1402/09/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصل برائة/وجوب احتیاط /آیات
آیه دوم ← ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ..﴾[1]
براساس ظهور این آیه، جهاد و تلاش در مسیر بندگی خدا و اطاعت از فرامین او واجب است و اوج مجاهدت در این امر فقط با احتیاط نسبت به شبهات محقق میشود. بدیهی است که تمسک به برائت در قبال مشتبهات نمیتواند مصداق اوج تلاش و جهاد باشد.
اشکال : اولا شکّی نیست که مصبّ مجاهدت ذات باری تعالی نیست، اما دلیلی هم وجود ندارد که متعلّق محذوف آن، خصوص اطاعت باشد تا از این آیه چنین برداشتی شود، بلکه به قرینهی سایر استعمالات واژهی جهاد در قرآن[2] ، بعید نیست که متعلّق آن شناخت خداوند و معرفت به حقّ باشد. ثانیا حتی اگر این آیه ظهور در وجوب مجاهدت در اطاعت خداوند داشته باشد، اما متضمن امر مولوی نیست تا بتواند دلیل بر وجود شرعی احتیاط در قبال تکالیف مشکوک بشمار آید، بلکه نهایتا همچون آیاتی که امر به اطاعت خدا و رسول نمودهاند، متضمن امر ارشادی در قبال تکالیف الهی واصل به مکلف است (تا تکلیفی در حقّ مکلف منجّز نشود، امر به مجاهدت در اطاعت از آن معنا نخواهد داشت) و اوج تلاش به جامع عمل بخشیدن به مستحبات و مکروهات خواهد بود.[3]
آیه سوم ← ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[4]
این آیه دلالت دارد که در قبال شبهات نمیتوان بدون علم به واقع، فتوای به ترخیص داد و از آن پیروی کرد، بلکه به اقتضاء نهی در این آیه باید توقف و احتیاط نمود.
اشکال : به تعبیر مرحوم صدر این آیه ضعیفترین دلیل اقامه شده بر وجوب احتیاط از قرآن است، زیرا اولا این مدل استدلال اقتضاء دارد همچنان که حکم به ترخیص ممنوع است، حکم به حرمت ارتکاب و وجوب احتیاط نیز قول بلا علم و ممنوع باشد ؛ و ثانیا وقتی هم اصولیین معتقدند که به حسب دلیل شرعی در شبهات ترخیص وجود دارد و هم أخباریین بر این باورند که ادلهی شرعی مقتضی وجوب احتیاط است، ادعای هیچ کدام قول بلاعلم نیست تا این آیه بر علیه آنان اقامه شود.[5]
آیه چهارم ← ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾[6]
بنابر این آیهی شریفه، خویشتنداری از خداوند واجب است و باتوجه به اینکه پروردگار متعال منبع فیض و رحمت و کرامت است، خویشتن داری از خدا باید اجتناب از معاصی یا عقوبت او باشد و تقوای تام و تمام فقط با احتیاط نمودن در شبهات حاصل خواهد شد.
اگرچه برخی (مانند مرحوم صدر[7] ) امر در این آیه را نیز ارشادی پنداشتهاند، اما به نظر میرسد اولا معنای اتّقا از پروردگار متعال، خویشتن داری از معصیت و نافرمانی اوست که تبعا با این کار از عقوبت الهی نیز به دور خواهیم بود (وظیفهی اولی بنده در برابر خدای سبحان، دوری از معصیت اوست نه هراس از عقوبتش[8] و جعل عقوبت صرفا ضامن اجرایی بندگیست)، و ثانیا تفاوت فرمانبرداری خداوند با سایر موالی و فرمانرواها در آن است که حتی باید تکالیف محتمل و مشکوک او را نیز رعایت نمود و حقّ تقوا بیانگر همین نکته میباشد. بنابراین تقوای الهی و ایمان به خدا ایجاب میکند که در شبهات باید احتیاط کرد و الا تقوای الهی نیز همانند تقوا از سایر موالی منحصر به تکالیف معلوم میبود و تقید آن به اوج تقوا و تقوای تام لغو میگشت. اگر گفته شود باتوجه به اینکه در عموم آیاتی که امر به تقوا نمودهاند، رعایت حقّ تقوا نیامده است، مراعات اوج تقوا یک توصیهی استحبابی است و ناظر به انجام مستحبات و ترک مکروهات یا احتیاط در مشتبهات میباشد ؛ باید گفت که ظهور این قید در وجوب است و مقتضای جمع عرفی آن است که تمام آیاتی که امر به تقوا کرده است را مقید به رعایت تقوایی که در شأن الهی است، بدانیم.
آیه پنجم ← ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[9]
به حسب مدلول این آیه در تمام مواردی که امر مشتبه باشد و حکم خدا و رسول نسبت به آن مورد تنازع واقع شود، باید به خدا و رسول مراجعه کرد و طبیعتا تا قبل از استفسار و کشف حکم باید توقف و احتیاط نمود.
اشکال : مرحوم صدر معتقد است که این آیه هیچ ارتباطی به شبهات و تکالیف مشکوک ندارد، بلکه ظهور این آیه ایجاب میکند که مورد تنازع، تشخیص مصادیق اولوا الأمر است که مرجع شناخت صحیح آن خدا و رسول میباشند.[10]
جواب : به نظر میرسد با صرف نظر از فقرهی دوم این آیه، خود فقرهی اول نیز گویای لزوم احتیاط در مشتبهات است زیرا اگر حکم عقل به قُبح عقاب بلابیان را مردود بدانیم (کما ادعی الصدر) و یا مسلّم ندانیم (کما ادعی الروحانی)، اطاعت از خدا و رسول اقتضاء دارد که حتی نسبت به تکالیف مشکوک شریعت نیز باید انقیاد و اطاعت پذیری داشت که این اوصاف تنها با احتیاط نمودن حاصل میشود. به عبارت دیگر اینکه عموم بزرگان برای وجوب احتیاط در شبهات به دنبال دلیل شرعی دوم و جعل مستقلی بودهاند، براساس ذهنیتشان به قُبح عقاب بلابیان رخ داده است و الا با صرف نظر از چنین حکم عقلیای، نفس دلیل اولی وجوب یا حرمت اقتضاء دارد که حتی در موارد مشتبه نیز باید از مخالفت و معصیت احتمالی احتراز جست که این عمل جز با احتیاط حاصل نخواهد شد، همچنان که همان دلیل عقلیای که میگوید باید از خوردن سم مهلک اجتناب کرد، اقتضاء دارد که خوردن ظرفی که مشکوک به سم است نیز باید تحرز نمود. باید توجه داشت که مدعا این نیست که این آیات حکم به حرمت مشتبه میکند و برای خود موضوع میسازد تا با اشکال تمسک به عام در شبههی مصداقیة عام مواجه باشد، بلکه مدعا آن است که نفس این آیات دلالت دارد که اگر امر مشتبه در واقع همان حرام واقعی باشد، ارتکاب آن معصیت و مستتبع عقوبت خواهد بود که این نکته ایجاب میکند احتیاط لازم باشد.