درس اسفار استاد اسحاق نیا

92/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قضاوت ملا صدرا در باره سخن خواجه نصير
اقول: ملا صدرا مي فرمايد: جواب خواجه طوسي متين و درست است به شرطي که قايل به حرکت جوهري باشيم کما اين که خود صدرا به آن قايل است و اگر حرکت جوهري را نپذيريم سه احتمال در سخن خواجه وجود خواهد داشت که هر سه اختمال باطل و غلط است؛
احتمال نخست در کلام خواجه – اين باشد مه مبدا همه افعال و آثار از حفظ مزاج و تنميه و حس و حرکت و نطق نفس ناطقه انسان باشد منتهي با قوي و صوري که به طور متعاقب نفس ناطقه پيدا مي کند مثلا نفس ناطقه مبدا حفظ مزاج است با صورت معدنيه و مبدا رشد و نمو است با قوه نباتيه که بعد مي آيد و مبدا حس و حرکت است با نفس حيواني که بعد پيدا مي کند و مبدا نطق است با نفس انساني که بعد مي آيدبا همين تعاقبي که بيان شد.
اشکال بر اين احتمال- اين احتمال غلط است زيرا بايد هنگام حدوث نطفه و مني نفس ناطقه هم حادث و متحقق گرددو مشکل اين جاست که نفس ناطقه بايستي مدتي معطل و بيکار بماند تا وقتي که قوه و صورت انساني حاصل شود چون فعل نفس ناطقه نطق است و و نطق وقتي که صورت انساني متحقق مي گردد پديد مي آيد و تا آن موقع بايد معطل باشد "ولا معطل في الوجود" هيچ حکيمي هم قايل نشده که تا نفس ناطقه بيايد صورت انساني هم روي مني مي آيد بلکه با آمدن صورت انساني باز هم بيکار و معطل است چون هنوز در مرتبه معدن است و به مرتبه نطق نباتي نرسيده است.
احتمال دوم در کلام خواجه- مبدا هر کدانم از اين افعال يکي از اين قوي و صور است و مبادي افعال و آثار متعدد و متخالف است مبدا حفظ مزاج صورت معدني است و مبدا تنميه قوه نباتي و مبدا حرکت صورت حيواني و مبدا نطق هم صورت انساني استو اين مبدهاو منشاها متفاضل در کمال اند نفس حيواني کمال بيشتري نسبت به نفس نباتي دارد و نفس انساني هم بيشترين کمال را دارا مي باشد و هنگامي که مبدا بعدي پيدا مي شود مبدا قبلي با اين که از بين نمي رود اماافعال خود را به مبدا بعدي که کمال بيشتري دارد واگذار مي کند صورت مزاج با آمدن صورت نباتي از بين نمي رود فقط کارش که حفظ مزاج است را به صورت نباتي واگذار مي کند و با آمدن نفس حيواني رشد و نمو و حفظ مزاج نيز به آن سپرده مي شود .و هم چنين است با آمدن نفس انساني همه افعال به آن محول مي شود.
اشکال اين احتمال- اين احتمال نيز غلط است و همان اشکالي که خواجهه بر فخر رازي پيشتر وارد کرد بر اين احتمال از سخن خواجه وارد مي شودکه در فاعل هاي طبيعي تفويض فعل و اثر بي معناستبر خلاف فاعل هاي صناعي.
احتمال سوم در کلام خواجه- صورت منويه فعل حفظ مزاج ماده مني را به عهده دارد و با آمدن نفس نباتي صورت منويه نابود مي شود و کار حفظ مزاج را نفس نباتي عهده دار مي شود علاوه بر اين که افعال نباتي مانند نمو را هم عهده دار است و با آمدن نفس حيواني نفس نباتي بطلان مي يابد و و با آمدن نفس ناطقه تمام کارهاي نفس ها و صور قبلي را به عهده مي گيرد بعلاوه نطق که کار و اثر خود نفس ناطقه است.
اين احتمال نيز غلط است و ملا صدرا سه اشکال بر آن وارد مي کند:
اشکال اول- لازمه اين  احتمال اين است که صورت با اين که شان آن حفظ و تکميل و تقويم ماده است و ماده در پناه صورت کامل مي گردد، صورت موجب فساد ماده گردد. مقصود از ماده اين جا ماده ثانيه است که مصور به صورت قبلي مي باشد يعني لازم مي آيد نفس نباتي موجب فساد ماده مني گردد که مصور به صورت منويه است يا موجب شود ملزوم فساد ماده شود يعني شيئ ايي که لازمه آن فساد ماده است پيش آيد يعني صورت ماده را آماده کند براي پذيرش صورت بعدي که با آن ماده از بين مي رود در حال که شان صورت حفظ و تقويم ماده است.
اشکال دوم- بنا بر اين احتمال نمي توان گفت مني کمال پيدا مي کند.
اشکال سوم- بنا بر اين احتمال بايد بين نفس حيواني و نفس نباتي و نفس انساني تناقض و تضاد و ناسازگاري باشد چون با آمدن نفس حيواني نفس نباتي از بين مي رود و نابود مي شود در حالي که واقعا تضادي بين نفس نباتي و حيواني و انساني نيست و نفس بالاتر غايت و کمال نفس پايين تر است و نفس بالاتر مبطل نفس پايين تر نمي باشد.
پس براي تمام شدن جواب خواجه بايستي به حرکت جوهري قايل شد و بگوييم: مني با حرکت جوهري ذاتي و در جوهر و صورت خود به تکامل مي رسد و منازل کمال را يکي پس از ديگري طي مي کند از نبات به حيوان و سپس به انسان و برتر از آن مي رسد؛
از جمادي مردم و نامي شدم **** و ز نما مردم ز حيوان سر زدم
مردم  از حيواني  و آدم شدم **** پس چه ترسم کي ز مردن کم شدم
بار ديگر هم  بميرم از  بشر**** تا بر آرم چون ملايک بال و پر
بار ديگر از ملک پران شوم **** آنچه اندر و  هم  نايد آن شوم
بار ديگر بايدم جستن زجوي **** « کل شيئِ هالک الّا وجهه »
پس عدم گردم عدم چون ارغنون **** گويدم: « انا اليه راجعون »