درس خارج اصول استاد محمدرضا عصمتی

1402/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/خاتمة: في شرائط الأُصول /شرط حسن احتیاط(بررسی اشکالاتی بر حسن احتیاط)

 

فرمودند خاتمه فی شرائط الاصول ، اصول عملیه جریانش شرائطی دارد که باید تبیین بشود

صاحب کفایه رضوان الله علیه فرمود لا ریب فی حسن الاحتیاط در اینکه احتیاط حسن است هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد ، لازمه ی این حرف این است میخواهد بفرماید در حسن احتیاط هیچ شرطی نداریم و در جریان احتیاط رعایت هیچ شرطی لازم نیست بلکه هو حسن علی کل حال ، این فرمایش صاحب کفایه بود

عرض کردیم احتیاط گاهی در شبهات موضوعیه است و گاهی در شبهات حکمیه است گاهی هر دوی آنها شبهات موضوعیه و حکمیه ، گاهی شبهه بدویه است و گاهی مقرون به علم اجمالی است ، حالت سوم آن است که در نسبت به بعض اطراف شبهه حجت معتبره وجود دارد بنابراین پس قضیه سه حالت پیدا می کند که اگر آن سه حالت را به شبهه ی موضوعیه و حکمیه تقسیم کنیم صور شش گانه پیدا می کند مساله ، حالا آیا در تمام این موارد لاریب فی حسن الاحتیاط ؟ مضافا به اینکه حالت دیگری ممکن است پیدا بشود احتیاط موجب اختلال نظام بشود اختلال نظام است یا احتیاط عسر و حرج است آیا در تمام این موارد لا ریب فی حسن الاحتیاط یا نه باید موارد را یکی یکی بررسی بکنیم و بگوییم احتیاط حسن است یا حسن نیست ؟

همه فرمودند در شبهات موضوعیه ای که فرقی نمی کند مقرون به علم اجمالی باشد یا نه الاحتیاط حسن ، من شبهه ی بدویه دارم هذا نجس او ذاک نجس علم اجمالی هم ندارم یا علم اجمالی دارم به اینکه یا این اولی نجس است یا دومی ، و حتی اگر بینه قائم شد که هذا نجس ، در عین حال من احتیاط کنم از هر دو اجتناب کنم اینجا که یقینا لاریب فی حسن الاحتیاط بالاتفاق هیچ کس در این جهت اما و اگری ندارد در شبهات موضوعیه

شبهه ی موضوعیه ای که ما شمردیم که ما نام بردیم شبهه ی تحریمیه بود شما شبهه ی وجوبیه ای را بگویید ، یقین دارم شبهه وجوبیه بدوا نمی دانم نماز جمعه واجبه او لیست بواجبه به عنوان شبهه ، البته این شبهه حکمیه میشود شبهه موضوعیه نمیشود شبهه حکمیه است چون در وجوب شک دارم در خود جمعه که شک ندارم بنابراین شبهه ی موضوعیه همانی که گفتم حالا گاهی حجت معتبر داریم بینه داریم هذا نجس در عین حال من احتیاط کنم از هر دو اجتناب کنم مشکلی ندارد

ظاهرا میخواهند بفرمایند که اجتناب در شبهه ی موضوعیه اگر محصوره باشد اختلال نظام و امثال ذلک هم پیش نمی آید

این شبهه ی موضوعیه و اما اگر شبهه حکمیه بود ، نمی دانم روز جمعه جمعه واجب است یا ظهر ، احتیاط کنم و هر مورد دیگری حالا اینجا شبهه ی بدویه درست کنید یا شبهه ی مقرون به علم اجمالی درست کنید یا شبهه ای باشد که احد الاطرافش حجت معتبره دارد سه حالت

آیا احتیاط حسن او لیس بحسن ؟

در رابطه با حسن احتیاط و عدم حسن احتیاط چهار تا شبهه مطرح شده است که ما سه اشکال او را گفتیم ظاهرا در جلسه ی قبل ،

اشکال اول این بود انبعاث و بعث باید انبعاث باید مبدا او بعث مولا و امر مولا باشد شما در جاییکه شبهه دارید نمی دانید امری هست یا نیست بعث تحقق پیدا نکرده علم به بعث مولا و امر مولا ندارید انبعاث و تحریک نحو العمل اگر صورت بگیرد انبعاث از امر مولا نیست لذا درست نیست

امام از این شبهه جواب دادند جوابش را گفتیم

اشکال دیگری که گفته بودند این است که در صورتی که شما علم به امر ندارید قصد تمییز و قصد وجه نمی توانید بکنید و هما معتبران

جواب گفتند اتفاق نظر است بر عدم الاعتبار زیرا قصد وجه و قصد تمییز هیچ دلیلی من الآیه و الروایه ندارد و بنابراین قصد وجه لازم نیست ثانیا من قصد وجه تفصیلی نمی توانم بکنم ولی قصد وجه اجمالی می توانم بکنم و آن این است که من این دو فعل را انجام می دهم به قصد وجوب به این معنا در فعل اول قصد وجوب نمی کنم در فعل دوم هم قصد وجوب مشخصا نمی کنم میگویم احدهما واجب بود من قصد وجوب متعلق به احدهما را می کنم و همین مقدار کافی است پس اولا قصد وجه لازم نیست و ثانیا قصد وجه اجمالی کفایت می کند این را هم گفتیم جواب دادیم

اشکال سوم این بود که در عبادات اگر عبادت احتیاط در عبادت موجب تکرار عبادت باشد به بازیچه گرفتن امر مولا است لعب به امر مولا است لهو به امر مولا است مسخره گرفتن به چهار جا نماز بخوان و همینطوری و لعب به امر مولا درست نیست

امام فرمودند لعب به امر مولا معلوم است که یعنی چی ؟ شما وقتی که احتیاط میکنید اتفاقا میخواهید بگویید از بس که علاقه به مولا دارید میخواهید به احتمالاتش هم توجه کنید اینجا که لعب به امر مولا نیست این کمال انقیاد و تسلیم است اصلا لعب نیست موضوعا این حرف منتفی است این ها را اشاره ای جلسه قبل گفتیم

و اما اشکال چهارم

اشکال چهارم مربوط به یک موضوع است و یک صورت مساله و آن این است که اگر ما شک در وجوب یکی از دو شیئ داریم ولی حجت معتبره بر وجوب احدهما آمده است مثلا روز جمعه نمی دانیم الجمعه واجبه او الظهر ولی دلیل آمده است که یا ایها الذین آمنوا اذا نودی للصلات من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و فاسعوا امر است دال بر وجوب است حالا یا به دلالت وضعی لفظی یا به دلالت عقلی بنابراین الجمعه واجبه

پس اگر دلیل معتبر می گوید احدهما واجبه حالا میخواهی احتیاط کنی احتیاط میخواهی بکنی یعنی چی ؟ یعنی به این دلیل معتبر هیچ توجه نکن نماز ظهر و جمعه هر دو را بخوان، پس احتیاط مخالفت با دلیل معتبر است و مخالفت با دلیل معتبر جایز نیست پس اشکال چهارم مربوط به یک صورت مساله است و آنجایی است که دلیل معتبر بر احد الاطراف قائم شده شما خواسته باشی احتیاط کنی به این معنا به این دلیل معتبر بی اعتنا باشی ،

این آقای مستشکل میگوید نعم یک راه برای احتیاط وجود دارد اول طبق دلیل معتبر عمل کن بعدا احتمال بعدی را احتیاطا انجام بده اینجاش اشکال ندارد که بی اعتنایی به دلیل معتبر نشود اگر اینجور باشد مانعی ندارد و الا از همان اول اگر شما گفتی احتیاط معنایش این است که این دلیل معتبر را کان لم یکن گرفتی و بی اعتنایی کردی و در روایات آمده است کسی حق ندارد به آنچه که ثقات ما میگویند بی اعتنا باشد

سوال

جواب و ادامه : ولی نمی دانی کدام یکی است ، خب بله ، یکی از ما بیشتر ، ملاحظه کنید یک وقت می دانید که یک واجب است بر شما یک واجب به گردن شما آمده است اگر هر دو را انجام بدی کانه هیچی انجام ندادی یعنی اون واجب بشرط لا هست گفته یکی بقید اینکه دومی نباشد

سوال

جواب و ادامه : ببینید یک وقت هست شما اینجوری هست شما میگویید من یقین دارم یک واجبی بر عهده من هست اون هم این واجب بشرط لا هست یعنی واجب دیگری و فعلی دیگری بهش اضافه نشود که اگر اضافه شد کانه اون واجب اول هم انجام نشده اگر اینجور باشد اینجا باید بگویید تخییر اصلا احتیاط معنا ندارد تخییر هم اگر وقایع متعدده داشته باشد یعنی این هفته هم هست هفته های آتی هم هست تخییر استمراری نیست تخییر را باید بگویید بدوی است یعنی این هفته جمعه را انتخاب کردی تا اخر جمعه و اگر ظهر انتخاب کردی تا اخر ظهر ، و الا اگر در تعدد واقعه اگر دو تا انتخاب داشتی یقین پیدا میکنی به مخالفت قطعیه وقتی مخالفت قطعیه پیدا کردی یقینا حرام است موافقت قطعیه گرچه واجب نیست ولی مخالفت قطعیه جایز نیست

اما حرف ما این است که ما علم یا دلیل معتبر به احد الواجبین داریم یا علم به واجبین داریم علم تفصیلی داریم علم اینجوری ولی احتمال هم می دهیم اون یکی دیگه واجب باشد و واجب ما بشرط لا هم نیست که اگر دومی را انجام دادی خراب بشود همه چیز اینجور نیست اینجا احتیاط چه مانعی دارد ؟

این آقا یک حرفی میگوید میگوید این احتیاط مخالف حجت معتبره است لذا راه فرار از این مخالفت این است : اول مطابق با حجت معتبره عمل کن بعدا اون احتمال مخالفش را هم انجام دادی اشکالی ندارد یکی شیئ زائدی میشود خیلی مهم باشد ، فرموده اینجا احتیاط معنا دارد و الا اگر از همان اول احتمال مخالف را بگیرید بعدا طبق حجت معتبره عمل بکنید اینجا القاء حجت معتبره است کنار زدن حجت معتبره است و درست نیست

سوال

جواب و ادامه : بله شما شک وجدانی که دارید شما میخواهید بگویید تعبدا شک ندارم ،

سوال

جواب : پس بنابراین نمی توانید بگویید که من شک ندارم وجدانا ، وجدانا که شک دارم یعنی 5 درصد دیگه احتمال میدهم اون یکی دیگه واجب باشد ، بنابراین این حجت معتبره علم تعبدی است برای ما ، حجت تعبدی است ما بر اساس حجت تعبدی اگر عمل کردیم منجزیت و معذریت برای ما دارد اگر بر فرض خلاف واقع هم در آمد عذر موجه داریم

سوال

جواب: خب ما حسن احتیاط را میگوییم ببینید بقیه را خواهیم گفت ما در احتیاط میگوییم الاحتیاط حسن

سوال

جواب: ما اینجا حتی شک نمیگوییم میگوییم احتمال تکلیف احتمال 5 درصد که هست

ادامه

بنابراین این یک مطلبی است که ایشان راه فرارش را گفته

در مسائل شرعی مشابه دارد ها ، شما در بعضی از اماکن مثل حائر حسینی علیه السلام مسجد کوفه ، مکه و مدینه مسافر مخیر است بین قصر و اتمام ، حالا اگر کسی خواست احتیاط کند مخیر است بین قصر و اتمام اگر کسی خواست احتیاط کند میخواهد هر دو را انجام بدهد اشکال دارد ؟ هم تمام بخواند هم شکسته اشکال دارد؟ الاحتیاط حسن علی کل حال ، اگر این آقا اول نماز قصر خواند طبق همه فتاوی وظیفه اش را انجام داده است چه کسانی که می گویند تخییر چه کسانی که میگویند مسافر نماز او قصر است فرقی بین اماکن هم نیست مثل آیت الله شبیری زنجانی ، تا شکسته خواندی موضوع برای اتمام باقی نمی ماند چون احتمال نمی دهی که تکلیف را انجام نداده باشی ولی اگر نماز را اول تمام خوانده باشی شما احتمال می دهید که شاید فی الواقع قصر وظیفه تان باشد و آن اینکه این ادله ی تخییر ادله ی قرص و محکمی نباشد اینجا زمینه ی برای احتیاط باقی می ماند که شما بروید قصر هم بخوانید ولی اگر اول قصر خواندید قصر یا احد الاطراف تخییر است یا وظیفه اصلی است علی کل حال تمام است ولی اگر اتمام خواندید علی تقدیر اسقاط تکلیف شده است علی تقدیر آخر اسقاط تکلیف نیست اینجا احتیاط معنا دارد اینجا همین آقا همین را میخواهد بگوید میگوید اول شما به حجت معتبره عمل کنید بعدا حالا 5 درصد هم احتمال میدهید که شاید ظهر واجب باشد زمینه برای احتیاط باقی می ماند و الا اگر از همان اول شما اون 5 درصد احتمال را گفتی از همان اول احتیاط کردی اصلا به حجت عمل نکردی اینجا القاء حجت معتبره است بی اعتنایی به حجت معتبره است

ولی جوابش این است این آقا میخواهد احتیاط کند یعنی چی ؟ یعنی میخواهد کاری انجام بدهد که یقین به انجام وظیفه پیدا کرده باشد اونجای قصر و اتمام دوران بین تعیین و تخییر است چون دوران بین تعیین و تخییر است تا اون جانب محتمل التعیین را گرفتی زمینه برای احتیاط نیست ولی اینجا دوران بین تعیین و تخییر نیست 5 درصد احتمال میدهید که این حجت معتبره مطابق با واقع نباشد پس علی کل حال به حجت معتبره هم عمل کردی یقین پیدا نمی کنی به انجام تکلیف لذا زمینه برای احتیاط همچنان باقی است بنابراین اگر آقای محتاط قصدش انجام وظیفه است میخواهد وظیفه واقعی اش را انجام بدهد قصدش این است حالا قبل از عمل به حجت باشد بعد از عمل به حجت باشد چه تفاوتی می کند ؟ لذا می توانیم بگوییم الاحتیاط حسن علی کل حال ،

نعم گاهی خود احتیاط خلاف احتیاط است ، کجا؟ اگر احتیاط موجب اختلال نظام بشود خود احتیاط در ترک احتیاط است چون اختلال نظام شبهه حرمت دارد شما میخواهید انجام واجب محتمل بکنید اینجا احتیاط در ترک احتیاط است اینجا اشکال ندارد بگویید حسن احتیاطی در کار نیست للمعارضه ، و اما فی حد نفسه لا ریب فی حسن الاحتیاط مطلقا ، این در رابطه با احتیاط اما در رابطه با برائت عقلی آیا شرطی دارد یا نه ؟