انجام داد برای دیگری ناخوشایند بود د رلغت به او ضرر می گویند این حرف مصباح اللغه گفته است
وقتی میگویند ضره یعنی فعل به مکروها کار ناخوشایند او را انجام داد
در کتاب المنجد اینجور آمده است الضرر و الضر ضد النفع اول فرموده ضد نفع است خب چی معنا میشود الشده الضیق و السوء الحال و النقصان الذی یدخل فی الشیئ فرموده است سختی ضیق و بدحالی و نقصانی که بر شیئ داخل است یک معنای گسترده ای است
و لعل منه الضراء ضد الطراء در روایات ما اینجور آمده از امام حسین علیه السلام در اون خطبه ای که نزدیک غروب نهم که میشد شب دهم حضرت فرمود و احمده علی السراء و الضراء من خدا را حمد می کنم هم بر خوشی ها و هم بر ناملایمات و سختی ها
و لعل منه الضراء عند السراء بمعنی الشدت و القحط به معنای شدت و سختی است
و بما ذکرنا امام می فرماید و بما ذکرنا یظهر ان معنی الضرر و الضرار و المضار فی الروایات انما هو الضیق و الشدت و ایصال المکروه و ایجاد الضرر یعنی یک معنای واحد ندارد به معنای سختی هم هست به معنای ضیق هم هست به معنای کار ناخواشیندی را شخص انجام بدهد به معنای همه اینها هست فلاحظ قوله صلی الله علیه و آله و سلم ما اراک یا سمره الا مضارا ای سمره تو آدم مضاری هستی یعنی ما اراک الا رجلا موقعا اخاک فی الحرج و الشده تو میخواهی برادرت را در تنگنا و سختی و مشکل قرار بدهی و لا ترید بفعلک و قصد نکردی به کارت الا التضییق علی الانصاری میخواد انصاری را در تنگنا قرار بدهی تا دست از خانه اش بردارد و امثال اینها و اما ربما یقال اینکه گاهی میگویند استعمال ضرر بلحاظ ضرر عرضی و انه بدخوله فجاه اینکه ناگهان بی اطلاع قبلی می آمد بر عرض انصاری ضرر وارد میکرد و موجب هتک او میشد و حرمت او را می شکست این فضعیف جدا ، این ضرر به این معنا باشد ضرر عرضی و حیثیتی باشد این ضعیف است بخاطر اینکه این کار معهود عرفی نیست عرف این مطلب را از ضرر نمی فهمد لغت هم نیست بعد امام می فرماید و انت اذا لاحظت مضان استعمال هذه الماده فی الکتاب و السنه لا تجد موردا استعمل فیه هذه الماده مکان هتک الحرمه و الاهانه بالعرض می فرماید تمام آیات و روایات را نگاه کنید ضرر در جایی که اهانت باشد و حیثیت و آبرو باشد ضرر استعمال نشده بعد امام در اینجا شروع می کنند به مواردی از آیات قرآن که ذکر شده اینها همه اش برای ضرر بود خب ضرار چی ؟
می فرماید و اما الضرار ، اما کلمه ی ضرار ظاهر این است که به معنای ضرر است محقق خراسانی صاحب کفایه هم همین را فرموده اند لا بمعنی المجازات فی الضرر ، ضرار به معنای مجازات در ضرر نیست که فعل طرفینی باشد یعنی باب مفاعله ،اینجور نیست و علیه کثیر من اهل اللغه می فرماید لغویین همین را گفته اند و علیه جری الذکر الحکیم قرآن هم همین معنا را گفته یعنی ضرار به معنای ضرر طرفینی نیست ، بنابراین استعمال شده در قرآن به معنای اضرار نه مجازات بر ضرر حالا آیات را نگاه کنید : لا تضار والده بولدها و لا مولود له بولده یعنی ولد ضرر به مادر می رساند بعد مادر هم مقابله به مثل بکند یا بخاطر شیر ندادن فرزند را مادر در مضیقه قرار ندهد معنایش این است معنایش این نیست که مقابله به مثل بکند و لا تضاروهن لتضیقوا علیهن فرمود اگر با زنی نمی خواهید زندگی کنید رهایش کنید دیگه چرا این هی نگه می دارید باشه تا موهات مثل دندانهایت سفید بشود خب که چی فرمود انها را در مضیقه قرار ندهید یا مثل آدم زندگی کنید یا هم سرهوهن بالمعروف ، آیه ی بعدی و لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا باز هم مربوط به طلاق است می فرماید اینجور نباشد که بگویید خب نگهش میداریم حالا باشد تا خودش ضرر کند یا آیه ی و الذین اتخذوتا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المومنین ، مسجد ضرار را کسانی ساختند که میخواستند کار فرهنگی بر علیه اسلام بکنند بر علیه آنچه که در مسجد قبا بود لذا پیامبر،،،، یا لا یضار کاتب بشهید ، لا یضار کاتب بشهید یعنی نویسنده بیاید بنویسد مورد رحم و اینها را بعد شهادت بدهد طرف مقابل را در ضیق قرار ندهد
پس بنابراین وقتی به آیات نگاه می کنیم من بعد وصیت یوصی بها او دین غیر مضار باز هم فرموده ورثه را در ضیق قرار ندهند ، پس آیات قرآن را هم که نگاه میکنیم ضرار به معنای مفاعله نیست
مرحوم محقق اصفهانی رضوان الله علیه که شب قبل نام بردیم شاید کلام ایشان را هم مفصل نقل کنیم ایشان فرمودند اصلا باب مفاعله کلا فعل طرفینی نیست فرمودند ما همه ی قرآن را نگاه کنیم یک مورد باب مفاعله برای طرفینی به کار نرفته است تمام آیات قرآن که باب مفاعله آمده است طرفینی نیست
بعد حتی امام می فرماید روایاتی را برایتان نقل می کنیم که در آنجا هم ضرار به کار رفته به معنای ضیق است اصلا به معنای مجازات و فعل طرفینی به کار نرفته است بعد امام رحمه الله علیه سه چهار تا حدیث را نقل میکنند ما یکی را اشاره می کنیم
روایت هارون بن حمزه فرمود فلیس له ذلک هذا الضرار و قد اعطی له حقه فرمود اینجا باید حقش را پرداخت بکند
در مورد دیگر ان الجار کالنفس غیر مضار و لا عاصم فرمود همسایه مثل خود آدم است غیر مضار و لا آثم نباید نسبت به او گناهی کرد و نه باید همسایه را در ضیق قرار داد این هم روایت بعدی و روایاتی از این قبیل
من ضار مسلما فلیس منا در کتاب عقاب الاعمال شیخ صدوق آمده است فرموده است هر کسی مسلمانی را در ضیق قرار بدهد اصلا از ما نیست
بنابراین این مجموعه روایاتی بود که در این باب آمده
یک بحث این است که آیا بین ضرر و ضرار فرقی هست یا فرقی نیست ؟
امام رحمه الله علیه در یک جمله ای تقریبا من خلاصه اش را میگوییم ولی دو صفحه تفصیل امام هست فرمودند نوعا ضرر در نقص مال و نفس است و ضرار در مورد ضیق و شدت و امثال اینها به کار می رود که حالا حرفشان را نقل میکنیم.