1403/01/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/اصاله الاحتیاط /شبهه غیر محصوره
تنبیه دوم ← بسیاری از کسانی که علم إجمالی به تکلیف الزامی را منجّز و موجب وجوب موافقت قطعیة یا حرمت مخالفت قطعیة دانستهاند، معتقدند که علم إجمالی در اطراف شبهات غیر محصورة منجّز نیست. برای بررسی این مسأله در وهلهی اول باید شبههی غیر محصورة را شناسایی کرد تا سپس به واکاوای علّت عدم منجّزیت علم إجمالی در اطراف آن پرداخت.
بخش اول : تعریف شبههی غیر محصورة
اگرچه مرحوم صدر معتقد است که تا علّت عدم تنجّز علم إجمالی در اطراف شبهات غیر محصورة معلوم نشود، حقیقت شبههی غیر محصورة نیز واضح نخواهد شد[1] ، اما براساس فرمایش مرحوم آیت الله خوئی برای شبههی غیر محصورة پنج تعریف در میان اصولیین وجود دارد که به شرح ذیل است:
1. شبههی غیر محصورة عبارت است از آن شبههای که شمارش اطراف آن دشوار باشد.
به اعتقاد مرحوم آیت الله خوئی این تعریف نمیتواند تعریف صحیحی باشد، زیرا اولا سخت بودن شمارش یک مفهوم نسبی است ضابطهمند نیست بلکه براساس مهارت اشخاص و نوع اشیاء و بازهی زمانی شمارش متغیّر است (مثلا شمارش هزار گوسفند در ربع ساعت سخت و در چند ساعت سهل است)، و ثانیا اصولیون عملا نشان دادهاند که صرف دشوار بودن شمارش را عامل غیر محصورة بودن شبهات نمیدانند، و از همین رو در عین اینکه شمارش یک میلیون حبهی گندم در ظرف واحد عرفا امر سختی است، آن را شبههی محصورة قلمداد نمودهاند، در حالی که از منظر آنان وجود یک گوسفند غصبی در میان گوسفندان یک شهر که متجاوز از هزارتا نیست، شبههی غیر محصورة است.[2]
2. شبههی غیر محصورة عبارت است از آن شبههای که به جهت کثرت اطراف، احتمال تطبیق تکلیف معلوم بالإجمال با هریک از آن اطراف موهوم باشد.
این تعریف اگرچه مختار مرحوم شیخ انصاری است اما نمیتواند تفسیر صحیحی از شبهات غیر محصورة باشد، زیرا اولا به تعبیر مرحوم نائینی وهم دارای مراتب و درجات مختلف است (بین نیم تا سی درصد شناور است) و مشخّص نیست که کدام حدّ از وهم معیار غیر محصورة شدن شبهات است، و ثانیا به تعبیر مرحوم آیت الله خوئی واضح است که صرف وهمی بودن انطباق معلوم بالإجمال بر اطراف علم إجمالی، چه برآمده از عوامل کمّی و کثرت اطراف باشد و چه برآمده از عوامل کیفی (تفاوتی بین این دو نیست)، نمیتواند سبب عدم منجّزیت علم إجمالی باشد، و لذا اگر علم إجمالی مردّد بین دو طرف باشد و ظنّ به انطباق آن بر یک طرف داشته باشیم، علی القاعده انطباق آن بر طرف دیگر موهوم خواهد بود اما در عین حال همگان قائل به منجّز بودن این علم إجمالی و وجوب موافقت قطعیه میباشند. [3]
3. شبههی غیر محصورة عبارت است از آن شبههای که موافقت قطعیة نمودن با آن به جهت کثرت اطرافش معسور باشد.
از منظر مرحوم آیت الله خوئی این تعریف نیز مخدوش است، زیرا اولا عسر یک عنوان شخصی است (نه عمومی و عرفی) و متفرّع نمودن تعریف شبههی غیر محصورة بر امر شخصی سبب میشود که موارد مشابه برای یک عده شبهه محصورة و برای عدهی دیگر شبهه غیر محصورة باشد[4] . ثانیا عسر به خودی خود مانع از تنجّز تکلیف است و ارتباطی به محصورة یا غیر محصورة بودن اطراف شبهه ندارد، و ثالثا تعسّر موافقت قطعیه سبب نمیشود که اصل تکلیف ساقط و علم إجمالی از اساس غیر منجّز گردد، بلکه نهایتا تنجّز علم و فعلیت تکلیف به مقدار معسور مرفوع خواهد شد. [5]
4. شبههی غیر محصورة عبارت است از هر شبههای که عرف آن را غیر محصورة بداند.
مرحوم آیت الله خوئی میفرمایند که عنوان شبهه غیر محصورة در هیچ یک از ادلّهی شرعی نیامده است تا احالهی به عرف شده باشد و عرف معیار تشخیص آن باشد، مضافا به اینکه عرف نیز ضابطهی معیّنی برای تشخیص غیر محصورة بودن شبهه ارائه نمیدهد. [6]
5. شبههی غیر محصورة عبارت است از آن شبههای که عادتا ارتکاب تمام اطرافش (مخالفت قطعیه) ممکن نباشد (هرچند که ارتکاب هریک از اطراف شبهه در معرض ابتلا است).
مرحوم نائینی معتقد است که شبههی غیر محصورة اختصاص به شبهات تحریمیه دارد و این ضابطه صحیح است و عدم تمکّن از مخالفت قطعیه مستلزم عدم وجوب موافقت قطعیه خواهد بود (در شبهات وجوبیة هرچقدر اطراف شبهه زیاد باشد، باز هم موجب مخالفت قطعیه علم إجمالی ممکن است، همچنان که اگر کثرت اطراف شبهه موجب عدم تمکّن از موافقت قطعیه شود، علم إجمالی نهایتا به جهت اضطرار به ترک بعضی از اطراف، نه غیر محصورة بودن شبهه منجّز نخواهد بود)، ولی به اعتقاد مرحوم آیت الله خوئی این تعریف هم ناتمام است، زیرا اولا صرف عدم تمکّن از ارتکاب تمام اطراف و عدم قدرت بر مخالفت قطعیه ایجاب نمیکند که شبهه غیر محصورة گردد، همچنان که در موارد دوران بین ضدّین در عین اینکه ارتکاب تمام اطراف شبهه عقلا ممکن نیست اما شبهه نیز غیر محصورة نمیباشد (اگر عدم تمکّن عادی تمام اطراف موجب عدم تنجّز علم إجمالی باشد، عدم تمکّن عقلی به طریق أولی موجب عدم تنجّز خواهد بود). ثانیا عدم ارتکاب جمیع اطراف نیز یک امر نسبی است و بستگی به نوع معلوم بالإجمال و قدرت شخص و بازهی زمانی ارتکاب دارد. [7]