1402/11/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /قاعده لاضرر(بررسی روایات)
به مناسبت صاحب کفایه در پایان شرائط اصول عملیه وارد قاعده ی لاضرر شدند فرمودند اولین حرفی که باید تحقیق کنیم بررسی کنیم مدرک قاعده ی لا ضرر است آیا این قاعده ی فقهی مدرکی دارد یا ندارد ؟ که مدرک عبارت است از کتاب و سنت و اجماع و عقل ، دارد یا ندارد؟
روایات را بررسی می کردیم و جمعی از روایات را خواندیم روایاتی که ما تا حالا خواندیم روایاتی بود که مساله ای مطرح شده بود امام یا رسول خدا بعد مساله را جواب داده اند بعد فرمودند و لا ضرر و لا ضرار بعنوان یک قاعده ی کلی فرمودند لا ضرر و لا ضرار
روایاتی که الان خواهیم خواند روایاتی است که خاص بعضی موارد جزئی است بعنوان قاعده ی کلی در بقیه ی روایات که خواندیم قاعده ی کلی بود لا ضرر و لا ضرار قاعده را تطبیق بر مورد دادند روایاتی که الان میخواهیم بخوانیم مسائل جزئی شخصی است
من جمله روایتی است که مرحوم کلینی در کتاب کافی عن محمد بن حفص نقل میکند عن رجل عن ابی عبدالله علیه السلام از امام صادق علیه السلام نقل میکند راوی می گوید سالته عن قوم کانت لهم عیون فی ارض قریبه بعضها من بعض میگوید سوال کردم از قومی و گروهی که اینها چشمه هایی دارند در یک زمینی که این چشمه ها نزدیک به همدیگر است قریبه بعضها من بعض این چشمه ها نزدیک اند فاراد رجل شخصی قصد کرد ان یجعل عینه اسفل من موضوعه الذی کانت علیه خواست این شخص چشمه ای که دارد یک مقداری گود کند تا از اون جایی که هست عمقش پایین تر برود عمقش از بقیه ی چشمه ها پایین تر برود اینجور قصدی داشت اسفل قرار بدهد چشمه ی خودش را پایین تر از محلی که خود این چشمه بوده و بعضی از چشمه های دیگر اذا فعل بها ذلک که اگر این کار را کرد این چشمه ای که هست گودش را بیشتر کرد اضر بالبقیه من العیون به چشمه های دیگر ضرر وارد میکند آب ته نشین می شود از اون آب بیشتر می آید بقیه ممکن است یا خشک بشود یا آبش کم بشود و بعضها لا یضر من شدت الارض و بعضی هاش البته ضرر نمی بیند چون زمین سفت و سخت است قال فقال این راوی میگوید امام فرمودند ما کان فی مکان شدید فلا یضر اگر این چشمه در جای سفت و سختی است ضرری ندارد ولی و ما کان فی ارض رخوه بدحاء اگر در یک زمینی باشد که سست است فانه یضر ضرر دارد آب را می کشد این یک مورد در رابطه با چشمه بود
و ان عرض رجل علی جاره عن یضع عینه کما وضعها و هو علی مقدار واحد اگر شخصی به همسایه اش گفت چشمه ای را شما هم راه بینداز چنانکه ما هم چشمه ای راه انداختیم منتهی سطحشان یکی باشد سطحش بالا پایین نباشد فقال امام فرمودند اگر هر دو راضی باشند ضرر ندارد و قال یکون حضرت فرمودند البته بین دو تا چشمه هزار زراع باشد پونصد متر باشد معلوم میشود که به کمتر ضرر دارد ،
شما ملاحظه کنید اینجا نفرموده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام در روایت قاعده ی کلی نیامده است مورد خاص شخصی فرموده اگر ضرر دارد انجام نگیرد اگر ضرر ندارد مانعی ندارد
روایت دوم کلینی باسناده عن محمد بن الحسین قال کتبت الی ابی محمد علیه السلام مراد از این ابی محمد باید امام عسکری علیه السلام باشد چون کنیه امام مجتبی هم ابی محمد هست ولی در رجال امام مجتبی را به عنوان ابی محمد ذکر نمی کنند مراد از این ابی محمد امام عسکری علیه السلام است رجل کانت له قنات فی قریه سوالش این است شخصی قناتی در یک آبادی دارد فاراد رجل ان یحفر قناتا اخری الی قریه له شخصی یا همین شخص قصد دارد یک قنات دیگری هم راه بیاندازد کم یکون بینهما فی البعد چقدر اینها فاصله داشته باشند که ضرر به یکدیگر نداشته باشند فی الارض ، حالا زمانیکه زمین سفت و سخت باشد او رخوه یا سست باشد ؟ فوقع علیه السلام امام عسکری علیه السلام نوشتند علی حسب ان لا تضر احداهما بالاخر اندازه تعیین نکردند فرمودند یکجوری باشد که یکی به دیگری ضرری وارد نکند پس معنایش این است که اگر ضرر وارد شد این کار را انجام ندهند ، باز اینجا هم یک مساله خاص است بحث از دو تا قنات است و بحث از قاعده ی کلی نیست
روایت دیگر باز همین است کتبت ابی محمد علیه السلام رجل کانت له رحا میگوید من به امام نوشتم شخصی آسیابی دارد علی نهر قریه این آسیاب روی یک قناتی است که آب از اونجا رد می شود و القریه لرجل و این قریه و این آب نهر مال یک شخصی است غیر از آسیابان فاراد صاحب القریه صاحب این قریه قصد دارد ان یسوق الی قریته الماء فی غیر هذا النهر میخواهد از یک جوب دیگری آب ببرد و یعطل هذا الرحاء این آسیاب تعطیل میشود دیگه چون آب نیست اله ذلک ام لا ؟آیا حق دارد اینکار را انجام بدهد این محل جریان آب را تغییر بدهد یا حق ندارد ؟ فوقع علیه السلام امام علیه السلام نوشتند یتق الله و یعمل فی ذلک بالمعروف از خدا بترسد و طبق معروف عمل کند و لا یضر اخاه المومن به برادر مومنش ضرر وارد نکند ، آنی که ما میخواهیم استدلال کنیم حالا توضیح این حدیث را خواهم گفت ولی آنی که ما میخواهیم استدلال کنیم این است که امام فرمودند به برادر مومنش ضرر وارد نکند ضرر وارد نکند دیگه از قاعده ی لاضرر خبری نیست حکم شخصی را فرمودند در خصوص این مساله فرمودند به برادر مومنش ضرر وارد نکند
در اینجا یک نکته برای شرح این حدیث باید معلوم باشد یعنی این حدیث من جهت حدیث اخلاقی می شود و من جهت حدیث فقهی می شود این کسی که این آسیاب را اینجا درست کرده و از آّب استفاده می کند یک وقت درست است ممکن است در ملک شراکت ندارد نه در آب شراکت دارد نه در ملکش شراکت دارد ولی حق استفاده ی در حد آسیاب را دارد که این آب از آسیاب رد بشود و چرخ آسیاب به حرکت دربیاد دیگه حق دیگری ندارد مثل اینکه از اولی که ملک معامله شده است با همین خصوصیت بوده پس این آقایی که آسیاب دارد حق دارد از این آب استفاده بکند هر چند مالک آب نیست حقی دارد ، اگر اینجور باشد لا یضر اخاه المومن به برادر مومنش ضرر وارد نکند حکم فقهی است یعنی جوی را از یک جای دیگر عبور بدهد این آقا حق استفاده ی از آب داشته حالا حقش ضایع میشود لذا ضرر بهش وارد میشود لا یضر اخاه المومن ، اما اگر این اصلا حق نداشته حالا همینطور بدون اجازه آسیابی راه انداخته اگر اینجور باشه لا یضر اخاه المومن جنبه ی اخلاقی بیشتر پیدا می کند ولی علی کل حال حرف ما این است که امام در مورد خاص سوال کردند از امام بعد امام جواب دادند که مومن به برادر مومنش ضرر وارد نمی کند
روایت دیگر روایت طلحه بن زید است باز هم در کتاب کافی عن ابی عبدالله علیه السلام امام صادق علیه السلام قال ان الجار کالنفس غیر مضار و لا اثم یا آثم فرمود همسایه مثل خود آدم است چطور آدم به خودش ضرر وارد نمی کند و ضربه ای بر خودش وارد نمی کند نسبت به همسایه هم همین است
روایت بعدی مرحوم طبرسی رحمه الله تعالی علیه در کتاب مجمع البیان در تفسیر این آیه ی شریفه من بعد وصیه یوصی بها او دین غیر مضار آیه می فرماید که وصیت بکند شخص بعد از یا مثلا بدین و امثال غیر مضار در وصیتش وصیت ضرری نکند جوری نباشد که به بعضی ورثه ضرر وارد شود به بعضی وارد نشود غیر مضار باشد وصیتش موجب ضرر نباشد مرحوم طبرسی فرموده است حدیث در ضمن این آیه آمده است ان الضرار فی الوصیه من الکبائر ضرر رساندن در وصیت از گناهان کبیره است پس اینجا هم بحث ضرر در وصیت است حکم ضرر در وصیت بیان شده است
در کتاب عقاب الاعمال و ثواب الاعمال مرحوم شیخ صدوق نقل کرده و من اضر بامراه حتی تفدی منه نفسها لم یرضی الله تعالی له بعقوبه دون النار فرمود کسیکه ضرر وارد کند به زنی تا جاییکه آن زن خودش را فدا کند یعنی ضرری وارد بکند که او از بین برود لن یرضی الله تعالی خدا از او راضی نمی شود از نظر مجازات به کمتر از جهنم به کمتر از جهنم به او خدا در مجازاتش راضی نمیشود و باز همینجا فرمودند و من ضار مسلما فلیس منا کسی که به مسلمانی ضرر وارد کند از ما نیست و لسنا منه فی الدنیا و الاخره ما هم به او ارتباطی نداریم نه در دنیا نه در آخرت ، به ما فرمودند اضرار به غیر درست نیست
روایت بعدی روایت کلینی عن الحلبی عن ابی عبدالله فی حدیث انه نهی عن یضار بالصبی او تضار امه فی رضاعه یا نهی پیامبر پیامبر نهی کردند از اینکه انسان به کودک ضرری وارد بکند یا مادرش به او در شیر دادن ضرر وارد بکند این هم در مورد رضاع در حکم مساله است
روایت بعدی عن ابی الصباح کنانی عن ابی عبدالله علیه السلام قال کل من اضر بشیئ من طریق المسلمین فهو له ضامن هر کسی یک چیزی تو راه مسلمین بگذارد که به مسلمین ضرر وارد بشود ضامن است باید از عهده اش در بیاید
در ضمن آیه ی شریفه ﴿لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا﴾ فرمود ، مثل اینکه الان میگویند خب طلاقت نمی دهم تا موهات مثل دندانت سفید بشود خدا می فرماید و لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا اینها را نگه ندارید اینکه مانع طلاق بشوید تا اینکه ظلم بر آنها وارد بشود و ضرر بکنند این کار را نکنید تا اینکه به آنها اجحاف بشود ، خب یعنی چیکار بکند ؟ امام فرمودند لا ینبغی للرجل ان یطلق امرته ثم یراجحها و لیس له فیها حاجستم و یطلقها شخصی زنش را طلاق بدهد بعد رجوع بکند و نیازی هم به او ندارد یعنی نمیخواهد اصلا با او زندگی کند حالا همینجوری رجوع کرده باز برای مرتبه دوم طلاقش بدهد حضرت فرمودند این همان ضراری است که خدای تعالی نهی کرده است
اینها روایاتی بود در موارد خاص آمده بود اون روایات قبلی قاعده ی کلی بود اینها روایات هر دو نوعش از طریق خاصه یعنی امامیه نقل شده بود
از طریق عامه و اهل سنت هم روایاتی داریم که اون روایاتش نزدیک به روایاتی است که ما از طریق شیعه نقل کردیم یک موردش را نقل میکنیم
فضیل بن سلیمان قال حدثنا موسی بن عقبه عن اسحاق بن یحیی بن ولید بن عباده بن سامت عن عباده قال ان من قضاء رسول الله از موارد قضاوت رسول خدا این است که ان المعدن جبار و البئر جبار همینطور تا ادامه می دهد این روایت و قضا ان لا ضرر و لا ضرار میفرماید پیامبر یکی از مواردی هم که قضاوت کردند فرمودند لا ضرر و لا ضرار این طبق قاعده ی قبلی است بعد حالا موارد دیگر هم آمده است حالا یک حدیث از طریق اهل سنت بود
مالک بن انس و احمد این لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام را از پیامبر نقل کرده اند
در کتاب نهایه ابن اثیر مرسلا نقل شده که قال لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام ، کلمه ی فی الاسلام آمده است
و روایاتی از این قبیل ، بنابراین از طریق اهل سنت هم آمده است ما الان روایات را بررسی کردیم این روایات بعضی روایاتش مرسله است بعضی روایاتش مسند است ولی آنقدر مورد توجه علما بوده است که اطمینان به صدور داریم اطمینان به صدور داریم و ما در عمل به اخبار اطمینان و وثوق به صدور را معتبر میدانیم خیلی سند برای ما دنبال سند گشتن جنبه ی طریقیت دارد جنبه ی موضوعیت ندارد به عنوان انه طریق الی وثاقت الصدور دنبال سند می رویم والا اگر روایت در حدی است که خود به خود اطمینان به صدور داریم یا اگر نگوییم این روایات تواتر اجمالی دارد اگر نگوییم لا اقل وثوق به صدورش هست و همین مقدار کفایت می کند برای مدرکیت این قاعده پس قاعده ی لا ضرر مدرک عمده ی او روایات کثیره ای است که در جاهای مختلف از طریق شیعه و از طریق عامه و اهل سنت برای ما نقل شد البته برای مدرک این قاعده به آیاتی از قرآن هم که بعضیش را ضمنا خواندیم در باب رضاع در باب وصیت در رابطه با طلاق در رابطه با شهادت کلمه ی غیر مضار و امثال اینها آمده است علی کل حال مدرک قاعده ی لا ضرر روایات کثیره ای است که اطمینان به صدور آنها وجود دارد لذا این قاعده به عنوان قاعده ی فقهی می شود ازش استفاده کرد
این یک مطلب در قاعده ی لا ضرر بود که مدرک او چیست ؟
مطلب دوم در قاعده ی لا ضرر و لا ضرار بحث مفاد این قاعده است این قاعده حالا فی الاسلام ، علی مومن یا فی مومن ، یا بدون هیچ کدام از این قیود که آمده است حداقل سه تا کلمه دارد یکی اینکه لای در اینجا معنایش چیه؟ دوم ضرر یعنی چی؟ و سوم ضرار یعنی چی؟ سه تا کلمه دارد که این سه تا کلمه باید بررسی بشود ما اشارتا میگوییم که این لا یا لای نهی است یا لای نفی است که حالا باید تحقیقش را بررسی بکنیم ، ضمنا باید عرض بکنم در رابطه با این قاعده ی لا ضرر شب اول هم عرض کردم خیلی از علما مطلب نوشته اند کم پیدا میشود فقیهی که قاعده ی لا ضرر ننوشته باشد لذا بررسی کردن و تحقیق کردن و نتیجه گیری کردن من جهت آسان است چون همه گفتن من جهت ممکن است بین آراء مختلف انسان گیر کند ، ولی در عین حال زمینه را بزرگان از فقها برای ما هموار کرده اند که بررسی کنیم