1402/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /قاعده لاضرر(معنای ضرر و ضرار)
در قاعده ی لاضرر ما روایات متعددی را که در مدرک قاعده ی لا ضرر ذکر شده بود این روایات متعدد را بیان کردیم این روایات هم از طرق خاصه آمده بود هم از طرق عامه رسیده بود و علی کل حال روایات در حدی بود که وثوق به صدور حاصل می شد و لذا برای اثبات این قاعده کفایت می کند حالا که مدرک قاعده بررسی شد مفاد قاعده چیست ؟ این قاعده معنای او چیست ؟ لا ضرر و لا ضرار چیه؟
ما یک بحثی داریم در مفردات این جمله ، ضرر یعنی چی ؟ ضرار یعنی چی ؟ و آیا لا ، لای نفی است یا نهی است ؟ و اگر نهی است نهیش مربوط به حکم اولیه است یا مربوط به حکم ثانویه است ؟ اینها مفردات کلمه را اول بررسی می کنیم بعد جمله را من حیث المجموع مورد بررسی قرار خواهیم داد که معنای لا ضرر و لا ضرار چیست ؟
اما در رابطه با معنای ضرر و معنای ضرار این دو کلمه ،
در کتاب صحاح اللغه فرموده است الضرر خلاف النفع ، ضرر مطلب مخالف نفع است نفع را شما به معنای سود اگر معنا کردید ضرر مخالف او است ،
در کتاب قاموس اللغه اینجور آمده است : انه ضد النفع ان الضرر ضد النفع ، ضرر ضد نفع است ، و انه سوء الحال ، ضرر بدحالی است
در کتاب نهایه ابن اثیر کتاب لغوی است و مجمع البحرین که اون هم کتاب لغوی است فرمودند انه نقص فی الحق ، ضرر عبارت است از نقصی در حق ، این عبارت نهایه است
در کتاب مصباح اللغه فرموده است انه فعل المکروه باحد و النقص فی الاعیان ، ضرر فعلی است که ناخوشایند برای شخصی باشد و در اعیان خارجیه به معنای نقص در اعیان است
مفردات راغب اصفهانی فرموده انه سوء الحال اما فی النفس لقلت العلم و الفضل و اما فی البدن لعدم جارحه و نفس و اما فی الحال من قلت مال و جاه ، فرموده است ضرر بدحالی است ضرر بدحالی است یا بدحالی در نفس انسان بخاطر اینکه علم و فضلش کم است یا بدحالی در بدن انسان چون یک عضوی نداشته باشد یک نقصی در بدن داشته باشد یا بد حالی در حالات انسان چون مال و جاه و مقام ندارد
این کلماتی است که لغویین برای ضرر نقل کرده اند ، این کلماتی که لغویین نقل کرده اند گفته اند که دو تا رفیق بودند یکی کور مادر زاد بود میخواستند نهار بخورند گفتند ماست بخوریم اون کور گفت ماست چیه گفت سفیده گفت سفید چیه گفت مثل غازه گفت غاز چیه دستش را اینجوری اورد گفت غاز اینجوریه بعد کور گفت نه بابا ما ماست نمی خواهیم ، این خود کلمه ی ضرر از این حرفهایی که اینها گفتند فهمش راحت تر بود یک چیزی در ذهن ما بود که ضرر یعنی چی ولی اینها یکجوری معنا کردند که باید خودشان را معنا کرد حالا یکی یکی اینها را نگاه کنیم
یک صحاح اللغه گفته ان الضرر خلاف النفع خلاف النفع یعنی چی ؟ ببینید در کتاب منطق گفته اند دو تا مفهوم را وقتی با هم مقایسه میکنیم گاهی متباین اند و گاهی متساوی اند اگر متساوی بودند که هیچی اگر متباین اند گاهی جوری هستند که غیر از هم اند ولی قابل جمع اند به چنین دو مفهوم وجودی میگویند خلافان به چنین دو مفهوم وجودی که غیر از هم هستند ولی قابل جمع اند میگویند خلافان مثل شیرینی و سفیدی اینها دو مفهوم هستند ولی قابل جمع اند در مثل شکر یا سیاهی و شیرینی قابل جمع اند دو مفهوم خلاف همدیگرند ولی قابل جمعند اینها را بهش میگویند خلافان ، گاهی دو تا مفهومی هستند که متباین اند و قابل جمع نیستند اینها را بهش میگویند مفهوم متقابل متقابلان حالا اگر این متقابلان یکی هر دو تا وجودی باشه و قابل جمع نباشند و لکن یرتفعان بهش میگویند ضدان ، اگر هر دو تا وجودی باشند تعقل یکی و تصور یکی موجب تصور دیگری باشد بهش میگویند متضایفان ، و اگر یکی وجودی و یکی عدمی باشند منتهی اینها دو حالت دارند یک وقت عدم مقید است یک عدم مطلق است گاهی میگوید عدمی که من شانه الوجود تقابل عدم و ملکه است اگر در طرف عدمش هیچ شانیت و قیدی ندارد بود و نبود است بهش میگویند متناقضان ، شما که میگویی الضرر خلاف النفع آیا معنای منطقیش را اراده کردی ؟ یعنی نفع هم وجودی است ضرر هم مفهوم وجودی است منتهی قابل جمع اند ، مقصودتان از اینکه میگویید الضرر خلاف النفع یعنی نفع و ضرر مفهومان متخالفان؟ یعنی دو تا مفهوم وجودی اند غیر از یکدیگرند ولی قابل جمع اند مثل شیرینی و سفیدی ، آیا نفع و ضرر این است ؟ یا مقصودتان از مخالفت معنای خاص متخالفان نیست میگویید نقطه مقابل نفع است چه امر عدمی باشد چه وجودی باشد ، پس شما آقای صحاح اللغة ضرر را چی معنا کردی ؟ گفتی انه خلاف النفع یعنی میخواهی بگویی مفهوم ضرر و نفع دو تا مفهوم متخالف اند این را میخواهی بگویی ؟ حالا بررسی کن ببین اینجا همه جا صدق میکند ؟ همه جا ضرر معنای وجودی است ؟ پس این مراد از خلاف النفع یعنی چی ؟
دو تا احتمال دارد : یک احتمال دارد مطلق مخالفت کاری نداریم که متخالفان اند یا متضادان اند یا متناقضین اند کاری نداریم یعنی بگوییم گوینده به این قضیه توجهی ندارد هرچه میخواهد باشد خلاف است مطلق مخالفت مطلق غیریت این معنا باشد که پس با وجود و عدم هم تطبیق میکند ، در حقیقت میخواهید بگویید الضرر عدم النفع اینجوری بگویید منتهی یک کمی وسیع تر که وجودی هم اگر بود شامل بشود ، اگر میخواهید بگویید دو تا مفهوم متخالف اند واقعا اینها دو تا مفهوم متخالف اند ؟ یعنی در شیئ واحد قابل جمع اند ؟ هم نفع و هم ضرر در شیئ واحد من جهت واحد قابل جمع است یا قابل جمع نیست ، منتهی من جهتین اگر باشد بعید نیست مثل اینکه بگویند از هر جای ضرر برگردی به نفعته نه اینکه سود بردی معنایش این است که ضرر اضافه پیدا نکردی
پس بنابراین اینکه شما میگویید الضرر خلاف النفع یعنی چی؟ آیا مقصود صرف مخالفت است یا نه مقصود از مخالفت معنای متخالفان است ؟
ظاهر قضیه این است که نباید مقصود این آقای صحاح اللغه متخالفان باشد چون همیشه بین نفع و ضرر اینجور نیست که یکی وجودی باشد یکی عدمی یا هر دو وجودی باشند و قابل جمع باشند صرف تباین مراد باشد
در کتاب قاموس گفته انه ضد النفع ، باز هم این ایراد به جای خود محفوظ است یعنی نفع و ضرر هر دو تا مفهوم وجودی هستند منتهی لا یجتمعان و لکن یرتفعان ، اینجوری است ؟ می شود این حرف را زد یا نمی شود ؟ میشود گفت ضرر و نفع هر دو تا امر وجودی هستند لا یجتمعان و لکن یرتفعان ؟ این هم تامل لازم دارد
شما تا ضرر را چی معنا بکنید ، ضرر یعنی نقص فی المال نقص فی العین نقص فی النفس ، اگر ضرر را اینجور معنا میکنید معنای عدمی است اگر معنای عدمی بود تقابل بین نفع و ضرر تقابل تضاد نیست حداقل باید تقابل تناقض باشد حداقل ، اگر گفتید در جهت ضررش شانیت خوابیده یعنی نقص شیئی که شانش این بود که نقصی نداشته باشد اگر اینجور گفتید تقابل عدم ملکه میشود و الا اگر گفتید در طرف ضرر شانیت نفع نخوابیده تقابل تناقض قرار میگیرد پس اینکه فرموده است انه ضد النفع یعنی چی ؟ یعنی ضد منطقی مقصودش است ؟ چون ما یک ضد منطقی داریم یک ضد اصولی داریم، اصولی وقتی میگوید ضد یعنی مطلق المعاند چه امر وجودی باشد چه امر عدمی باشد فرقی نمی کند لذا اگر عدمی باشد میگوید ضد عام اگر وجودی باشد میگوید ضد خاص و الا اصولی وقتی میگوید ضد ، مطلق معاند را میگوید ضد ، خب این آقایی که فرموده در قاموس انه ضد النفع مقصودش از ضد مطلق معاند است ؟ که بشود که ضد اصولی یا امران وجودیان لا یجتمعان است که بشود ضد منطقی؟ کدام حرف را میشود زد ؟
ظاهر مطلب این است که وقتی به عرفیات مراجعه میکنیم گاهی ضرر در نقص و کمبود استفاده می شود و گاهی یک حالت اثباتی دارد لذا نمی شود همیشه یک معنای وجودی معنا کرد پس این ضدی که در اینجا آمده ضد منطقی نیست بگویید مطلق المعاند نقطه مقابل منفعت است همینقدر بگویید اما وجودی هست عدمی هست هیچی نمی گویید
باز مصباح اللغه یک چیز دیگری گفته است گفته: اگر نسبت به اشخاص میخواهید بگویید ضرر یعنی بد حالی اگر نسبت به اعیان میخواهید بگویید ضرر یعنی نقص کمبود پس اگر به اعیان نسبتش بدهی معنای عدمی دارد اگر به اشخاص نسبتش بدهی معنای وجودی دارد بدحالی خودش یک امر وجودی است پس مصباح اللغه گفته است انه یعنی ان الضرر فعل المکروه باحد کاری که شخصی ازش خوشش نمی آید خوشش نمی آید اگر اینجور باشد معنای وجودی است و اما نقص فی الاعیان نسبت به اعیان خارجیه ضرر یعنی کاستی پیدا کرده است کم شده است از آنی که هست مقداریش منفی شده جنبه ی عدمی پیدا میکند لازمه ی حرف مصباح اللغه این است که اگر ضرر را نسبت به فعل ناخوشایند نسبت بدهی و او را فعل ناخوشایند دیدی میشود امر وجودی لذا میشود تقابل تضاد و اگر به معنای نقص فی الاعیان گرفتی تقابل تناقض است امر عدمی است ،
و عین این مطلب در کتاب مفردات راغب هم آمده است ، مفردات راغب گفته سوء الحال بد حالی اما فی النفس یا بدحالی در نفس است مثل اینکه این نفس علم ندارد فضلی ندارد این ضرر است و یا در بدن است چون عضوی از اعضایش کم شده است ندارد و یا در حالات یک شخص است نقص و ضرر مثل اینکه یا مال کم دارد یا مقام و منصب و جاه کم دارد
ولی علی کل حال مفردات راغب میگوید ضرر سوء الحال است بدحالی است در مقابل خوشحالی است خوشحالی امر وجودی است بدحالی هم امر وجودی است یک کسی حالش بد است نیاز به درمان دارد یعنی چی ؟ خلاصه یک چیزی دارد که بد است باید اون بدی را از بین ببرد پی یک امر وجودی میشود
پس اولا ما ضرر را باید معنا کنیم ولی واقع مطلب این است که ضرر از مفاهیم بدیهیه و آشکار است که شما هر چه در تعریف او بیاری باید از خودش استفاده کنی یا مستلزم دور است و یا مشابه دور ، لذا از مفاهیم واضحه است نیاز به تعریف ندارد ضرر معلوم است ضرر یعنی ضرر دیگه ، شما هر چی در تعریف او بگویی حد و راس نیست در بعضی موارد جنبه ی عدمی دارد در بعضی موارد هم جنبه ی وجودی دارد
پس ما اگر ضرر را خلاف النفع یا ضد النفع منتهی ضد به معنای اصولی بگیریم مطلق المعاند حرف بدی نگفتیم ولی ما به همان ارتکاز عرفی او اکتفا می کنیم ضرر عبارت است از نبود منفعت
کلمه ی دوم کلمه ی ضرار است کلمه ی ضرار ، کلمه ی ضرار مصدر باب مفاعله است مشهور بین علمای علم ادب آن است که می گویند باب مفاعله فعل طرفینی است مقاتله یعنی دو طرف با هم قتال کرده اند مضاربه یعنی دو طرف با هم ضد و خورد کرده اند پس باب مفاعله از قدیم الایام به ما گفتند فعل طرفینی است در کتاب صرف آمده است در کتاب های نحو هم زیاد این حرف زده شده است مرحوم محقق اصفهانی رحمه الله علیه فرمودند اصلا باب مفاعله فعل طرفینی نیست اصلا به این معنا نیست باب مفاعله کی گفته باب مفاعله فعل طرفینی است ؟ فرمودند ما همه جای قرآن را نگاه کردیم در قرآن هر جا باب مفاعله آمده است فعل طرفینی نیست ، نمی دانم شما چقدر از کتاب نحو در ذهنتان است اگر دقت کرده باشید در کتاب نحو هم وقتی که میخواهد باب مفاعله را به کار ببرید مثلا ضارب زید عمرا ، ضارب زید عمرا ،به صورت فاعل و مفعول می آورید همانطور که میگویید ضرب زید عمرا ، باب تفاعل را وقتی ذکر میکنید میگویید تضارب زید و عمر یعنی دومی را به صورت عطف مرفوع می آورید باب تفاعل طرفینی است چون هر دو فاعل واقع می شوند لذا به وسیله ی واو عطف کلمه ی دوم را مرفوع میخوانید عطف میکنید بر اولی میگویید تضارب زید و عمر ولی در باب مفاعله نمی گویید ضارب زید و عمر بلکه میگویید ضارب زید عمرا ، خود این قضیه قرینه است بر اینکه باب مفاعله طرفینی نیست بعد مرحوم محقق اصفهانی رحمه الله تعالی علیه می فرماید باب مفاعله را ما در قرآن گشتیم پیدا نکردیم که طرفینی باشد بلکه در قرآن هر جا آمده معنایش این است که شخصی در صدد این کار برآمد یخادعون الله منافقین خدعه میکنند خدا را یعنی خدا میتوانند گول بزنند؟ یا در صدد گول زدن هستند ؟ یعنی کاری میکنند که کانه کارشان کار فریب دادن است یعنی میتوانند خدا را فریب بدهند یا نمی توانند؟ نمی توانند پس این فعل طرفینی نیست ، یخادعون الله یعنی در صدد خدعه بر خدا برآمدند یحاربون الله یعنی در صدد حرب با خدا برآمدند و الی غیرذلک پس ایشون فرموده است اصلا باب مفاعله فعل طرفینی نیست پس ضرار در اینجا که مصدر باب مفاعله هست به معنای دو طرف به همدیگر ضرر بزنند نیست معنایش این است که یک طرف در صدد ضرر زدن بر غیر برآمد میخواهد بر غیر ضرر وارد کند پس ضرار گرچه مصدر باب مفاعله است ولی به معنای فعل طرفینی نیست
این فرمایش مرحوم محقق اصفهانی رضوان الله تعالی علیه است
خب پس ضرار چی میشود ؟ ضرر را که گفتیم ضرار چی میشود؟
سه احتمال در رابطه با این ضرار وجود دارد که این سه احتمال را بررسی میکنیم:
یک : اضرار به غیر باشد که الان گفتیم
دوم: باب مفاعله باشد یعنی هر دو تا بهم میخواهند ضرر وارد کنند
سوم : از باب مجازات باشد یعنی یک نفر ضرر وارد کرد دیگری میخواهد مشابه ضرر وارد کند که مجازات باشد
سه تا احتمال در ضرار وجود دارد بررسی کنیم ببینیم کدام یکی متناسب تر است.