موضوع: اشتراکات نظریه ملا صدرا با
لوازم نظریه خروج شعاع در ابصار
و كقولهم: إذا غمضنا إحدى العينين و نظرنا
إلى القمر نراه قمرين لأن الامتداد الشعاعي الخارج منهما ينحرف عن المحاذاة و يتقاطع
سهماهما قبل الوصول إلى المرئي فلا يلتقي طرفاهما على موضع واحد بل في موضعين فيرى
المرئي اثنين.
و
هكذا في الأحول و إذا وضعنا السبابة و الوسطى على العين مع اختلاف في الوضع و نظرنا
إلى السراج فإنا نراه اثنين و إذا نظرنا إلى إحدى الخشبتين الدقيقتين المتحاذيتين
للبصر مع اختلافهما في القرب و البعد نرى الأخرى اثنين.
و كقولهم: إذا نظرنا إلى الماء عند طلوع القمر
فإنا نرى في الماء قمرا بالشعاع النافذ فيه و في السماء قمرا بالشعاع المنعكس من سطح
الماء.
هكذا
نقل بعض العلماء عنهم و فيه ما لا يخفى من النظر و الأولى أن نرى قمرا في السماء بالشعاع
النافذ إلى السماء بالاستقامة و نرى قمرا في الماء بالشعاع المنعكس من سطح الماء إلى
السماء نعم هاهنا شيء آخر و هو أنا قد نرى في الماء المقتصد في اللون ثلاثة أقمار
أحدها في السماء بالشعاع النافذ إليه مستقيما بلا واسطة- و الثاني و الثالث في الماء
أحدهما يرى بالشعاع المنعكس إلى القمر من سطح الماء الظاهر- و الآخر يرى بالشعاع النافذ
فيه المنعكس من سطحه المقعر إلى القمر و من هذا القبيل رؤية الشيء اثنين عند توسط
المرآة على وضع خاص بيننا و بينه إحداهما بالاستقامة- و الأخرى بالشعاع الممتد من الباصرة
إلى سطح الجسم الصقيل المنعكس منه إلى جسم آخر وضعه من ذلك الصقيل كوضع الباصرة منه.
و كقولهم: إن السبب في رؤية الشجر على شاطىء
النهر منكوسا أن الشعاع إذا وقع على سطح الماء ينعكس منه إلى رأس الشجرة من موضع أقرب
إلى الرائي- و إلى أسفله من موضع أبعد منه إلى أن يتصل قاعدة الشجرة بقاعدة عكسها و
النفس لا تدرك الانعكاس لتعودها برؤية الأشياء على استقامة الشعاع فيحسب الشعاع المنعكس
نافذا في الماء فيرى رأس الشجر أكثر نزولا في الماء لكونه أبعد منه و باقي أجزائه على
الترتيب إلى قاعدة الشجرة فيراها منكسا و بيان هذه الأمور و نظائرها على التحقيق في
علم المناظر.
تتمه لازمه 1: بیان متن درباره
ی جسمی که در داخل آب است از طرف چشم بود و در عبارت ما از طرف جسم
بیان کردیم اما فرقی ندارد زیرا برخی از شعاع ها
مستقیم به جسم می خورد و برخی دیگر هم تا به سطح آب
می رسد شکست نور می یابد و برگشته و منعطف به سهم مخروط
می رسد و شعاع ها روی جسم قرار می گیرد و تا سطح آب
متراکم می شود و چون زاویه اولیه مخروط هم از نظر بزرگی
تفاوتی نمی یابد و به تبع آن هم دایره و قاعده ای
که روی سطح جسم است بزرگ می نماید این بیان درست
است و مطلبی که دیروز بیان کردیم هم درست است زیرا
شعاع در رفت و برگشت است.
لازمه 3: اگر ما یکی از دو
چشم را ببندیم و بعد باز کنیم و به قمر یا شیئ دیگر
بنگریم آن را دو تا می بینیم چرا؟
تبیین: زیرا شعاع
هایی از آن چشمی که نبستیم به طرف جسم مرئی خارج
می شود و شعاع هایی هم از طرف چشمی که بسته ایم و
حالا باز شده به طرف مرئی و مبصر خارج می شود در حالت عادی که
به ماه نظر می کنیم و یکی می بینیم هر
دو شعاعی از چشم خارج می شود و در مرئی تلاقی می
یابد لذا ماه را یکی می بینیم اما وقتی
یکی از دو چشم را ببندیم و اول باز کنیم شعاعی که
از آن چشم بسته خارج می شود از محازات با چشمی که از ابتدا باز بوده از
تحازی با آن بیرون می رود و قبل از تلاقی در مرئی
در نقطه دیگری تلاقی می یابد لذا ما آن جسم مانند
ماه را در 2 نقطه می بینیم.
در
فرد احول و دو بین هم این طوری است 2 مورد دیگر هم در
همین لازم 3 بیان می کند؛
مورد1: اگر کسی پلک خود را با انگشتش
بر گرداند در این صورت اگر به چراغ نگاه بکند آن را 2 تا می
بیند به همان علتی که بیان شد
مورد2: اگر 2 چوب باریک را محازی
چشم قرار بدهیم در حالی که یکی نزدیکتر باشد و بعد
به یکی از آن دو تا چوب بنگریم چوب دیگری را دو تا
می بینیم به همان علتی که بیان شد.
لازم 4: اگر کسی اول طلوع آفتاب
یا طلوع ماه در ساحل دریا به خورشید بنگرد دو تا ماه می
بیند یکی در آب و یکی در آسمان چرا؟
تبیین: زیرا یک
شعاع از چشم مستقیم خارج می شود و ماه در آسمان را می
بیند یک شعاع هم از چشم خارج شده، به سطح آب دریا می خورد
و به طرف ماه منعکس می شود و همین مسیر را برمی گردد لذا یک
ماه هم در آب دریا مشاهده می شود
ملا
صدرا یک اشکال عبارتی و تصحیحی هم در عبارت ایشان
خواهند داشت و می افزایند: اگر آب دریا مقتصد در لون و رنگ باشد
یعنی نه خیلی پر رنگ و نه خیلی کم رنگ باشد
در این صورت ما 3 ماه می بینیم یکی در آسمان
و 2 تا درآب؛
- اما آن که در آسمان
مشاهده می کنیم به خاطر شعاع مستقیم که از چشم خارج شده و به
ماه می رسد
-ماه دوم به خاطر
شعاعی که از چشم خارج شده و به سطح آب دریا می خورد بعد به طرف
ما منعکس شده و همین مسیر را بر می گردد
-ماه سوم به جهت
شعاعی است که از چشم خارج شده و به سطح مقعر و طولی آب دریا
می خورد و به طرف ما بر می گردد و ماهی دیده می
شود.
لازمه 5: اگر درختی کنار آبی
باشد چرا ما این درخت را در آب واژگون می بینیم؟
تبیین: آن شعاعی که
از آب به طرف سر درخت منعکس می شود از نزدیک ما می گذرد و از
فاصله دور تر هم می آید لذا سر درخت را طولانی و دراز می
بینیم اما شعاعی که از تنه درخت منعکس می شود از فاصله دورتری
از ما می گذرد لذا جای سر و تنه درخت در آب عوض می شود. و درخت
را واژگون می بینیم شعاعی که از سر درخت منعکس می
شود از فاصله بیشتری به آن می رسد سر درخت دراز و کشیده
دیده می شود اما چرا این انعکاس را نمی
بینیم؟
زیرا
ما به مشاهده مستقیم عادت کرده ایم لذا متوجه این انعکاس
نمی شویم
این
لوازم در علم مناظر و مرایا تحقیق شده و همه را ملا صدرا قبول دارد و
اصل نظریه خروج شعاع را به عنوان اعداد پذیرفته اند.