درس اسفار استاد اسحاق نیا

92/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ابتکارات ملاصدرا در بحث نفس
نظر مشهور حکما این است که ابتدا نفس حیوانی حادث می شود و بعد قوه نامیه نباتی را به خدمت می گیرد قوای نفس نباتی بدون نفس حیوانی وجود پیدا نمی کند اول باید نفس حیوانی یا انسانی موجود شود این نظر مشهور حکمای متاخرین استاما ملا صدرا در این باب نظر دیگری دارد.
نظریه ملاصدرا: ایشان معتقد است، نفس و قوای نباتی هنگامی که وجود پیدا می کند طلیعه نفس انسان و حیوان است و آغاز وجود نفس انسان از همان مرحله نباتی شکل می گیرد نفس انسان و حیوان اصل و محفوظ در همه قوا است . این نظریه ملاصدرا هم تز نتایج بحث حرکت جوهری ایشان است حرکت جوهری فروع و نتایج بسیار مهمی دارد و از آن جمله این است که؛
النفس فی الحدوث جسمانیة ***** و فی البقا تکون روحانیة
و همین طور؛
النفس فی وحدته کل القوی **** و فعلها فی فعله قد انطوی
البته ملاصدرا در باب نفس دو نظریه ابتکاری دارند که حاصل قول به حرکت جوهری است یکی مربوط به آغاز و پیدایش نفس و دیگری مربوط به انجام و فرجام نفس، این که نفس چگونه وجود می یابد و به کجا می انجامد.
ابتکار ملاصدرا در آغاز نفس- نفس در ابتدا نطفه است و طلیعه و آغاز نفس انسان با نفس نبات است و از ابتدای مرتبه نباتی به
صورت نوعیه نبات اطلاق نفس می شود و از این روست که نبات طلیعه و آغاز مراحل تکاملی و تطوری نفس انسان می باشد
ابتدای این سیر از مرحله طبیعی و جمادی و صورت معدنی و منوی می باشد سپس با حرکت جوهری ذات نفس ارتقا می یابد  و به مرحله نفس نباتی می رسد سپس به مرتبه نفس حیوانی و بعد نیز به مرحله نفس انسانی می رسد.
هر مرتبه ای که زودتر پیدا شود پایین تر و ناقص تر و ضعیف تر می باشد و مرتبه ای که بعد می آید جامع تر است و حاکم  بر مرحله قبلی می باشدو مرتبه قبلی تحت خدمت آن می باشد. در همه این مراحل حقیقت همه آن ها همان نفس حیوان و انسان است و همان زید است که روزی نطفه بود بعد نبات شد وسپس حیوان و انسان را پشت سر گذاشت و در نهایت زید شد که؛ ﴿وقد خلقکم اطوارا﴾  [1]این ها طور ها و جلوه های نفس است و در هر مرحله ای هم نفس کاری می کند و سمتی دارد در مرحله نباتی و جمادی که نطفه است کار نفس جمع و حفظ عناصر استو عناصر تشکیل دهنده مزاج و جسم و ترکیب بدن انسان از نفس در این مرتبه بر می آید سپس در مرتبه نباتی نفس بوسیله قوای نباتی مسئولیت وسمت تغذیه برای حفظ شخص، و تنمیه برای کمال نوع و تولید برای حفظ نوع را انجام می دهد بعد هم در مرتبه نفس حیوانی که مبدا ادراکات جزئیه و افعال غضبیه و شهویه است ظهور می کند.
نفس حیوانی دو دسته قوا دارد:
1- ادراکی
2- تحریکی
قوای تحریکی خود دو قسم است:
1- شوقیه
2- عامله
قوای شوقیه نیز به دو قسمت است:
1- غضبیه
2- شهویه
اکنون افعال تحریکی چه از باب شهوت باشند یا غضب صحت و سلامت مزاج را حفظ می کنند تا مزاج تحت تاثیر عوامل خارجی از بین نرود زیرا مزاج مدام تحت تاثیر مغیرات بیرونی مانند گرما و سرما و...است و اگر مراقبت نشود از بین می رود ویا بیمار می گردد و اگر مزاج بیمار شد وظیفه نفس حیوانی است که آن را به حالت صحت و سلامت باز گرداند.
این ابتکار فلسفی ملا صدرا در آغاز وپیدایش نفس است و در این باب دلیلی می آورد که می گوید قوی ترین دلیل هاست.
دلیل ملا صدرا- اگر نفسی که در مرتبه حیوانیه است همان نفسی نیست که در مرتبه معدنیه بوده است  پس چطور صحت مزاج منی و نطفه حفظ می شود؟ و چرا این ترکیب و جسم تغییر نمی کند؟ اگر این مراتب نفس اتحاد ندارد و یکی نیست و اگر نفس انسانی غیر از مرتبه منویه و معدنی ونطفه است این نفس چطور صحت خود را حفظ می کند؟و اگر ارتباطی ندارد پس چطور سلامت مزاج در مراتب دیگر هم حفظ می شود؟
بنابرین نفس نباتی و حیوانی و انسانی یک حقیقت است و اگر چنین نباشد پس چطور تصورات خوشایند انسان باعث سرور و شادی او می شود و در نهایت موجب فربگی و  سر حال شدن جسم او می گردد؟و برعکس تصورات ناخوشایند و درد آور موجب اندوه او می شود و باعث ذبول و کاهیدن از بدن او می گردد؟
آدمی فربه شود از ره نوش ***** جانور فربه شود از راه نوش
بین لین مراتب صرف ارتباط نیست بلکه اتحاد و یکی شدن است و این حد از تاثیر تنها در اتحاد رخ می دهد نه صرف ارتباط؛
آتش بگیر تا ببنی چه می کشم؟ ***** احساس سوختن به تماشا نمی شود
روح بخاری: بنابر طب قدیم اصلاحی به نام روح بخاری بود که در اینجا به عنوان اصل موضوعی به کار برده می شود در قدیم بر این باور بودند که از گردش خون در بدن بخار لطییفی پدید می آید و در تمام منافذ و اعضای بدن نفوذ می کند و در طب قدیم جایگاهی بس مهم داشته و بسیاری از کنش ها و مناسبت های بدن را با روح بخاری بیان و تبیین می کردند حاجی سبزواری می فرماید:
روح که قدسی نگشت و نفس که ناطق ***** روح بخاری و نفس سائله باشد
از جمله استفاده های روح بخاری در فلسفه در باب ربط نفس به بدن است. نفس ناطقه تجرد تام دارد و از طرفی بدن هم امری مادی است  و ارتباط مجرد و مادی به جهت عدم سنخیت وجودی امکان ندارد لدا باید واسطه های وجودی بین این دو مرتبه وجود باشد که دو واسطه وجودی در این بین هست واسطه اول از طرف نفس بدن مثالی است و واسطه دوم از طرف بدن روح بخاری است که به جهت لطافت وجودی ای که دارد با بدن مثالی سنخیت می یابد و رابطه نفس و بدن را شکل می دهدیعنی ابتدا نفس به بدن مثالی تعلق می گیرد و بعد به روح بخاری و سپس به بدن و جسم تعلق می یابد و در آن اثر می گذارد.
نظریه ابتکاری ملا صدرا در فرجام نفس:بر خلاف نظر مشهور که نفس انسان را نوع اخیر می داند مرحوم ملا صدرا نفس انسانی را بر حسب باطن جنس می داند که 4 نوع در تحت آن مندرج می باشد و انسان ها با هم اختلاف نوعی دارند؛
انواع مندرج تحت جنس انسان:
1- نوع بَهیمی
2- نوع سَبُعی
3- نوع نوع شیطانی
4- نوع ملکی یا فرشته ای
این انواع حاصل اخلاق حاکم و موجود در باطن و روح انسان است که اگر در قداست و پاکی باشد نوع ملکی است و اگر حالت باطنی کسی سراسر مکر و حیله و نیرنگ باشد دارای نوع شیطانی است و اگر باطن وی گزنده باشد و توحش ویژگی آن باشد دارای نوع سبعی است و بلآخره اگر همّ و غم کسی تنها مسائل اقتصادی باشد و اندوهی جز خوراک و پوشاک و مسکن نداشته باشد دارای نوع بهیمی می باشد و به تعیبیر حضرت علی انسان هایی که؛ «همها علفها» می باشند.
در این باب ملا صدرا برداشت لطیفی از این آیه شریفه دارد: ﴿ و لا تدری نفسٌ بایّ ارض ٍ تموتّ﴾[2] انسان در پایان کار نمی داند که در چه زمینه ای خواهد مرد آیا صورت باطنی او بهیمی است یا سبعی یا شیطانی است یا فرشته سیرت از این جهان رخت برمی بندد.
رجوع به اصل بحث:  بحث درباره جوهریت نفس و پاسخ به شبهات مربوط به آن بود و ملا صدرا می فرماید: این نفس که مقوم و مکمل بدن است و جسم بدن هم که خود جوهر می باشد آیا امکان دارد که مقوم آن عرض باشد؟ خیر بدن مرتبه نازله نفس است و و نفس مقوم بدن است و لامحاله بایستی نفس نیز جوهر باشد.
در باب انجام و فرجام نفس نیز ملا صدرا می گوید: نفس صصانع انواع جوهری است و این نفس است که انواع جوهری لهیمی و سبعی و شیطانی و ملکی را می سازد. حال با این وجود خود نفس می تواند جوهر نباشد؟!


[1] نوح/سوره71، آیه14.
[2] لقمان/سوره31، آیه31.