درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

87/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: برهان دوم اثبات واجب

و من الطرائق التي استحسنوها طريقة زعموا أنها يتم من غير الاستعانة- بإبطال التسلسل و الدور أوردها صاحب المطارحات[1]

و هي أن الوجود إذا انحصر في الممكنات الصرفة سواء ذهبت سلسلتها إلى غير نهاية أو لم يذهب بأنها دارت على نفسها فجميع الممكنات في حكم ممكن واحد في أنه يفتقر إلى علة فعلتها؛

     إما نفسها

     أو جزء من آحادها

     أو خارج عنها.

و الأول: يوجب تقدم الشي‌ء على نفسه

و الثاني: يوجب تقدمه على نفسه و على علله

و الثالث: يوجب المطلوب لأن الخارج عن جميع الممكنات لا يكون إلا واجب الوجود

و لا يذهب عليك أن هذا البيان مقدوح فيه عندنا؛ لأن الوجود يسارق الوحدة بل عينها و قد علمتأن الكثير بما هو كثير ليس له وجود إلا وجودات الآحاد فالمجموع من زيد و عمرو ليس إلا اثنين و لا يتحقق منهما شي‌ء ثالث في الوجود إلا بمحض الاعتبار

فإذن لأحد أن يقول: إن جميع الممكنات ليست لها علة أخرى غير علل الآحاد فعلة مجموعها عبارة عن مجموع علل أفرادها فليست بخارجة عن ذواتها الممكنة التي بعضها علة للبعض فلا يلزم الانتهاء إلى الواجب‌ إلا أن يستعان ببطلان التسلسل فلم يكن هذا طريقا آخر.

ثم العجب: أنهم حين ورد عليهم الإشكال على هذا المسلك بأنه يجوز أن يكون الشي‌ء علة لنفسه مستندا بأن مجموع الموجودات من الواجب و الممكن ممكن لاحتياجه إلى الآحاد و لا علة له سوى نفسه لأن علته؛

     إما جزؤه و هو محال لاحتياجه إلى بقية الأجزاء

     و إما خارج عنه و لا خارج عنه

فتعين أن يكون نفسه التزموا في الجواب صحة كون العلة التامة للشي‌ء عينه

قالوا:

     إن أردتم بالعلة العلة التامة بمعنى جميع الآحاد التي يتوقف المجموع على كل منها فهي عينه و لا محذور فيه لأن توقف ذلك المجموع على كل واحد من الآحاد لا يستلزم توقفه (کل واحد من الآحاد) على المجموع- حتى يلزم توقف الشي‌ء على نفسه

     و إن أردتم بها العلة الفاعلية فهي جزؤه أعني الواجب أو ما فوق المعلول الأخير المنتهي إلى الواجب فإن آحاده مستندة إلى الواجب فلا تأثير في المجموع باعتبار بقية الأجزاء التي هي الممكنات إلا و هو مستند إليه إما ابتداء أو بواسطة هذا

ولم يتفطنوا بأن هذا الالتزام يهدم الدليل المذكور- و لا يدفع الاعتراض لأن مبناه على تجويز كون الشي‌ء علة تامة لنفسه و كون الجزء علة فاعلية.

و المجيب يقول: نعم، الأمر كما قلتَ فإن كون مجموع الشي‌ء علة تامة لنفسه جائز و كون الجزء فاعلا للكل جائز أيضا و هل هذا إلا تسليم السؤال و هدم بناء الاستدلال.

 

برهان دوم: این برهان مورد پسند و تحسین دیگران واقع شده است و ایشان بر این باورند که در این برهان بدون کمک گرفتن از بطلان دور و تسلسل واجب تعالی اثبات می شود این برهان را سهروردی در کتاب مطارحات[2] مطرح کرده است ؛

مجموع ممکنات خواه متسلسله باشند و یا ممکنات دایره باشند در حکم ممکن واحد اند و همه در حکم هیچ و همه مانند صفر اند چه یکی و چه هزار تا صفر، عددی از آن بر نمی آید و همان طور که ممکن واحد نیازمند به علت است مجموع ممکنات هم محتاج علت اند حال این علت مجموع ممکنات چیست؟

سه احتمال وجود ارد؛

    1. خود مجموع است: باطل است زیرا تقدم شیئ بر خودش لازم می آید زیرا علت باید مقدم بر معلول باشد و در نتیجه به اجتماع نقیضین می رسد که بطلانش از ابده بدیهیات تصدیقیه است

    2. جزء این مجموعه ممکنات است: این فرض نیز باطل است زیرا تقدم الشیئ بر نفس و بر علت های خود لازم می آید زیرا وقتی جزء بخواهد علت کل مجموعه باشد باید آن جزء بر خود و بر مجموعه هم تقدم داشته باشد

    3. موجودی خارج از این مجموعه ممکنات است: این موجود لا محاله باید واجب باشد

موجود منقسم به دو قسم است نزد عقل    یا واجب الوجود است و یا ممکن الوجود

 

نقد ملا صدرا: ایشان بر این برهان اشکال می کند که، مجموع وجودی غیر از وجود آحاد در خارج ندارد بله در وعاء اعتبار و در ظرف ذهن دارد زیرا وجود مساوق با وحدت و بلکه عین وحدت است اگر مفهوم وجود را در نظر بگیری مساوق با وحدت است که در جهت و حیثیت صدق دو مفهوم بر مصداق واحد هم یکی می باشند بر خلاف مساوی مانند انسان و ناطق که حیثیت صدقشان متفاوت است اما در وحدت و وجود و تشخص 3 مفهوم اند و یک مصداق دارند و بلکه حیثیت صدقشان هم یکی می باشد لذا تساوق بالاتر از تساوی است بنابرین مفهوم وجود عین وحدت است و اگر مصداق وجود را در نظر بگیریم مساوق با وحدت است و در خارج اصلا وجود کثیر نداریم و در خارج کثیر وجودی غیر از وجود آحاد ندارد لذا مجموع در خارج وجودی غیر از وجود آحاد و اجزاء ندارد بنابرین علت مجموع ممکنات همان علت آحاد می شود علت هر جزئی قبلی است و علت کل مجموعه علت تک تک آحاد است و علت آحاد هم همه ممکن اند و اگر از بطلان دور و تسلسل کمک گرفته نشود وجود واجب اثبات نمی شود و ثابت نمی شود که این مجموعه به واجبی منتهی می گردد.

بعد ملا صدرا اظهار تعجب می کنند از جوابی که معتقدین به این برهان، به اشکالی داده اند

وجه تعجب: این است که این جواب آقایان اصل برهان را از کار می اندازد و تیشه به ریشه برهان زده اند؛

اشکال: علت مجموع می تواند خود مجموع باشد و علت شیئ خودش باشد با این بیان که؛ اگر ما یک مجموعه ای از واجب و ممکن در نظر بگیریم این مرکب خود ممکن است و علت می خواهد و علت هم چیزی جزء خود مجموعه نمی تواند باشد مجموع که ممکن است از این روی است که نیاز به آحاد و اجزاء دارد لذا تا نیاز و احتیاج در میان باشد امکان هم راه می یابد حال علت این مجموع؛

     خود مجموع است: این فرض را می پذیریم

     جزء مجموع است: باطل است زیرا جزء نیازمند به بقیه آحاد و اجزاء است

     خارج از مجموع است: باطل است زیرا خارج از واجب و ممکن چیزی نیست

جواب طرفداران: مراد مستشکل علت در اینجا کدام است؟

     علت تامه: که ما یتوقف علیه المعلول

     علت فاعلی: که ما به الوجود است ومعلول به واسطه ی آن وجود می یابد

اگر مراد شما علت تامه باشد: در این صورت علت تامه مجموع خودش است یعنی ما یتوقف علیه المجموع جمیع آحاد است و در نتیجه علت مجموع خودش است زیرا مجموع بر جمیع آحاد توقف دارد و نه دور لازم می آید که توقف الشیئ بر خود است و نه تقدم الشی علی نفسه

     اول: توقف الشیئ علی نفسه نمی شود زیرا مجموع بر هر یک از آحاد توقف دارد و بر عکس نیست و آحاد توقف بر مجموع ندارد تا دور شود

     دوم: تقدم الشیئ علی نفسه نمی شود زیرا علت تامه سبقت و تقدم بر معلول ندارد و از معلول جدا نمی شود

اگر مراد از علت علت فاعلی است؛ در این صورت علت فاعلی مجموع جزء مجموع است که واجب است که؛

     واجب علت مستقیم و بدون واسطه است

     یا علت غیر مستقیم و با واسطه است: زیرا واجب تعالی مستقیم و بدون واسطه علت معلول اول است و به واسطه ی معلول اول هم علت بقیه ممکنات است

وجه تعجب ملا صدرا: این جواب تیشه به ریشه ی برهان می زند که اگر می تواند علت مجموع خود و یا جزء مجموع باشد شما که این دو صورت را در خود برهان ابطال کردید و فرض سوم و خارج از مجموع را علت ممکنات دانستید.


[1] . المطارحات ص387 و اسفار ج2 ص152 تا ص162.
[2] . مطارحات ص387 و اسفار ج2 ص152 تا ص162.