1402/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصل برائة/تنبیهات /اخبار من بلغ
6. اين روایات اساسا ناظر بر مستحباتی است که اصل مستحب بودن آن مطابق با واقع است، اما با کمیت بیشتری از ثواب واقعی به بندگان رسیده است که در این صورت پروردگار متعال همان ثواب بیشتر را به بندهاش تفضل میفرماید.[1]
با صرف نظر از وجود این شش احتمال در أخبار من بلغ، اقوال بزرگان نیز نسبت به مدلول این أخبار مختلف است که به بیان چند دیدگاه مهم در این زمینه میپردازیم:
دیدگاه اول ← حضرت آیت الله سیستانی معتقدند که أخبار من بلغ ظهور در احتمال ششم دارد و این روایات ناظر بر اعمالی است که در عالم واقع حقیقتا مستحب هستند. ایشان برای اثبات این دیدگاه به چند قرینه تمسک میکنند [2] :
• اولا صحیحهی هشام بن سالم در نقل مرحوم کلینی متضمن عبارت و إن لمیکن علی ما بلغه است که ظهور دارد خصوص مقدار ثواب رسیده با ثواب واقعی مطابق نیست نه اینکه اصل رجحان عمل مخالف با واقع است.
• ثانیا در بعضی از نسخههای کتاب کافی در ضمن صحیحهی هشام بن سالم آمده است که کان له أجره و این عبارت حاکی از آن است که اصل آن عمل أجر و پاداش داشته است و الا باید چنین تعبیر میشد که کان له ذلک الثواب. لازم به ذکر است که اگرچه در نقل کتاب محاسن آمده است که کان له أجر ذلک و إن کان رسول صلی الله علیه و آله لم یقله آمده است، اما اولا کتاب محاسن به قوت کتاب کافی نیست و لذا نقل کافی که فاقد این ذیل است، مقدّم بر آن میباشد، زیرا کتاب کافی از همان اوان تألیف مورد عنایت علماء و محدثین بوده است، درحالی که کتاب محاسن علاوه بر اینکه اینکه مجموع آن به متأخرین نرسیده، در عصور ممتدی مهجور بزرگان بوده است. ثانیا حتی براساس صحت نقل این ذیل، عدم صدور آن از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله ممکن است اشاره به مقدار ثواب منقول باشد نه اصل عمل تا استحباب آن زیر سؤال برود.
• ثالثا در روایت صفوان به نقل کتاب ثواب الأعمال آمده است که علی شئ من الخیر و این عبارت دلالت دارد که اصل خیر بودن آن أعمال ثابت است و فقط مقدار ثواب منقول با مقدار ثواب واقعی آن عمل منافات دارد.
• رابعا این أخبار دائر مدار بلوغ ثواب است و طبیعتا تا روایتی از طریق معتبر به ما نرسد، بلوغ ثواب محقق نخواهد شد، همچنان که به حسب لغت نیز بین شنیدن و استماع بین بلوغ و وصول یک مطلب تفاوت وجود دارد[3] . بنابراین این روایات نه تنها ناظر بر أخبار ضعیفة نیست بلکه ظهور در أخبار معتبر دارد و به تعبیر مرحوم نائینی عبارت فعمله بیانگر آن است که بلوغ ثواب از طریق معتبر نقل شده است و الا مبنای عمل واقع نمیشد.
دیدگاه دوم ← مرحوم آخوند به تبع مشهور اصولیین معتقد است که أخبار من بلغ دلالت بر مستحب نفسی بودن ذات عمل به جهت عنوان ثانوی بلوغ و به علت وصول دارد (احتمال سوم)[4] . به اعتقاد ایشان مدلول این روایات از دو حال خارج نیست:
• این روایات دلالت دارد که حتی اگر انگیزهی فاعل از اقدام بر آن عمل، تحصیل آن ثواب منقول هم نباشد، ثواب منقول به او إعطا خواهد شد — در این صورت کشف میشود که إعطای ثواب از باب انقیاد نیست تا به جهت حُسن عقلی انقیاد، این روایات در مقام بیان حکم ارشادی و تفضل الهی باشد، بلکه براساس ظهور این روایات، إعطای ثواب براساس امر مولوی و مستحب نفسی بودن ذات آن عمل به عنوان ثانوی بلوغ و وصول است و عنوان بلوغ حیث تعلیلیه مستحب بودن آن عمل است نه حیث تقییدیه.[5]
اگر گفته شود که لفظ فاء در عبارت فعمله به معنای تفریع میباشد و لذا ظهور این روایات آن است که فاعل به انگیزهی درک آن ثواب بر آن اقدام مینماید که همان انقیاد است و به اقتضای حُسن عقلی انقیاد، این روایات لامحاله باید حمل بر ارشادی بودن شود ؛ باید گفت که به تعبیر مرحوم اصفهانی، اولا ممکن است این فاء حاکی از تفریع معلول از علت غایی آن باشد که در این صورت ارتباطی به انگیزهی فاعل نخواهد داشت، و ثانیا معنای فاء منحصر به تفریع نیست تا این خدشه وارد باشد، بلکه احتمال دارد فاء در اینجا ناظر به معنای ترتیب باشد و دلالت کند که اقدام عملی پس از بلوغ ثواب رخ میدهد، همچنان که در مثال سمع الأذان فبادر إلی المسجد، نیز انگیزهی رفتن به مسجد، شنیدن صدای أذان نیست بلکه رفتن به مسجد متفرع بر ارادهی نماز اول وقت و درک فضیلت آن میباشد.[6]
اگر گفته شود با صرف نظر از فاء فعمله، عباراتی همچون طلب قول النبی صلی الله علیه و آله و یا التماس ذلک الثواب دلالت دارد که این روایات ناظر بر انقیاد است نه استحباب نفسی ذات عمل ؛ باید گفت باتوجه به اینکه تمام أخبار من بلغ در حکم متوافق هستند، وجود چنین قیودی در بعضی از نقلها سبب نمیشود تا اطلاق روایاتی همچون صحیحهی هشام بن سالم زائل شود و دلالت آن بر مستحب نفسی ذات عمل مخدوش گردد، زیرا اولا حمل مطلق بر مقیّد در متوافقین منحصر به مواردی است که وحدت حکم احراز شود و این احراز وحدت در صورتی پدید میآید که حکم به صرف الوجود تعلّق گرفته باشد. ثانیا حتی اگر حمل مطلق بر مقیّد در متوافقین نیز صورت گیرد، در أخبار من بلغ این چنین نخواهد بود زیرا در آن متوافقینی حمل مطلق بر مقیّد میشود که متضمن حکم الزامی باشند، و الا که اگر متضمن حکم استحبابی باشند، باتوجه به اینکه امور مستحب دارای مراتب مختلف فضل است، اساسا منافاتی بین حکم مطلق و مقیّد وجود نخواهد داشت تا نوبت به حمل مطلق بر مقیّد برسد.[7]