درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1402/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /آثار و احکامِ اجرای برائت قبل از فحص

 

ما بحثمان در رابطه با شرائط اجرای اصول عملیه بود

برائت را گفتیم فحص لازم دارد تخییر هم فحص لازم دارد ولاریب فی حسن الاحتیاط این را هم گفتیم

صاحب کفایه در ادامه ی بحث این مطلب را بیان فرموده است : و لا باس بصرف الکلام فی بیان بعض ما للعمل بالبرائه قبل الفحص من التبعه و الاحکام

می فرماید که خب : ما گفتیم جریان برائت چه برائت عقلی چه برائت شرعی مشروط به فحص است حالا اگر کسی فحص نکرد برائت جاری کرد ، بر فعل او چه اثری مترتب می شود ؟ فحص نکرد برائت جاری کرد حالا فحص نکرد برائت عقلی قبح عقاب بلابیان جاری کرد یا برائت شرعی رفع ما لا یعلمون جاری کرد علی کل حال احتمال حرمت می داد برائت جاری کرد مرتکب شد ، احتمال وجوب می داد برائت جاری کرد قبل الفحص و فعل را ترک کرد ، این چه پیامدی برای او دارد ؟ پیامد واقعی و وضعی من العقاب و امثال اینها او چیه و من الاحکام ، حکمش چیه ؟

حالا برائت جاری کرد نماز جمعه را احتمال می داد وجوب داشته باشد نخواند بخاطر برائت قبل الفحص آیا اعاده اش واجب است یا نه ؟ همینطور در مورد حرام مثلا ، آیا احکام اعاده و امثال اینها یترتب علیه او لایترتب؟ تبعه ی این کار یعنی هل یستحق العقوبه او لا یستحق ؟ مقصود از تبعه یعنی استحقاق عقوبت ، استحقاق عقوبت دارد یا ندارد ؟ اما احکام یعنی آیا اگر کشف شد که چیزی بر او واجب بوده اعاده دارد یا ندارد ؟ در وقت اعاده در خارج وقت قضا ، چه بگوییم ؟

صاحب کفایه فرموده است به اینکه : اما التبعه ، اما استحقاق عقوبت فلا شبهه فی استحقاق العقوبت علی المخالفه فیما اذا کان ترک التعلم و الفحص معدیا الیها

عبارات صاحب کفایه هر چند که عبارات خلاصه ای است اما مطلب زیاد دارد می فرماید اینکه فحص نکرده و اقدام کرد برائت جاری کرد مرتکب فعل شد یا فعل را ترک کرد با برائت سپس انکشف که کارش مخالف واقع درآمد ، برائت جاری کرد و اقدام به فعل کرد در اصل حرام بود بنابراین حرامی را مرتکب شده است ، یا احتمال وجوب می داد برائت جاری کرد فعل را انجام نداد ترک کرد ثم الظهر انه واجب پس ترک واجب کرد ، اگر اینجور باشد صاحب کفایه فرموده است مستحق عقوبت است اما اگر آمد و برائت جاری کرد بعدا اتفاقا معلوم شد واقعا حرمتی هم در کار نبوده است احتمال حرمت می داد ولی حرمتی در کار نبود احتمال وجوب میداد وجوبی در کار نبود برائت جاری کرد بعدا معلوم شد همینجور حکمی هم نبوده وجوبی هم در کار نبوده حرامی هم در کار نبوده پس این مخالفت حکم واقعی خداوند را نکرده البته در اینکه ترک تفحص کرده متجری هست ، بستگی دارد که شما تجری را موجب استحقاق عقاب بدانید یا نه ، آیا تجری یوجب الاستحقاق او لا یوجب ؟ این هم یک احتمال

یک احتمال این است که حالا فحص نکرد خلاف واقع افتاد ولی اگر فحص هم می کرد به ضد واجب منتهی می شد یعنی جوری بود ادله که او را به واقع نمی رساند این هم فحص نکرده نرفت حالا به ضد واقع هم نرسید این هم یک احتمال است ، که حالا این احتمال خیلی باید بررسی بشود شاید ثمره ای هم برش مترتب نشود

اما در آن دو جایی که ترک فحص کرده و منجر به مخالفت واقع شده یستحق العقوبه و جاییکه ترک فحص کرده و مصادر واقع در نیامد اتفاقا معلوم شد حکمی هم نبوده اگر گفتیم متجری مستحق عقوبت است یستحق و الا لا ،

اما در قسمت اول در قسمت اول چرا مستحق عقوبت است ؟

بر ترک فحص او را عقوبت می کنند یا عقوبت بخاطر چیز دیگری است ؟

این بستگی دارد که وجوب فحص وجوب نفسی است یا طریقی و غیری است اگر شما گفتید وجوب فحص نفسی است خب وجوب نفسی ترکش استحقاق عقوبت دارد مشکلی ندارد اما انا لنا باثبات ذلک چجوی میخواهید بگویید الفحص واجب نفسی ؟ برای اثبات ان الفحص واجب نفسی استدلال کرده اند به ادله ای من جمله گفته اند بابا خدا فرموده فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون ، فاسئلوا صیغه ی امر است صیغه ی امر دال بر وجوب است حالا یا به دلالت وضعی نفسی یا به دلالت عقلی دال بر وجوب است در اصول ما قبلا خواندیم که اطلاق و صیغه یقتضی ان یکون الواجب نفسیا عینیا تعیینیا مطلقا یعنی وجوب غیری نیاز به توضییح دارد وجوب کفایی نیاز به توضییح دارد وجوب تخییری نیاز به توضییح دارد وجوب مشروط نیاز به توضییح دارد اگر صیغه ی امر مطلق باشد هیچ قید و شرطی نداشته باشد فرموده افعل کذا ، اطلاقش یقتضی که واجب نفسی باشد غیری باشد یقتضی که واجب عینی باشد کفایی نباشد تعیینی باشد تخییری نباشد مطلق باشد مشروط نباشد فاسئلوا اهل الذکر هم صیغه ی امر است و مطلق است در اینکه دلالت بر وجوب میکند که شکی نیست خود صیغه دلالت می کند اینکه وجوبش نفسی باشد بخاطر اطلاق صیغه است ؟ صیغه ی امر فرموده فاسئلوا هیچ قید و شرطی ندارد وجوب نفسی است قرینه ای وجود ندارد که سوال و فحص واجب غیری باشد ،

ربما قیل بل قد یقال که نخیر قرینه وجود دارد هم قرینه ی داخلیه وجود دارد هم قرینه ی خارجیه وجود دارد که اینجا وجوب غیری است نفسی نیست ، قرینه ی داخلیه اش چیه ؟ شما می پرسید که راه مشهد کجاست ؟ میخواهید راه را بدانید یا می خواهی بروی به مشهد ؟ وقتی میخواهی بروی مشهد میپرسی راه کجایه ولی این کم اتفاق می افته که یک آدمهای بیکاری باشند خواسته باشند راه ها را بشناسند هیچ کاری هم نداشته باشند ، ظاهر اینکه سوال میکنی برای عمل است ظاهر سوال این است برای عمل است پس قرینه داخلیه که از آن جهت که سوال همیشه برای این است که پشت سرش اقدامی بکنی پس سوال وجوب غیری دارد و فحص وجوب غیری دارد و نیز قرینه ی خارجیه ، روایتی که خواندیم روز قیامت فرد را می آورند جاهل مقصر را می آورند میگویند هل لا عملت میگوید بلد نبودند بهش گفته می شود هل لا تعلمت لکی عملت چرا یاد نگرفتی که عمل کنی ؟ پس یاد گرفتن برای عمل کردن است پس بنابراین سوال وجوب غیری دارد و این آیه ی فاسئلوا دلالت بر وجوب نفسی نمی کند دلالت بر وجوب غیری می کند

اگر گفتیم فحص وجوب غیری دارد اشکال اول است وجوب غیری استحقاق عقوبت ندارد وجوب غیری استحقاق عقوبت ندارد لا یترتب علیه ثواب و لا عقاب نه فعلش ثوابی دارد نه ترکش عقابی دارد لذا صاحب کفایه یک زرنگی کرده است ببینید گفته اذا کان ترک التعلم و الفحص معدیا الیها گفته ترک تعلم نه ، ترک تعلمی که موجب مخالفت شود مخالفت با واقع بشود این عقوبت دارد

حالا سوال: آیا بر ترک فحص المودی عقوبت دارد یا بر مخالفت عقوبت دارد ؟

مرحوم محقق نائینی یا آقا ضیاء عراقی رحمه الله علیهما اینها گفته اند فحص مودی بمخالفت نه مخالفت ، چرا؟ چون دیده اند مخالفت واقع از آن جهت که جهل دارد عقوبت ندارد فحص هم چون وجوب غیری دارد عقوبت نمی شود برش مترتب بشود لذا گفته اند الفحص المودی الی مخالفه الواقع

خب واقعا گفته اند ، شما میگویید فحص که استحقاق عقوبت ندارد مخالفت واقع هم للجهل عقوبت ندارد پس این عقوبت از کجا درآمد ؟ هر یکی یکی اش عقوبت ندارد ، دو تا شیئی که استحقاق عقوبت ندارد بهم متصل شدند استحقاق عقوبت تولید شد ؟

بهترین حرف این است که امام رحمه الله علیه فرمودند اصلا قبل الفحص خود احتمال تکلیف منجز است خود احتمال تکلیف منجز است بنابراین بر مخالفت تکلیف منجز عقاب می شود ، کدام تکلیف منجز؟ همان تکلیف محتمل

لعل نظر صاحب کفایه هم همین باشد می خواهد بفرماید چون فحص نکرده است این احتمال قضائا لحق المولویه خودش موجب استحقاق عقوبت است و خود تکلیف منجز است تکلیف منجز را وقتی ترک کردی مستحق عقوبتی ،

پس این حرف اول که استحقاق عقوبت ، فحص ولو اینکه واجب غیری باشد استحقاق عقوبت دارد

فانها و ان کانت صاحب کفایه آمده لقمه را پیچیده خدا رحمت کند امام رضوان الله علیه قشنگ فرموده احتمال تکلیف قبل الفحص منجز است تمام شد مخالفتش عقوبت دارد راحت کرده خودش را صاحب کفایه لقمه را پیچیده البته گفته که مخالفت واقع عقوبت دارد خب آقای صاحب کفایه من که واقع برام مجهول است غفلت دارم تکلیفی که مغفول عنه باشد این هم عقوبت دارد ؟ مغفول عنه است نمی دانم توجه ندارم تکلیف ندارم ، فرموده این غفلت چون با انتخاب خودت بوده نرفتی تحقیق کنی الاضطرار بالاختیار لا ینافی الاختیار درست است که الان هیچی نمی دانی مضطر و بیچاره ای ولی با اختیار خودت نرفتی تحقیق کنی لذا لا ینافی الاختیار ولو اینکه مخالفت و عدم مخالفت واقع چون غفلت داری در اختیار تو نیست اما این منافات با اختیار ندارد تکلیف دارد ، اینجور فرموده است ، ولی امام خیلی راحت فرمودند قبل از فحص احتمال تکلیف منجز است لازم نیست علم به تکلیف داشته باشی چون منجز است مخالفت با تکلیف منجز عقوبت دارد

این حرف اول است

صاحب کفایه ادامه می دهد می فرماید بل مجرد ترکهما همینکه فحص و تعلم را ترک کرد این کافی است در صحت عقوبت ولو اینکه منجر به مخالفت واقع نشود چون تجری میشود تجری هم استحقاق عقوبت دارد

این فرمایش دوم صاحب کفایه است حالا تجری استحقاق عقوبت می آورد یا نه ؟ جایش قطع است دیگه ولی صاحب کفایه اونجا فرمود تجری موجب استحقاق عقوبت میشود

این مطلب اول بعد می فرماید البته این مطلب در واجب مشروط و واجب موقت یک چیزهایی دارد که باید شبهاتش را مطرح کنیم و جواب بدهیم