درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

96/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراتب اعقاد به معاد جسمانی

و لذلك[1] ذكر الغزالي في بعض رسائله بعد ذكر الوجوه الثلاثة كلاما بهذه العبارة و جميع هذه الأقسام ممكنة فيجوز أن يجمع بين الكل و يجوز أن يصيب كل واحد بقدر استعداده؛

     فالمجمود على الصورة المشعوف بالتقليد لن ينفتح له طريق الحقائق و لا يتمثل له هذه الصور العقلية

     و العارفون المستصغرون بعالم الصور و اللذات المحسوسة يُفتح لهم من لطائف السرور و اللذات العقلية- ما يليق بهم و يشفي شرههم و شهوتهم

     إذ حد الجنة أن فيها لكل امرئ ما يشتهيه

     فإذا اختلفت الشهوات لم يبعد أن تختلف العطيات و اللذات و القدرة واسعة و القدرة البشرية عن الإحاطة بعجائب القدرة قاصرة

     و الرحمة الإلهية ألقت بواسطة النبوة على كافة الخلق القدر الذي احتملت أفهامهم

(نتیجه:) فيجب التصديق بما فهموه و الإقرار بما وراء منتهى العلم من أمور يليق بالكرام الإلهيين انتهى كلامه.

و الوجه الثاني‌: أن يكون هذه الأمور كناية عما يلزمها من فنون السرور أو الآلام؛

و هو المراد من قول الغزالي في بيان المرتبة الثالثة إنه لو رأى أحد في المنام الخضرة و الماء الجاري و الوجه الحسن و الأنهار و الأمطار الممطرة باللبن و العسل و الخمر و الأشجار المزينة بالجواهر و اليواقيت و اللئالي و القصور المبنية من الذهب و الفضة و الأسورة المرصعة بالجواهر و الغلمان المتمثل بين يديه للخدمة لكان المعبر يعبر ذلك بالسرور و لا يحمله على نوع واحد من السرور بل کل واحد یحمله علی نوع آخر من السرور يرجع بعضه إلى سرور العلم و كشف المعلومات و بعضه إلى‌ سرور المملكة و بعضه إلى مشاهدة الأصدقاء و إن اشتمل الجميع اسم اللذة و السرور- فهي مختلفة المراتب مختلفة الذوق لكل واحد مذاق يخالف الآخر فكذلك اللذات العقلية ينبغي أن يفهم كذلك و إن كانت مما لا عين رأت و لا أذن سمعت و لا خطر على قلب بشر انتهى.

 

در مورد عبارت ملاصدرا در مرتبه سوم از اعتقاد به معاد و حشر جسمانی بیان داشته را به دو صورت می توان خواند؛

    1. المقام الثالث فی الاعتقاد بصور الموعودة یوم المعاد: که حالت تیتر دارد وعبارت «وتوجیهه باحد الوجهین» در این صورت این عنوان جامع همه مراتب است نه صرف دو قسم در مرتبه سوم همان طور که المقام الرابع که مرتبه پنجم می شود ومقام راسخین در عرفان است وهر دو همانند هم است با تفنن در تعبیر

    2. تفنن تعبیر نیست بلکه ملاصدرا به این عنایت دارد که قول 5 یا مقام رابع را که با صور اخروی می گوید مراد صورت های برزخی است و اینجا به "یوم المعاد" تعبیر می کند و در این صورت این تعبیر جامع برای دو مرتبه در این بیان می شود

یعنی در مرتبه اول می گفت: همه وعد ووعید ها محسوس خارجی است و در مرتبه دوم می گفت: بلکه وعد و وعید ها متخیل و در ذهن شخص است و در مرتبه سوم می گوید: اعتقاد به صورت های یوم المعاد اعتقاد دارد که اشاره به عالم و مرتبه عقل است وایشان وعدووعید های شرعی را در مرتبه عالم عقل مطرح می کنند

این تعبیر؛

اولا: با مقسم نمی سازد زیرا مقسم همه این مراتب اعتقاد به حقیت حشر اجساد و معاد جسمانی بود و این معاد روحانی می شود ونمی توان معاد روحانی را از اقوال مطرح معاد جسمانی دانست

ثانیا: با یک احتمال از 3 احتمال مطرح شد در قول دوم این مرتبه از اعتقاد سازگاری دارد

البته با قول اول کاملا سازگاری دارد زیرا ایشان وعد و وعید های شرعی را در مرتبه عالم عقل مطرح می کرد که توجیه اولی از همین مرتبه سوم از اعتقاد اما با توجیه دوم مرتبه سوم که اکنون بیان می شود این توجیه دوم فقط با یک احتمال از 3 احتمال می سازد وبا یک احتمال دیگر نمی سازد.

توجیه اول مرتبه سوم: وعده و وعیدهای شرعی اشاره به رب النوع دارد طبق نظریه مُثُل افلانی که بیان شد وملاصدرا به این نظریه ایرادی وارد کرد که این مرتبه فقط به کاملان اختصاص دارد و ناقصان و متوسطین بلا تکلیف می مانند واین نظر برای تبیین معاد کاملان آن هم معاد روحانی مناسب است اما برای تبیین معاد جسمانی اکثر النفوس مثل ناقصه و متوسطه مناسب نمی باشد لذا غزالی بعد از بیان اقسام 3گانه مرتبه اعتقاد که البته مراد از وجوه ثلاثه لذت حسی و خیالی و عقلی می باشد که قبل تر هم در نقل قول ایشان مطرح شده بود البته این ها با همان 3 قسم یکی می شود زیرا در تبیین لذت خیالی با لذت هایی که در خواب بر شخص عرضه می شود اشاره دارد یعنی آن 3 لذت با این 3 اعتقادی که اینجا بیان شد یعنی؛

     لذت حسی خارجی

     لذت خیالی

     لذت عقلی

با این ها دقیقا یکی می شود و انطباق می یابد لذا منافاتی با هم ندارد غزالی هم با بیان 3 لذت یا 3 اعتقاد گفت: همه این اقسام ممکن ومحتمل است و هر کس به حسب استعداد به یکی از این لذات می رسد بعد هم 5 مقدمه بیان کرد نتیجه گرفت که؛ در باب وعده های شریعت هم باید اقرار وتصدیق به متفاهم ظاهری وعده ای شرعی که عموم مردم از ظاهر این وعده های می فهمند که وعده هایی محسوس است وهم به ماورای متفاهم ظاهری وعرفی وعده های شرعی باور داشت که همان لذات عقلی می باشد.

توجیه دوم مرتبه سوم: این وعده ها وعید های شرعی کنایه از سرورها و آلام عقلی است ودر این توجیه 3 احتمال وجود دارد؛ یک احتمال در کنایه تصرف می کند و دو احتمال هم حول عقلی است که وصف سرور و آلام می باشد؛

    1. مراد از کنایه تمثل است و در اینجا تسامح در تعبیر صورت گرفته است استاد انصاری شیرازی گوید: «مقصوده أن هذه الامور تمثلاتٌ للامور العقلیة فتعبیره بالکنایة مسامحة» در آینده هم تعبیر "تنقلب" می آید که باز هم به "تتمثل" تفسیر می شود یعنی اگر وعده و وعید های شرعی کنایه از امور عقلی است یعنی تمثل آن ها است یعنی مراد از وعد ووعید ها صورت مثالی آن هاست

نقد این احتمال: اشکال این احتمال این است که با مرتبه بعدی که مختار خود ملاصدرا است یکی می شود و به آن باز می گردد لذا در توضیح این مرتبه بر اساس این احتمال نخست نمی باشد

    2. مراد از یوم المعاد عالم عقل باشد با یک احتمال از 3 تا سازگار است که همین احتمال 2 از توجیه دوم است این احتمال را حکیم سبزورای در تعلیقه بر اساس آن بر این توجیه اشکال کرده است مراد از لذات و آلام عقلی یعنی لذت و آلام در مرتبه عقل که بنابر این بیان به توجیه قبلی باز می گردد

اشکال: حکیم سبزورای بر این احتمال این ایراد را دارد که الم در مرتبه عقل وعالم عقلی تصور نمی شود والم در آن مرتبه بهیئ و حسن و زیبایی می شود زیرا مرتبه عقل عالم حسن و بهاء وصدق و صفا است و سراسر لذت است وسخن از رنج ودرد جایی ندارد

لذا بنا بر توجیه دوم هم بر این احتمال هم مشی نمی کنیم

    3. به نظر استاد اسحاق نیا "عقلی" مراد مرتبه و عالم عقل نیست بلکه مراد متصوَر و مدرَک است واین بنا بر توضیحاتی است که ملاصدرا از غزالی نقل کرده است و توجیه دوم را بر اساس همین احتمال بیان می داریم.

تقریر توجیه دوم: کنایه در کتاب های فن بیان چنین است واختلافی بین مشهور وسکاکی است؛

مشهور در باب کنایه گوید: ک«نایه ذکر ملزوم و اراده لازم است» ملزوم یعنی سبب ولازم هم مسبب واثر است

اولا: یک توضیحی ملا صدرا از غزالی برای کنایه بودن این وعد ووعید شرعی نقل می کنند که چرا کنایه است و چرا عده ای به این قول کنایه بودن قایل شده است

ثانیا: توضیح دیگری از غزالی نقل می کند که مراد از عقلی لذت والم متصوَر ومدرَک است

بیان اول: چرا وعده ها ووعیدهای شرعی کنایه است؟ وچرا خودشان مراد نیست بلکه اثر آنها مراد است؟

توضیح غزالی: کسی آب و سبزه یا صورت زیبا و یا نهرها واشجار مرصع به یواقیت وغلمان خدمتگزار را در خواب می بیند مُعبر در تعبیرش از این خواب ها انواع سرور وشادی را بیان می کند برخی سرور علم است وبرخی سرور ریاست وقدرت است و برخی تعبیر به سرور دیدار دوستان تعبیر می شود که خود مختلف هم هست

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد    چون ابر در بیابان بر تشنه ای ببارد

 

این وعده ها ووعید های شرعی هم مانند تعبیرات خواب هایی به سرورها است ووعده وعیدها هم کنایه از لذات و آلامی است که پس از مرگ برای شخص پیدا می شود

بیان دوم: چرا کنایه از لذات و الام عقلی ومدرَک و متصوَر شده است؟


[1] . به جهت اشکالی که بر این وجه شد غزالی این سخن را گفته است.