1402/10/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /آثار و احکامِ اجرای برائت قبل از فحص
در اصول بحث ما این بود که گفتیم فحص لازم است تمسک به برائت و تخییر ، برائت عقلی و شرعی ، همه ی اینها متفرع بر فحص است اگر فحص کردیم و به دلیلی دست پیدا نکردیم به اصل مراجعه می کنیم این را گفتیم
حالا اگر کسی ترک فحص کرد اگر کسی فحص نکرد و این واجب را ترک کرد چه اثری بر ترک او مترتب است ؟ اولا اثر حکمی او چیست ؟آیا اعاده و قضا دارد یا ندارد ؟ و ثانیا اثر اخروی او چیست ؟ آیا مستحق عقوبت است یا نه؟
یک قسم را صاحب کفایه فرمودند اگر فحص را ترک کند و نتیجه ی ترک فحصش وقوع در مخالفت واقع باشد فرمودند مستحق عقوبت است شکی نیست ، اما اگر فحص را ترک کرد و برائت جاری کرد و اتفاقا واقعا هم حکمی وجود نداشت بستگی دارد که آیا متجری مستحق عقاب هست یا نه ؟ در بحث قطع این موضوع تمام شد و گفته شد
این مطالب را در جلسه ی قبل توضیح دادیم
صاحب کفایه می فرماید به اینکه : گاهی بعضی از واجبات داریم که آن واجبات مشروط است مثل همین الان شما در رابطه با نماز صبح در نظر بگیرید هنوز زمان نماز صبح فرا نرسیده است و نماز صبح هم فعلیت وجوبش متوقف بر آمدن وقت است اگر وقت آمد وجوب فعلی می شود و الا وجوب فعلی نمی شود
سوال: همین الان که ما هستیم آیا برای من تعلیم احکام متعلق به نماز صبح واجب است یا نه؟ آیا فحص از احکام و تعلم احکام نماز صبح هنوز زمان انجامش فرا نرسیده آیا این فحص و تعلم و اینها لازم است یا نه ؟
ایشان می فرماید که، صاحب کفایه فرموده است : نعم یشکل فی الواجب المشروط و الموقت اینکه ما گفتیم اگر فحص نکند و مخالف واقع باشد مستحق عقوبت است این حرف در واجب مشروط و موقت به مشکل گیر می کند ، چرا؟ زیرا در واجب مشروط قبل از تحقق شرط وجوبی نیست تا من سوال کنم و فحص کنم قبل از وقت ، قبل از تحقق شرط وجوبی نیست قبل از تحقق وقت وجوبی نیست شما هم که گفتید فحص و تعلم وجوب غیری دارد هنوز ذی المقدمه واجب نیست مقدمه اش واجب است ؟ پس قبل از وقت و قبل از تحقق شرط که فحص بر من واجب نیست
سوال و دانستن احکام بر من واجب نیست حالا وقت داخل شد من هم قبلا احکام را یاد نگرفتم حالا که شاید تکلیف به غیر مقدور باشد حالا در اینجا چیکار باید بکنیم ؟
عبارت مرحوم صاحب کفایه را دقت کنید تا بعد برسیم به مطالب دیگر می فرماید نعم یشکل فی الواجب المشروط و الموقت اگر ترک تعلیم و تفحص منجر بشود ترک تحقیق و تعلیم و تفحص قبل از شرط و وقت موجب مخالفت شود بعدهما یعنی من قبل از وقت نه تحقیقی کردم نه هیچی بعد از وقت هم موجب شد که تا مرتکب شدم بدون فحص قبلی دچار مخالفت واقع بشوم اینجا آیا عقوبت دارد یا نه ؟ بعد می فرماید منجر به مخالفت شود تا چه رسد به جایی که منجر نشود ، خب ، حتی همانجایی که منجر به مخالفت شود آیا این ترک فحص موجب عقاب میشود برای من یا نه ؟ می فرماید حیث لا یکون حینئذ یعنی در وقتیکه هنوز وقت نرسیده هنوز شرط محقق نشده تکلیف فعلی نیست ، لا قبلهما نه قبل از شرط و وقت که معلوم است چون خود شیئ واجب نبوده است تا مقدمه اش واجب باشد اما قبلش که واضح است و لا بعدهما بعد از وقت و شرط هم تفحص واجب نیست زیرا دیگه زمان ندارم لعدم التمکن من بخاطر غفلت تمکن از تحقیق ندارم پس تفحص قبل از وقت لازم نیست چون هنوز وجوبی نیست بعدش واجب نیست چون من غفلت دارم و غافل تکلیفی ندارد لذا می فرماید ولذا التجا المحقق الاردبیلی مرحوم صاحب مدارک و محقق اردبیلی این دو نفر تلاش کردند که بگویند تحقق و تعلم وجوب نفسی دارد وجوب غیری ندارد ، پس عقوبت می شود بخاطر ترک تعلم زیرا تعلم وجوب نفسی داشته تعلم ترکش کرده پس بنابراین اگر فرمایش این دو بزرگوار را گفتیم در واجب مشروط و موقت هم مشکل حل می شود
این مطلب را صاحب کفایه فرموده است
ما اگر یادتان باشد در جلسه ی قبلی گفتیم درست است که اطلاق و صیغه اقتضا می کند که واجب واجب نفسی باشد اما در فاسئلوا اهل الذکر یک قرینه ی داخلیه وجود دارد که میگوید فاسئلوا طریقی و مقدمی است وجوبش ، یک قرینه خارجیه وجود دارد که روایتی بود که نقل کردیم پس وجوب تعلیم و تعلم وجوب غیری است و لا یترتب علی ترکها عقوبت اصلا ، این مطلب را صاحب کفایه با یک توضییح بیشتری بیان فرمودند مرحوم آقای خویی رحمه الله علیه وقتی که کلی کلام صاحب کفایه را بیان داشته اند اینجور فرموده اند :
فرمودند به اینکه : گاهی هست واجب ما واجب فعلی است مثلا الان زمان نماز صبح رسید وجوب شد فعلی ، حالا که وجوب شد فعلی گاهی من قدرت دارم وقت نماز صبح از موقع اذان تا طلوع آفتاب نزدیک یک ساعت و نیم هست من فرصت دارم برم مسائل را یاد بگیرم عمل کنم هم برای یادگیری وقت دارم هم برای عمل کردن وقت دارم هم میتونم احکام نماز صبح را بپرسم یاد بگیرم هم میتوانم بعد یادگیری نماز بخوانم هیچ مشکلی ندارم حالا من می توانم تعلم را ترک بکنم ؟ آقای خویی می تواند خب بله آدم میتواند اصلا مسئله یاد نگیرد احتیاطا آنقدر عمل بکند که یقین پیدا کند که وظیفه را انجام داده است نمیره یاد بگیره عبادت را چند را انجام میدهد که هر جور باشد درست شده احتیاط میکند ولو مستلزم تکرار بشود فرمودند اینجا مانعی ندارد تعلیم لازم نیست انجام بگیرد ، این در صورتی است که سعه وقت است سعه ی وقت است ، وقت رسید نماز وجوب فعلی پیدا کرد اما اینجا تعلم وجوب ندارد به این معنا که وجوب نفسی داشته باشد الا و لا بد من می توانم هم مسئله سوال کنم و امتثال تفصیلی کنم هم احتیاط کنم امتثال اجمالی کنم اصلا وجوب تعلم در اینجا نیست ، این یک صورت که مرحوم آقای خویی فرمودند ،
صورت دوم این است که واجب فعلی بشود وقت رسید لذا وجوب فعلی شد اما مکلف اصلا وقت ندارد تا برود یادبگیرد نماز قضا می شود فرصت ندارد این آقا درسته تمکن از تعلیم ندارد ولی تمکن از احتیاط که دارد میتواند احتیاط کند اینجا هم کفایت می کند و اصلا نیاز به توجیه و امثال ذلک نداریم یعنی میخواهیم بگوییم این واجب موقت هیچ اشکالی برش وارد نیست ، این هم حالت دوم
حالت سوم این است که واجب فعلی شد زمان واجب رسید فرصت یادگیری و عمل را هم ندارد قدرت بر احتیاط هم ندارد قدرت بر احتیاط هم ندارد حالا اینجا چیکار کنیم ؟
کاری که حتما احتیاط بکند تا یقین پیدا کند که وظیفه اش را انجام داده این کار ازش ساخته نیست ولی موافقت احتمالی چرا مثلا در حال رفتن است به سجده است نمی داند رکوع را انجام داده یا نه اگر برگردد و یک رکوع دیگه انجام بدهد احتمال می دهد زیادی رکن را اگر اصلا توجه نکند برود به سجده احتمال می دهد نقصان رکن را هر دو تاش مبطل است اینجا چیکار باید بکند ؟ آیا در اینجا می تواند احتیاط کند یا احتیاط ممکن نیست ؟
می فرماید بعضی گفتند میشود و آن این است که این رکوع را به قصد جزئیت انجام ندهد رجائا انجام بدهد اشکال دارد ؟ یا زیادی رکن کلا اشکال دارد؟ حالا آیا ممکن است احتیاط یا نه ؟ در اینجا چه باید کرد ؟ در اینجا ترک تعلیمش که منجر به مخالفت واقع میشود یقینا عقاب دارد
یک حالت دیگر هم اقای خویی فرمودند که در کلام صاحب کفایه هم بود و آن این است که وقت داخل شد اما واجب فعلیت پیدا نکرد زیرا اصلا مکلف غافل است و غافل تکلیفی ندارد ، علی کل حال نسبت به عقوبت احتمالات زیادی وجود دارد
این یک بحث است این یک بحث است که علی کل حال تعلم وجوب دارد یا نه ؟ یک جهت دیگری را فرمودند ، حالا که تعلم واجب است چه مقدار تعلم واجب است ؟ آیا باید در حدی بروی تحقیق و تفحص کنی که بتوانی امتثال تفصیلی کنی یعنی تکبیر و سلام و قرائت و قیام و رکوع و سجده و تمام مسائل مربوط به نماز را یکی یکی تحقیق کن تا یقین پیدا بکنی و بتوانی امتثال تفصیلی بکنی آیا چنین چیزی لازم است یا چنین چیزی لازم نیست ؟ این یک بحث است که مرحوم آقای خویی مطرح فرمودند و ظاهرش این است که چون امتثال اجمالی و احتیاط را کافی می داند تفحص در حدی که علم آور باشد لازم نیست
من فکر میکنم بقیه ی امور خیلی چی ندارد فقط یک مسئله شرعی مورد بحث و بررسی قرار گرفته که ما باید بحث کنیم مرحوم آقای خویی با این تعبیر فرمودند الجهت الخامسه لا ینبغی الاشکال فی ان العمل الصادر من الجاهل المقصر قبل الفحص محکوم بالبطلان ظاهرا ، اگر کسی جاهل مقصر بود یعنی تحقیق میتوانست بکند تا حکمش را کاملا به دست بیاورد علم به تکلیف پیدا بکند تحقیق نکرد و شروع کرد به انجام فعل حالا این فعلی هم که انجام داده نمی دانه مطابق واقع است یا نه آیا این فعلش باطل است یا نه ؟ در رساله های عملیه نوشته اند اگر کسی نه مجتهد است نه مقلد است تقلید نمی کند یعنی هم ترک کرده اجتهاد را هم ترک کرده تقلید را آیا عملی نمازی که خوانده درست است یا نه ؟
مرحوم سید در عروه فرموده عمل عامی بدون تقلید و لا احتیاط باطل ، این عمل عمل باطلی است ، چرا باطل است ؟ حالا باید دلیلش گفته بشود
مسئله صور مختلف دارد که ان شاء الله صور مختلفش را بیان میکنیم و ان شاء الله بعد از این قضیه وارد بحث بعدی خواهیم شد.