درس تمهید القواعد استاد اسحاق‌نیا

85/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معرفی متن و شرح کتاب تمهید القواعد و شناسنامه علوم

 

مولف کتاب ابوحامد جد شارح است وشارح صائن الدین از نوادگان مولف است. اصلیت ایشان از شهر خجند از بلاد ترکستان از متصرفات شوروی سابق است شهر خجند همین تاشکند کنونی است لذا مصنف معروف به تُرکه است و شارح هم مشهور به ابن تُرکه است "هاء" در ترکه برای نسبت است کما این که اکنون در مازندران این استمال برای "هاء" نسبت رواج دارد. میرزا عبدالله افندی در کتاب ریاض العلماء نوشته: خاندان ترکه، شیعیانی اهل فضل اند که در اصفهان سکونت داشته اند لذا به شارح صائن الدین اصفهانی می گویند در فرهنگ دهخدا ذیل کلمه "صائن" احوال شارح بیان شده و اشعاری از ایشان آورده شده که از آن ها برداشت می شود که شارح در زمانه خود مورد بی مهری واقع می شده است از آن جمله:

 

بارید به باغ ما تگرگی     کز گُلبن آن نماند برگی

 

یا می فرماید:

دل پر زخون و با تو نزنم دمی که نتوان    به حضور نازنینان غم دل دراز گفتن

 

و یا :

از جور بی حفاظی و از ظلم بی خودی    زیشان چه ها ندیدم و بر من چه ها نرفت

 

البته این روزگار ناسپاس و زمانه عنود و کنود به ایشان اختصاص ندارد حافظ می فرماید:

 

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد    تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس

 

همه بزرگان به نوعی دچار این بی مهری زمانه و اهل آن بوده اند شخصیت بزرگی همچون ابن سینا، رئیس العقلاء را تکفیر می کردند و ایشان می فرماید:

 

کفر چو منی گزاف و آسان نبود    محکم تر از ایمان من ایمان نبود

در دهر چو من یکی و آن هم کافر    پس در همه دهر یکی مسلمان نبود

 

وفات شاح در شهر هرات در سال836 ه.ق. اتفاق افتاده است، قدس سره الشریف.

اما متن این کتاب موسوم به "قواعد التوحید" است و شرحش "تمهید القواعد" نام گذاری شده است که "ال" عوض از مضاف محذوف است یعنی "تمهید قواعد التوحید"

ویژگی متن و شرح کتاب: این کتابی عرفانی است که به روش استدلالی نگاشته شده است مرحوم علامه طباطبایی که دارای فکری منضبط و استدلالی و مشّائی بودند و لذا در درس شعر نمی خواندند، ایشان در میان کتب مختلف تنها کتاب تمهید القواعد را در حوزه علمیه قم تدریس می کردند در نجف نیز علامه، این کتاب را در محضر آقا سید حسین بادکوبه ای تتلمذ کردند ایشان نیز خود شاگرد مرحوم میرزا هاشم اشکوری و ایشان همراه با مرحوم میرزا محمود قمی که هردو از محشیان این کتاب اند از شاگردان مرحوم آقا محمد رضا قمشه ای بوده اند ایشان نیز این کتاب را در اصفهان از مرحوم سید رضی لاریجانی درس گرفته اند بنابرین این کتاب در حوزه های مهم شیعه مورد توجه و تدریس بوده است.

شارح گوید: گرچه متن کتاب ابوحامد به روش استدلالی و برهانی است اما به خاطر علو مرتبه اش نیاز به شرح دارد. سپس اعتذاری می آورد و گوید: مدتی از این مطالب دور بودم و سپس به شرح کتاب پرداختم و چون روش کتاب استدلالی است سزوار است در مقدمه ای اجزاء علم عرفان را تبیین کنیم لذا در ابتدای مقدمه موضوع و مبادی تصوری و تصدیقی و غایت عرفان را بیان می کنند.

درآمد: پیش از بیان و شرح کلمات شارح سزاوار است مقدمه ای درباره اجزای علم به طور کلی داشته باشیم. اعم از موضوع و مبادی و مسائل

ملا سعد الدین تفتازانی در خاتمه تهذیب المنطق اجزای علوم را چنین بیان می کند:

اجزاء العلم ثلاثة:

الف- موضوعات: و هی التی یبحث فی العلم عن اعراضه الذاتیة؛ موضوع هر علم آن است که از اعراض ذاتی آن در علم بحث شود.

اقسام عرض ذاتی: عرض ذاتی آن است که بر شیئ عارض می شود و بر سه قسم است:

    1. بدون واسطه: مانند تعجب که بدون واسطه بر انسسان عارض می شود

    2. با واسطه امر مساوی: که این خود دو قسم است:

الف- امر مساوی داخلی: که بر شیئ عارض شود مانند این که تکلم یعنی نطق ظاهری یا ادراک کلیات یا نطق باطنی با واسطه ناطق بر انسان عارض می شود

     امر مساوی خارج از ذات شیئ: که بر موضوع عارض می گردد مانند ضحک که عارض بر انسان می شود

ب- مبادی: بخش دوم هر علم مبادی آن علم است و خود به دو قسم تقسیم می شود:

    1. مبادی تصوریه: که به سه چیز اطلاق می گردد:

     تعریف موضوع علم: از مبادی تصوری است. مانند موضوع علم نحو که کلمه و کلام است چون از اعراض ذاتی اعراب و بنای کلمه در نحو بحث می شود حال اگر کلمه را این گونه تعریف کنند : کلامنا لفظ مفید کاستقم... این تعریف از مبادی تصوری است.

     تعریف اجزاء موضوع علم: در صورتی که موضوع مرکب باشد مانند موضوع علم طب که بدن انسان است و تعریف هر یک از اعضاء و جوارح از مبادی تصوری علم طب می باشد.

     تعریف اعراض موضوع علم: یعنی همان چیزهایی که در علم از آن بحث می کنند مانند بحث از اعراب و بنا در علم نحو.

    2. مبادی تصدیقیه: قضایا و مقدماتی است که استدلال بر مسائل علم مبتنی بر آن هاست مبادی تصدیقیه خود دو دسته اند:

     بدیهی: که بی نیاز از اثبات اند

     کسبی: که محتاج به اثبات اند، در این صورت باید در علم بالاتری که موضوعش عام تر است اثبات گردد مثلا تصدیق به وجود حرکت که از مبادی تصدیقی علم طبیعی است و با آن مسائل علم طبیعی را اثبات می کنند و یک مبدأ تصدیقی و نظری است و نیاز به اثبات دارد و باید در علم بالاتری مانند الهیات فلسفی اثبات گردد. یا مثلا تصدیق به انقسام هر مقداری و انقسام پذیری مقدار که از مبادی تصدیقی علم ریاضی است و با آن مسائل ریاضی اثبات می شود اما خود نظری و کسبی است و باید در علم بالاتری که الهیات فلسفه است ثابت شود.

     مسائل علم: قضایایی که در علم دنبال می شود یا به تعبیری؛ بحث از عوارض ذاتیه موضوع علم در قالَب(پوشش) مسائل علم صورت می گیرد. چون مسائل علم قضایا است و قضایا دارای موضوع و محمول است بنابرین مسائل علم دارای موضوعات و محمولاتی است.

موضوعات مسائل علم: که خود بر 5 قسم است:

    1. موضوع مسأله علم همان موضوع علم است مثلا در نحو این مسأله؛ کلمه یا اسم است یا فعل و یا حرف، در این جا موضوع مسأله خود موضوع علم است که کلمه می باشد.

    2. موضوع مسأله علم نوعی از موضوع علم است مثلا در نحو می گویند: اسم یا منصرف است و یا غیر منصرف و اسم نوعی از کلمه است که موضوع علم نحو است.

    3. موضوع مسأله علم عَرَض ذاتی موضوع علم است مثلا اعراب سه قسم است: لفظی یا محلی و تقدیری و اعراب عَرَض ذاتی کلمه در علم نحو است.

    4. موضوع مسأله علم مرکب از موضوع علم و عَرَض ذاتی موضوع علم باشد مانند، کلمه معرب یا اسم است یا فعل زیرا:

 

و کل حرفٍ مستحقٌ للبناء    و الاصل فی المبنی ان یُسکنا

 

    5. موضوع مسأله علم مرکب از نوعی از موضوع علم و عَرَض ذاتی موضوع علم باشد مانند: فعل معرب یا مضارع است و یا امر که فعل و اعراب اینجا معیار تقسیم اند.

محمول مسائل علم: که این همیشه عرَض ذاتی موضوع مسأله است و عَرَض ذاتی هم بیان شد سه قسم است.

هر علمی از این سه جزء؛ موضوع و مبادی و مسائل تشکیل می شود. همین ها را شارح در مقدمه نسبت به علم عرفان تبیین می کنند.