1402/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
نکته چهارم : اصول عملیة به دو قسم اصول محرزة یا تنزیلیة (مانند استصحاب و قاعده فراغ و تجاوز) و اصول غیر محرزة یا غیر تنزیلیة (مانند برائت و احتیاط) تقسیم میشوند که چند دیدگاه نسبت به تفاوت آنها وجود دارد:
• دیدگاه مرحوم صدر — ایشان معتقد است که بین اصول محرزة و غیر محرزة دو سنخ تفاوت وجود دارد[1] :
◦ تفاوت ثبوتی — حجیت اصول غیر محرزة فقط براساس قوهی احتمال و نوع ملاک صورت میگیرد، اما حجیت اصول غیر محرزة هم براساس قوهی احتمال و نوع حکم، و هم به جهت قوهی محتمل و میزان کاشفیت آن از واقع محقق میشود[2] .
◦ تفاوت اثباتی — اصل عملی در صورتی از جملهی اصول محرزة خواهد بود که دلیل اثباتی و حجیت آن به یکی از این دو صورت باشد:
• دلیل اثباتی علاوه بر اصل حجیت اصل، مؤدای آن (حکم ظاهری) را نیز به حکم واقعی تنزیل نموده باشد.
باید توجه داشت که اولا این چنین دلیل اثباتیای اگر در مقام تنزیل واقعی نسبت به حکم واقعی باشد و فرد حقیقی برای آن بسازد، حکومت واقعی و اگر در مقام تنزیل تعبدی باشد و فرد ادعایی برای حکم واقعی بسازد، حکومت ظاهری نسبت به آن خواهد داشت. ثانیا تنزیل حکم ظاهری به حکم واقعی باید علاوه بر اصل اعتباربخشی به اصل عملی و براساس یک عنایت زائدی صورت گیرد (مانند لاتنقض الیقین بالشک و انت علی طهر)، زیرا تنزیل حکم ظاهری به حکم واقعی متفرع بر اصل وجود حکم ظاهری و در طول آن است، درحالی که دو اعتبار طولی نمیتواند با دلیل اثباتی واحد بدست آید، زیرا به تعبیر مرحوم شیخ انصاری و مرحوم نائینی این چنین جعل و بیانی مستلزم تقدیم امر متأخر و تأخیر امر متقدم یا جمع بین نگاه آلی و استقلالی است و به تعبیر مرحوم آیت الله خوئی حقیقت حکم، اعتبار مبرز یا ابراز اعتبار است و بیان و ابراز، جزئی از فرآیند جعل است و لذا هر بیانی فقط میتواند بیانگر یک جعل باشد. [3]
• دلیل اثباتی خود اصل را به علم و قطع تنزیل نموده باشد. بدیهی است که اولا این تنزیل هم میتواند به جهت کاشفیت قطع صورت گیرد و هم به جهت جری عملی و واکنش متناسب یقین، و ثانیا از آنجا که نفس تنزیل اصل به یقین وافی به مقصود است، در این فرض دیگر نیازی به تنزیل مؤدای آن اصل به واقع در ضمن دلیل دیگری نخواهد بود. به عبارت دیگر هرگاه مشکوک را نازل منزلهی معلوم بدانند، دلالت بر حجیت و اعتبار خود شک ندارد، اما هرگاه خود شک را نازل منزلهی علم بدانند، طبیعتا به معنای حجیت شک است و مستتبع تنزیل مشکوک منزلهی معلوم خواهد بود.
• دیدگاه مرحوم نائینی — ایشان معتقد است که اساسا برای علم و قطع چهار ویژگی وجود دارد[4] :
◦ سکون و اطمئنان نفس — با توجه به اینکه این آرامش و استقرار از خصوصیات ذاتی جزم و یقین است، با هیچ تنزیلی قابل تحقق نیست و شارع با هیچ جعل و اعتبار تعبدیای نمیتواند شک نسبت به واقع را از مکلف مرتفع سازد و امری را جایگزین قطع صفتی قرار دهد.
◦ کاشفیت و طریقیت — این خصوصیت یقین قابل تنزیل است و به دلیلی که تعبدا به لحاظ کاشفیت از واقع به علم و قطع تنزیل شده باشد (تتمیم کشف)، أمارات گفته میشود.
◦ بنا و جری عملی — این خصوصیت یقین نیز قابل تسری است و به دلیلی که تعبدا به لحاظ جری عملی به علم و قطع تنزیل شده باشد، اصول تنزیلیة گفته میشود.
◦ تنجیز و تعذیر — این خصوصیت یقین هم قابل سرایت است و به دلیلی که تعبدا موجب تنجیز و تعذیر قلمداد شده باشد، اصول غیر تنزیلیة گفته میشود.