1403/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصاله الاحتیاط/تنبیهات /تنبیه دوم
اثر دوم : براى فهم روایات صادره از ائمهی طاهرین علیهم السلام باید نسبت به فقه عامه شناخت کافى داشت، چون تا وقتی تسلّط کافی به متن حاصل نشود، حاشیه هم فهمیده نخواهد شد. اساسا روایات منابع امامیه از دو حال بیرون نیست:
1. بخش زیادی از روایات در مقام پاسخ دادن به سؤالات صادر شده است که طرح آن سؤالات عموما متأثر از فضای حاکم در آن عصر و ناشی از احکام و افکار رایج از سوی اهل سنت بوده است و لذا عدم معرفت به آن فضا و آگاهی از فقه عامه لامحاله موجب عدم فهم صحیح روایات و پی بردن به مقصود امامان علیهم السلام و اطلاق گیریهای بیجا خواهد شد، و لذا حتی فقیهانی مانند مرحوم شیخ طوسی و علامهی حلی هنگامی که روایات شیعه را در فقه مقارن و کنار آرای عامه مطرح نمودهاند، برداشتی متفاوت از ارائهی آن روایات در فقه استدلالی و فتوایی خود داشتهاند.
برای مثال به چند نمونه از این روایات اشاره میکنیم:
2. در روایات متعدّدی از تأثیر خروج خون از بدن یا خون دماغ شدن بر وضوی سابق از ائمه علبهم السلام سؤال شده[1] که به حسب ظاهر گویا سؤال از نجاست خبثی و طهارت بدن و لباس مصلی است، درحالی که چون برخی از فقهای عامه مطلق خروج خون از بدن و برخی دیگر غیر از خون دماغ را حدث اصغر و مبطل وضو میدانستهاند، چنین سؤالاتی مطرح شده و امام علیه السلام صرفا ناظر به عدم حدث و مبطل وضو بودن آنها هستند.
3. چندین روایت مربوط به سؤال از بطلان وضو با گرفتن ناخن یا کوتاه کردن مو است[2] که ناشی از محدث دانستن حذف زوائد بدن در برخی از مکتبهای فقهی اهل سنت میباشد.
4. در برخی روایات از لزوم تطهیر دست و سر بعد از کوتاه کردن ناخن و مو آن سؤال شده است[3] که اصل آن سؤال بیجا به نظر میرسد، درحالی که گویا طرح آن سؤال ناشی از نجس بودن حدید و متنجس شدن دست و سر بعد از گرفتن ناخن و کوتاه کردن مو با آهن در فقه عامه بوده است.
5. بعضی از روایات متضمّن سؤال از حکم جواب سلام در نماز است[4] درحالی که وجوب جواب سلام امر بدیهیای به نظر میرسد، اما این چنین سؤالی ناشی از حرمت جواب سلام بر نمازگزار نزد عامه بوده است.
6. بخش دیگری از روایات اگرچه ظاهرا ابتدا به ساکن از معصومین علیهم السلام صادر شده است، اما صدور آن ناشی از فضای حاکم عصر صدور و ناظر بر اقوال عامه در ذیل آن مسأله و استنکار آن است که عدم توجه به پیشینهی آن مسأله، موجب انحراف از معنای واقعی روایت خواهد شد (مثلا در روایتی صیغهی امر آمده است که از آن وجوب استظهار میشود، درحالی که در حقیقت آن امر عقیب توهّم حذر بوده و حتی بر رحجان متعلّقش هم دلالت ندارد)، مانند:
7. در روایاتی آمده است که اگر کافر ذمّی زمینی را از مسلمان خریداری نماید[5] ، باید خمس آن را بپردازد که فقیهان زیادی هم به جهت صحیح السند بودن آنها، مطابق با مضمون آن فتوا دادهاند[6] ، درحالی که باتوجه به فضای حاکم صدور اساسا امام علیه السلام ناظر بر خمس اصطلاحی نیستند، بلکه چون برخی از علمای عامه معتقد بودهاند چنانچه کفار ذمّی مالک زمین عُشریه شوند[7] ، باید برخلاف مسلمان که موظفاند عُشر (یک دهم) محصولات آن را زکات دهند، دو برابر آنها زکات پرداخت نمایند، امام علیه السلام نیز در مقام تأیید این حکم، از دو برابر بودن زکات کافر ذمی تعبیر به خمس نمودهاند (دو برابر یک دهم، یک پنجم است). [8]
8. در روایات فراوانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امر به خضاب کردن و رنگ کردن موی سفید کردهاند[9] ، که با اشراف بر فضای صدور آنها کشف میشود که این توصیه مربوط به صدر اسلام و در اقلیت بودن مسلمانان و جوان نشان دادن آنها بوده است و هیچ دلالتی بر مستحب بودن خضاب کردن ندارد.
9. به حسب روایاتی رد شدن سگ و الاغ و زن از جلوی نمازگزار موجب بطلان نماز نمیشود[10] که این روایات دستاویزی برای دشمنان و کاشف از جایگاه زنان نزد پیشوایان ما قرار گرفته است، درحالی که با اطلاع از افکار عصر صدور و فتاوای عامه در آن روزگار بدست میآید که حضرت صرفا در مقام استنکار قول به بطلان نماز با رد شدن این سه موجود بودهاند.
شایان ذکر است از فقهای دیگری که طرفدار این دیدگاه میباشند، حضرت آیت الله سیستانی[11] هستند. به اعتقاد ایشان نیز آشنایی با فضای صدور روایات، سبب فهم دقیقتر و کاملتر مراد معصوم علیه السلام میگردد، زیرا روایات فقهی شیعه در فضایی صادر شدهاند که فرهنگ و باور اکثریت اهل سنت بر آن حاکم بوده است و شناسایی قرینههای موجود در عصر صدور روایت، نظیر زمان صدور، مکان صدور و اسباب صدور حدیث از جملهی قرینههای مهم و اثرگذار در فهم روایت خواهند بود و از همین رو به باور ایشان تراث روایی امامیه دارای هیمنه و سلطه بر آرای عامه و گواه بر آنها میباشد و گویا فقه عامه شأن صدور (بمثابه شأن نزول آیات) بسیاری از روایات است.